اهمیت حضور روحانی در نشست سران پیمان شانگهای در شرایط تحریمی

دولت برای عضویت ایران در پیمان شانگهای کم‌کاری نداشته است

۲۲ خرداد ۱۳۹۸ | ۱۳:۰۸ کد : ۱۹۸۴۱۰۴ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
محسن روحی صفت در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی پیرامون اهمیت حضور حسن روحانی در نشست سران پیمان شانگهای در شرایط حساس و تحریمی کنونی بر این باور است: به هر نسبتی که مشکلات و چالش های ما با جهان غرب، به خصوص ایالات متحده آمریکا و اخیراً سه کشور اروپایی در حال افزایش باشد از آن سو به همان نسب ضرورت، لزوم و نیاز جمهوری اسلامی ایران به پیوستن در پیمان شانگهای بیشتر احساس می شود.
دولت برای عضویت ایران در پیمان شانگهای کم‌کاری نداشته است

گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی 

دیپلماسی ایرانی – طبق اخبار حسن روحانی، رئیس جمهوری عصر پنجشنبه ۲۳ خرداد به دعوت رسمی رئیس جمهوری قرقیزستان برای شرکت و سخنرانی در نشست شورای سران کشورهای عضو سازمان شانگهای به بیشکک، پایتخت این کشور سفر خواهد کرد. پس از آن دکتر روحانی برای شرکت و سخنرانی در پنجمین نشست سران کنفرانس تعامل و اقدامات اعتماد ساز در آسیا "سیکا" در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان حضور خواهد یافت. در این رابطه قرار است که یک هیات بلندپایه سیاسی، رئیس جمهوری را در سفر به کشورهای قرقیزستان و تاجیکستان همراهی کند. اما به واقع اهمیت این سفر در شرایط حساس سیاسی، امنیتی، دیپلماتیک و به خصوص اقتصادی به واسطه تحریم های ایالات متحده آمریکا چیست؟ دیپلماسی ایرانی برای بررسی این مسئله، گفت و گویی را با محسن روحانی صفت، رایزن سابق اقتصادی ایران در مالزی، سرپرست سابق سرکنسول گری جمهوری اسلامی ایران در مزار شریف، پیشاور، قندهار، رئیس سابق ستاد افغانستان و کارشناس مسائل شبه قاره و جنوب شرق آسیا انجام داده است که در ادامه می خوانید:

در شرایط تحریمی کنونی اساسا اهمیت پیوستن ایران جمهوری اسلامی ایران به پیمان شانگهای دارای چه ابعادی است؟ 

پیمان شانگهای بعد از سقوط اتحاد جماهیر شوروی و احساس نگرانی و ناامنی چین و روسیه از نفوذ ایالات متحده آمریکا در آسیای مرکزی به وجود آمد. لذا این پیمان بیش از آن که رویکرد و ماهیتی تجاری و اقتصادی داشته باشد، بیشتر به اهداف و ابعاد امنیتی و سیاسی بازمی‌گردد. اما همین پیمان با این رویکرد تا حدود بسیار زیادی با نگاه و چارچوب سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران در حوزه دیپلماسی هم پوشانی دارد و می تواند تا حدود بسیار زیادی قالب نگاه سیاسی و امنیتی ایران را در حوزه آسیای میانه پوشش دهد. علاوه بر آن در حوزه اقتصادی و تجاری هم باید گفت که به مرور زمان همین نگاه سیاسی و دیپلماتیک تهران و پیمان شانگهای باعث می شود که در حوزه مبادلات تجاری و اقتصادی هم نفوذ ایران در میان کشورهای آسیای میانه تا چین و آسیای شرقی هم به عنوان اعضای این پیمان گسترش پیدا کند. اگرچه در طول این دوران نفوذ تجاری ما با شدت و ضعف در حوزه آسیای میانه شکل گرفته است، اما به یقین پیوستن دائم ما به پیمان شانگهای می تواند سطح نفوذ ما را در این حوزه تقویت کند. از این رو باید این اصل را بپذیریم به هر نسبتی که مشکلات و چالش های ما با جهان غرب، به خصوص ایالات متحده آمریکا و اخیراً سه کشور اروپایی در حال افزایش باشد از آن سو به همان نسبت ضرورت، لزوم و نیاز جمهوری اسلامی ایران به پیوستن در پیمان شانگهای بیشتر احساس می شود. البته در این راستا تهران نیز بارها تلاش های جدی دیپلماتیک خود را برای پیوستن به این پیمان داشته است، اما به واسطه تحریم های ایالات متحده در دوران باراک اوباما، رئیس جمهور سابق آمریکا، اعضای این پیمان طبق قوانین خود از پیوستن اعضایی نظیر ایران که مورد تحریم های بین المللی هستند، خودداری کردند. ذیل همین نکات به هر حال تا به امروز جمهوری اسلامی ایران کماکان به عنوان عضو ناظر در این پیمان باقی مانده است. 
اکنون شرایط با حصول برجام و برداشته شدن تحریم های ایران از جانب شورای امنیت و سازمان ملل برای پیوستن دائم ایران به این پیمان بیش از پیش شکل گرفته است و امیدواریم که در نهایت شاهد این مهم باشیم. در این خصوص نیز طبق مواضع و اظهار نظرهای برخی از اعضای مهم این پیمان مانند چین و روسیه مبنی بر تلاش برای اتمام پروسه اداری الحاق ایران به پیمان شانگهای این امید پررنگ تر شده است که سرانجام شاهد پیوستن کامل جمهوری اسلامی ایران به این پیمان باشیم. 

