ارزیابی کارنامه سیاست خارجی در سالی که گذشت
حاشیه سازی بخشی از اصلاح طلبان با دو قطبی کردن ظریف - واعظی
گفت وگو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی- در سایه ورود به سال جدید شمسی دیپلماسی ایرانی برای بررسی و ارزیابی کارنامه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در سال 97، گفت وگویی را با مهدی ذاکریان، کارشناس و پژوهشگر حقوق بین الملل، مدرس و محقق در بنیاد دانشگاهی اروپا - بروکسل، موسسه مطالعات اسلام معاصر دانشگاه لایدن، دانشکده حقوق و مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه پنسیلوانیا، موسسه دانشگاهی اتحادیه اروپا و همچنین استاد مدعو دانشکده حقوق دانشگاه پنسیلوانیا، عضو هیات تحریریه فصلنامه Relacions Internationales دانشگاه کورتابیا و بوینس آیرس ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
در راستای ارزیابی کارنامه سیاست خارجی در سال گذشته بسیاری معتقدند که وزارت امور خارجه و شخص محمد جواد ظریف متناسب با شرایط، به خصوص در حوزه مناسبات منطقه ای نتوانسته کارنامه موفقی را از خود ارائه دهد؛ ارزیابی شما در این رابطه چیست؟
اتفاقا بر خلاف نگاه این دوستان من معتقدم که از سال ۱۳۹۲ هجری شمسی که دولت حسن روحانی بر سر کار آمده تا به امسال، موفق ترین برهه زمانی که می توان کارنامه درخشانی را از دستگاه سیاست خارجی و شخص محمد جواد ظریف دید سال ۱۳۹۷ شمسی بوده است.
یعنی شما معتقدید که سال گذشته سالی پربارتر از ۱۳۹۴ (سال انعقاد برجام) بوده است؟
بله.
چرا؟
بسیار واضح است. در سال ۱۳۹۴ هجری شمسی اقتضائات جامعه جهانی در مناسبات بین الملل به سمت کاهش تنش پیش رفت. در این راستا دولت و وزارت امور خارجه نیز در آن زمان برنامه و راهبرد خود را تعامل با بازیگران و قدرت های جهانی برای رسیدن به یک راهکار مشترک به منظور خروج از بحران پرونده هسته ای ایران قرار داد. اما سال ۱۳۹۷ سالی است که در آن بازیگر دیوانه ای به نام دونالد ترامپ که هیچ فهمی از سیاست و دیپلماسی ندارد به دنبال تنش با جمهوری اسلامی ایران بود که کماکان ادامه دارد و هر روز هم بر دامنه آن افزوده می شود و در این مسیر حتی برخی از کشورهای عربی مانند عربستان سعودی و به خصوص شخص محمد بن سلمان کمک های بی شائبه و بی دریغی علیه ایران به کاخ سفید ارائه می کنند. لذا سال گذشته سالی بود که مدیریت و کنترل شرایط برای حفظ و پیشبرد منافع جمهوری اسلامی ایران در عرصه دیپلماسی به مراتب سخت تر از سال های پیشین بوده است، به خصوص که دونالد ترامپ از اردیبهشت ماه 97 به صورت رسمی از توافق هسته ای خارج شد و تمامی تحریمهای ایالات متحده علیه ایران بازگشت.