اگرچه طبق قوانین پیمان شانگهای کشورهایی که تحت تحریم سازمان ملل و یا شورای امنیت باشند عملا امکان حضور در این پیمان را ندارد، اما با بازگشت تحریم های یک جانبه ایالات متحده آمریکا علیه ایران می‌توان اما و اگرهایی در این خصوص مطرح کرد؟

خیر چنان که مطرح شد کشورهایی که تنها از جانب شورای امنیت یا سازمان ملل تحریم شده باشند قانونا حق حضور در پیمان شانگهای را ندارند. اما تحریم‌های یک جانبه و یک طرفه کشوری علیه کشور دیگر نمی‌تواند به عنوان منع قانونی در الحاق دائم ایران به پیمان شانگهای موثر باشد. لذا تحریم های آمریکا ضد ایران خللی در این راستا ایجاد نمی کند.

نکته بسیار مهم تر به این باز می گردد که کشورهای آسیای مرکزی و حتی چین و روسیه در یک سال گذشته که تحریم های ایالات متحده علیه ایران بازگشته است نشان داده اند که وزن و توانایی چندان جدی برای حمایت از ایران ندارند. با این وصف حتی اگر در نهایت شاهد پیوستن دائم جمهوری اسلامی ایران به این پیمان باشیم، چه تاثیر مثبتی بر مناسبات تجاری ما با کشورهای این حوزه و اعضای پیمان شانگهای خواهد داشت؟ اساسا این الحاق می‌تواند گره‌گشایی در مناسبات اقتصادی ایران در شرایط تحریمی کنونی داشته باشد؟

نکته بسیار مهم در خصوص اثرات پیوستن جمهوری اسلامی ایران به پیمان شانگهای ناظر بر این واقعیت است که این الحاق می‌تواند به ایجاد فضا و بستر مناسب برای توسعه مناسبات تجاری ایران با آسیای میانه و آسیای جنوب شرقی بیانجامد، نه اینکه الحاق ایران به پیمان شانگهای به طور مستقیم به افزایش میزان مناسبات تجاری و اقتصادی تهران با اعضای این پیمان منجر شود. در حقیقت الحاق ایران به این پیمان فضای لازم را برای ظهور توانایی ها و پتانسیل های بالقوه کشور در زمینه های اقتصادی و حتی حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی با اعضای پیمان شانگهای و گسترش و نفوذ ایران در مناسبات بین المللی را شکل می دهد. پس الحاق ایران به پیمان شانگهای مثلا باعث انعقاد قراردادی تجاری با ویتنام نمی‌شود، اما مسیر آسان تری را برای گسترش مناسبات تجاری میان دو کشور و دیگر اعضا به وجود می آورد. یعنی اگر ایران و ویتنام به دنبال انعقاد قراردادی باشند، چون دو کشور عضو پیمان شانگهای هستند در یک فضا و بستر آسانتری قراردادهای تجاری خود را منعقد خواهند کرد. پس حضور ایران در پیمان شانگهای تسهیل گر مناسبات تجاری با اعضای آن است، نه افزایش دهنده مناسبات.

در این راستا پنج شنبه هفته جاری سفر حسن روحانی به بیشکک قرقیزستان به منظور حضور در نشست سران پیمان شانگهای می‌تواند چه دستاوردی را با خود به همراه داشته باشد، چرا که بسیاری معتقدند دیپلماسی ایران در دولت یازدهم و دوازدهم به واسطه نگاه به برجام و اروپا و ایالات متحده آمریکا ایجاد فاصله و گسل سیاسی میان جمهوری اسلامی ایران با کشورهای حوزه آسیای میانه را سبب شد و همین مسئله باعث شد تا انگیزه و تلاش لازم برای الحاق جمهوری اسلامی ایران به عنوان عضو دائم پیمان شانگهای شکل نگیرد و به همان میزان کشورهای عضو هم از الحاق ایران استقبال نکنند؛ ارزیابی شما در این خصوص چیست؟

 من فکر نمی‌کنم در این خصوص کم کاری از جانب دولت و دستگاه دیپلماسی صورت گرفته باشد. به هر حال ما در یک فضای خلاء سیاست خارجی را پیش نمی بریم. پس در هممان سال‌های ابتدایی دولت یازدهم به واسطه مشکلات و چالش‌های اقتصادی نیاز بود که بیشتر توجه و توان دیپلماتیک کشور به سمت حل و فصل پرونده هسته ای و حصول برجام برود. در کنار آن هم زمانی روابط ما برخی از کشورهای آسیای مرکزی هم چندان مناسب نبود و یا روابط سیاسی و دیپلماتیک آن کشورها با ما خوب نبوده است مانند ازبکستان و تاجیکستان. لذا به طور طبیعی و در بستر چنین روابطی زمانی که در میان اعضای ثابت و دائمی پیمان شانگهای رای گیری در خصوص عضویت و حضور دائمی ایران در این پیمان شکل بگیرد، وجود یک رای مخالف هم می‌تواند به شکست حضور ایران در این پیمان بیانجامد. چون قانونا الحاق ایران به پیمان شانگهای منوط به اجماع کل اعضاء بدون مخالفت است. اما خوشبختانه اخیرا شاهد تغییر دولت در ازبکستان بودیم و در این راستا رئیس جمهور جدید ازبکستان مناسبات و دیدگاه بسیار مثبتی به جمهوری اسلامی ایران دارد. از آن طرف با تاجیکستان هم که یک دوره تنش داشتیم، اکنون با گذار از آن دوره شاهد افزایش سطح مناسبات هستیم. در این رابطه اکنون کار به جایی رسیده که حتی اخیراً شاهد سفر وزیر امور خارجه تاجیکستان به ایران بودیم و طبق اخبار قرار است آقای دکتر روحانی بعد از سفر به بیشکک قرقیزستان به تاجیکستان هم سفری داشته باشد. همه این نکات دست به دست هم خواهد داد تا آن فضای لازم برای الحاق دائم ایران به پیمان شانگهای شکل بگیرد.
از طرف دیگر تمام مناسبات و اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک چیزی نیست که در اختیار یک کشور مانند جمهوری اسلامی ایران باشد. یعنی حتی اگر نگاه دستگاه سیاست خارجی دولت یازدهم و دوازدهم به برجام و اروپا و آمریکا هم نبود باز شرایط برای الحاق ایران به پیمان شانگهای وجود نداشت؛ اگرچه من هم معتقدم که در این خصوص می‌توانستیم تلاش های جدی تری را در طول سال های اخیر داشته باشیم، ولی باید بپذیریم برای الحاق دائم ایران به پیمان شانگهای باید تمام عوامل و شرایط در کنار هم قرار گیرند و تنها مسئله نگاه به غرب وبرجام سیاست خارجی ایران نیست. در این خصوص مثلا اگر رئیس جمهور ازبکستان فوت نکرده بود و شرایط برای تغییر دولت شکل نمی گرفت، باز هم الحاق ایران با مشکلات جدی روبه رو بود.

در این راستا نکته مهمتر به اقتضائات داخلی و عدم هماهنگی لازم میان دستگاه‌ها، وزارت خانه ها، ارگان ها و نهادهای دولتی و فرا دولتی با وزارت امور خارجه باز می کردد. پیرو این مسئله حتی اگر ایران در نهایت به عضویت دائم پیمان شانگهای برسد به نظر نمی‌رسد وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت نفت، وزارت اقتصاد و دارایی، بانک مرکزی و دیگر نهادها آن گونه که باید در سایه الحاق به این پیمان، شرایط را برای افزایش مناسبات با اعضای آن شکل دهند؟

نکته شما تا اندازه ای درست است. اما در دولت دوازدهم با تغییراتی که محمد جواد ظریف در ساختار وزارت امور خارجه داد و معاونت اقتصادی را به چرخه سیاست خارجی اضافه کرد، شرایط برای افزایش هماهنگی‌ها میان دیگر ارگان ها و وزارتخانه ها با دستگاه دیپلماسی هم بیشتر شد. در این خصوص طی یکی دو سال اخیر سطح و میزان مناسبات تجاری ما با پاکستان به طور چشم گیری افزایش پیدا کرده است. در کنار آن سال گذشته تحولات و تحرکات دیپلماتیک وزارت امور خارجه، بانک مرکزی و وزارت نفت و صنعت، معدن و تجارت در هند و عراق را شاهد بودیم. مضافا مناسبات قابل قبولی با افغانستان و آذربایجان وجود دارد. لذا مجموعه شرایط به نسبت وضعیت تحریمی چندان هم بد نیست و همه این آمارها به نسبت شرایط قابل قبول است. اما یقیناً ذیل نکته شما من هم معتقدم که باید از فرصت الحاق جمهوری اسلامی ایران به عضویت دائم پیمان شانگهای نهایت استفاده را ببریم و در صورت انجام این مهم باید تمامی نهادها و وزارت‌خانه‌های تجاری و اقتصادی در یک هماهنگی کامل با دستگاه سیاست خارجی به سمت افزایش تولید و مناسبات خود با اعضای پیمان شانگهای گام بردارند. به هر حال عضویت ایران در این پیمان می تواند برگ برنده جدی برای تقابل با تحریم های ایالات متحده آمریکا باشد. چون هر چقدر بتوانیم در برابر تحریم های ظالمانه و یکجانبه ایالات متحده آمریکا مقاومت کنیم به همان میزان می‌توانیم شرایط را برای موازنه قوا با واشنگتن شکل دهیم.


( ۴ )

نظر شما :