البته من معتقدم که این سال سخت و بحرانی در سیاست خارجی پیش از ۹۷ و با ناآرامی ها و اعتراضات مردم در دی ماه سال ۱۳۹۶ شروع شد که به اردیبهشت ماه سال گذشته و خروج ترامپ از توافق هسته ای کشیده شد. از آن روز تا به اکنون دایره فشارها و مشکلات علیه جمهوری اسلامی ایران هر روز پررنگ و پررنگ تر می شود و متاسفانه بسیاری از منتقدین سیاست خارجی توپ ناتوانی خود را به زمین وزارت امور خارجه و شخص محمد جواد ظریف می اندازند. لذا به نظر من در سال پر تلاطمی مانند ۱۳۹۷ کشتیبان بسیار ماهری چون آقای دکتر ظریف توانست در دریای خروشان سیاست خارجی بسیار موفق عمل کند، علیرغم این که شخص وزیر تنها مجری سیاستهای کلان در حوزه دیپلماسی است. پس در مجموع معتقدم که با این دیپلماسی اولا هیچ آسیب جدی امنیتی متوجه ایران نشد. دوم این که هیچ گونه خطر جنگ و حتی تهدید به جنگ نیز نتوانست متوجه ایران شود و تنها در حد شعارهای پوچ برخی کشورهای عربی، الات متحده آمریکا و اسرائیل خلاصه شد. از همه مهمتر تمام جامعه جهانی و بسیاری از قدرت های روابط بین الملل از سیاست خارجی ایران و نحوه تعامل تهران در خصوص پرونده هسته ای و همین طور در برخی از پرونده های دیگر مانند روابط دوجانبه، مبارزه با تروریسم و داعش را به نحوی حمایت جدی از خود نشان دادند. لذا سال 97 سال بسیار در خشانی در عرصه دیپلماسی بوده است.
در کنار این نکات مثبتی که شما به آن اشاره داشتید برخی بر این باورند که مواضع وزیر امور خارجه در سال گذشته مانند مسئله پولشویی و یا طرح استعفا بسیاری از این موفقیت ها را تحت الشعاع قرار داده است. به نظر شما این گونه نیست؟
خیر به هیچ وجه. ببینید نقش وزیر امور خارجه را باید در دو حوزه دید؛ یک نقش آن با ادبیات ویژه در مناسبات بین الملل دیده می شود که در سایه این نقش، وزیر امور خارجه سعی در حفظ منافع ملی کشور در بستر و فضای روابط با دیگر بازیگران منطقهای و جهانی دارد. در عین حال شخص وزیر با یک ادبیات و نقش دیگر در عرصه داخلی حضور دارد، چرا که وزیر امور خارجه به عنوان بخشی از جامعه سیاسی داخلی باید در خصوص مناسبات سیاسی، اقتصادی کشور هم نظرات خود را ارائه کند. در این رابطه در مصاحبه های پیشین با دیپلماسی ایرانی به شدت بر این نکته تأکید داشتم که اقتضائات داخلی بر مناسبات سیاست خارجی ایران اثرات خود را خواهد داشت، همان گونه که دیپلماسی و سیاست خارجی هم بر سیاست داخلی، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و دیگر ابعاد جامعه اثرگذار است. لذا نمیتوان تاثیر دوسویه را نادیده گرفت.
آن چیزی که وزیر امور خارجه در عرصه خارجی مطرح می کند حفظ استقلال، تمامیت ارضی، امنیت ملی و تلاش برای دستیابی به رفاه بیشتر برای ملت ایران است. اما در داخل وزیر امور خارجه سعی دارد با مواضع خود، نوع نگاه خارجی و بیرونی را در خصوص مسائل داخلی کشور تبیین و تعریف کند و در کنار آن به موانع، مشکلات و یا احتمالاً کم کاری ها اشاره داشته باشد.
به عنوان مثال مبارزه با پولشویی یک اصل انکارناپذیر در مناسبات جهانی است. پس زمانی که وزیر امور خارجه در یک مصاحبه داخلی در این خصوص از وی سوال میشود به عنوان بخشی از جامعه سیاست داخلی نمی تواند ممکن واقعیت انکار ناپذیر کشور شود و نمی تواند یک دروغ آشکار را به جامعه خود ارائه کند. از این رو آقای دکتر ظریف با صراحت تمام عنوان کرده است که واقعیت تلخی به نام پولشویی در کشور وجود دارد. من هم فکر نمی کنم کسی در داخل منکر این واقعیت در عین حال تلخ باشد. وقتی که یک مسئول با یک رسانه داخلی گفت و گو و مصاحبه میکند، نمیتواند چیزی جز این ادبیات را به کار ببرد. لذا یکی از مواضعی که بر جایگاه آقای ظریف افزود همین موضع وی در خصوص پولشویی بود.
در رابطه با مسئله استعفا نیز باید عنوان کرد که طبق قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متولی رسمی سیاست خارجی و دیپلماسی کشور شخص وزیر امور خارجه و دستگاه سیاست خارجی است. فلذا زمانی که در یک سفر مهم دیپلماتیک شخص اول سیاست خارجی کشورغایب است و به موازاتش به گونه ای این سفر دیپلماتیک نمایش داده می شود که این خلاء حضور وزیر امور خارجه به چشم بیاید یقینا چارهای جز استعفا برای محمد جواد ظریف باقی نمیماند. اتفاقا به نظر من این طرح استعفا تلنگری نه برای نادیده گرفتن جایگاه محمد جواد ظریف، بلکه به دلیل بی احترامی به دستگاه سیاست خارجی و جایگاه وزیر امور خارجه بود. البته من معتقدم که دلایل دیگری برای شکلگیری این استعفای آقای ظریف وجود دارد و تنها نمی توان آن را به سفر آقای بشار اسد، رئیسجمهور سوریه مرتبط دانست.
در همین خصوص بسیاری معتقدند که اختلافات ظریف - واعظی و همچنین ظریف - روحانی یکی دیگر از دلایل این استعفا بود. نگاه شما در این خصوص چیست؟
من این مسئله را به هیچ عنوان یکی از دلایل استعفای آقای ظریف نمی دانم.
یعنی شما منکر احتمال وجود جنگ قدرت واعظی با ظریف در کابینه هستید؟
من که در کابینه حضور ندارم. اما آن چه در مواضع رسمی و در مصاحبه ها و گفت و گو ها از آقای دکتر ظریف نسبت به آقای واعظی و روحانی مشاهده میشود و یا برعکس، مواضعی که آقای واعظی و آقای روحانی از شخص ظریف مطرح میکنند، چیزی جز حمایت دو طرف از هم نیست. البته نمیتوان منکر اختلاف سلیقه و برخی دیدگاه های متضاد در داخل کابینه بود. ولی این یک مسئله کاملا نرمال و طبیعی است و در تمام دولتها و کابینه ها هم وجود دارد، اما نمیتوان آن را یک مشکل بنیادین و چیزی در حد دعوا و جنگ قدرت در کابینه دانست.
به نظر من اساساً طرح دو قطبی کردن روحانی - ظریف و یا واعظی - ظریف مسئله و برنامه ای است که از جانب بخشی از طیف اصلاح طلب بی نصیب از قدرت پی گرفته میشود. زمانی که این بخش از اصلاح طلبان در تقسیم میز سر خود را بی کلاه دیدند سعی کردند با این دست دو قطبی و چند قطبی سازی ها در دولت و کابینه مشکلات جدی را برای رئیس جمهور و وزارت امورخارجه ایجاد کنند و شخص وزیر امور خارجه را درگیر بازیهای سیاسی داخلی کنند. در این رابطه ما در سال 97 شاهد درگیری آشکاری میان واعظی و بخشی از جریان اصلاح طلب بودیم. لذا این طیف سعی می کند این دو قطبی و یا چند قطبی سازی ها را در دستور کار قرار دهد تا محمود واعظی به عنوان دلیل و ریشه تمامی مشکلات کنونی دولت معرفی شود. در این راستا واعظی به عنوان دست پشت پرده در نبود اقای ظریف در سفر بشار اسد مطرح شد و یا او را به عنوان کسی معرفی کردند که به دنبال برکناری ظریف و تصدی پست وزارت امور خارجه است. چطور آن زمانی که آقای واعظی وزیر ارتباطات بود و یا در مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور داشت و یا به عنوان معاون وزیر امور خارجه وظیفه خود را انجام میداد، شخصی بسیار موفق بود و به عنوان یکی از مهره های شلاخص اصلاح طلب حاضر در قدرت مطرح میشد، اما در چند ماه گذشته به عنوان دست پشت پرده تمام مشکلات دولت و نیز به عنوان شخصی که به دنبال حذف آقای ظریف است، معرفی میشود؟! آقای واعظی و آقای دکتر ظریف از سال های بسیار دور در حوزه دیپلماسی فعالیت داشته و هنوز هم دارند. این دو به عنوان دو دوست و همکار قدیمی در کنار هم و در یک کابینه فعالیت می کنند. طبیعی است که آقای واعظی به عنوان رئیس دفتر همچنین به عنوان یک دیپلمات کهنهکار انتقاداتی به وزیر امور خارجه و دیپلماسی دولت داشته باشد، چنان که من هم در برخی از موارد اختلاف نظرهای جدی و انتقادات بسیار مهمی بر سیاست خارجی دارم، اما این دو قطبی سازی ها اساساً پروژه ای برنامه ریزی شده از طرف بخشی از جامعه اصلاحطلبان براس تخریب واعظی و درگیر کردن ظریف و روحانی است.
نکته مهم دیگر به این باز می گردد که وزیر امور خارجه نباید به هیچ وجه وارد این بازی های سیاسی داخلی شود. اکنون کشور در مقابل جبهه ای متشکل از دونالد ترامپ، بنیامین نتانیاهو و محمد بن سلمان قرار دارد. لذا نه تنها وزیر امور خارجه که جامعه سیاسی داخلی نباید خود را درگیر بازی های بچگانه حزبی کنند و به تبعش وظیفه مهم خود را در سیاست خارجی فراموش کنیم. همان گونه که بخشی از اصولگرایان و دلواپسان در سال گذشته شمسی و در مسائلی مانند پولشویی و یا استعفای آقای ظریف کاسه داغتر از آش شدند و این گونه عنوان داشتند که آقای ظریف در خدمت منافع اسرائیل، عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا گام بر می دارد، بخشی از اصلاحطلبان بی نصیب از قدرت نیز با طرح مسائلی مانند آماده شدن وزیر امور خارجه برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ و مسائلی از این دست، به دنبال ایجاد مشکلات و حواشی برای دستگاه سیاست خارجی هستند، آن هم در این برهه حساس کنونی که باید با یک اتحاد و انسجام داخلی، شرایط را برای مبارزه با تحریم ها و فشارهای بی امان فراهم کنیم. ما باید در سال 1398 و در سایه حمایت سیاسی داخلی و هم فکری احزاب، فضا را برای نمایش قدرت دیپلماتیک ایران در جامعه جهانی ایجاد کنیم، نه این که با یک دعواهای کودکانه حزبی بخشی از انرژی وزیر امور خارجه را در داخل تلف کنیم؛ انرژی که باید در اصل صرف مبارزه با طرحها و برنامههای دشمنان این آب و خاک شود.
در سایه این حواشی بازی های قدرت احزاب اصولگرا و اصلاح طلب که مشکلاتی را هم برای دستگاه سیاست خارجی در سال 1397 ایجاد کردند، سال پیش رو را چگونه سالی ارزیابی میکنید؛ آیا باز باید شاهد این درگیریها حزبی و تاثیر آن بر سیاست خارجی باشیم؟
یقیناً سال پیش رو هم سالی خواهد بود که این دعوا های حزبی و سیاسی داخلی ادامه خواهد داشت، به خصوص که ما در ماههای پایانی امسال با انتخابات روبهرو هستیم و هر چه به زمان برگزاری انتخابات نزدیک تر شویم تنور رقابت های حزبی هم داغ تر می شود. اما باز تأکید میکنم که وزارت امور خارجه و شخص آقای دکتر ظریف باید حتی المقدور از این حواشی و سهمخواهی های حزبی دوری کنند و تمرکز خود را به صورت کامل و صد درصدی به این مشکلات، تحریم ها و سیاست های ضد ایرانی ایالات متحده آمریکا، اسرائیل و برخی از کشورهای مرتجع عرب منطقه به ویژه عربستان سعودی و محمد بن سلمان اختصاص دهد.
نظر شما :