شاخه زیتون به جای اظهارات خصمانه
آمریکا به ترمیم روابط با ایران نیاز دارد
نویسنده: اسپنسر وونگ
دیپلماسی ایرانی: ایران. سرزمین فرهنگی غنی و تاریخی هزار ساله. یکی از قدیمی ترین تمدن های جهان و قابل قیاس با رم باستان، چین و هند. سرزمین خاستگاه کوروش بزرگ آزادی بخش معروف یهودیان و بزرگان فرهنگ همچون عمر خیام و رومی. در حالی که که این کشور چهلمین سالگرد انقلاب 1979 را جشن می گیرد و تنش ها بین آن و ایالات متحده افزایش، به نظر می رسد زمان مناسب برای ترمیم روابط هم فرا رسیده است.
صلح در خاورمیانه هرگز به اندازه اکنون چنین رویای دور از دسترسی نمی کرد. تروریسم، تنش های داخلی و کشورهای متخاصم و رقیب شاخصه های اصلی منطقه به شمار می روند. چالش های قدیمی و جدید هر دو امنیت منطقه ای و جهانی را تهدید می کنند؛ چالش هایی که به راه حل های منطقه ای و جهانی نیاز دارند. به همین دلیل است که ایالات متحده باید شاخه زیتونی به ایران پیشکش کند. (شاخه زیتون نماد صلح است.)
ممکن است این سوال پیش آید که پس از چهل سال بی اعتمادی، چهل سال «مرگ بر آمریکا» و پرچم هایی که به آتش کشیده شدند، چرا حالا؟ پاسخ این است که ترمیم روابط با ایران کلید صلحی گسترده تر در خاورمیانه است. چنین اتفاقی احتمالا همه مشکلات منطقه را حل نخواهد کرد و نمی توان انتظار داشت که برگشت کامل از خصومت ها بین دو کشور خیلی سریع رخ دهد. اما ایالات متحده باید این مساله را به رسمیت بشناسد که ایران یک بازیگر بزرگ منطقه ای در خاورمیانه است. در درگیری ها در سوریه، عراق و یمن تاثیرگذار است. نفوذ زیادی در خاور نزدیک و خصوصا در لبنان دارد. نقش مهمی هم در ژئوپلیتیک خلیج فارس ایفا می کند. اگر قرار باشد هر یک از بحران های خاورمیانه حل شوند، از روند صلح بین اسرائیل و فلسطین گرفته تا پایان یافتن جنگ های داخلی در سوریه و یمن، ایران باید سر میز مذاکره حضور داشته باشد.
جورج دابلیو. بوش رئیس جمهوری پیشین ایالات متحده، ایران را بخشی از «محور شرارت» خواند و به نظر می رسد این احساس درباره ایران امروز هم وجود دارد. اگرچه پس از امضای توافق هسته ای ایران (برجام) در سال 2015 امیدها به بهبود روابط بیشتر شد، اما خروج دولت دونالد ترامپ از این توافق روابط دو کشور را مجدد به سطح ناخوشایند سابق بازگرداند. در حیقیت، اظهارات مقامات دولت کنونی ایالات متحده هرگونه امید به احیای روابط را از بین برده است. او ایران را به حمایت از تروریسم متهم و تحریم های اقتصادی لغو شده در پی حصول برجام را مجددا اعمال کرده است که به طور قطع هیچ یک از آنها تاثیر مثبتی بر بهبود روابط بین دولت ها و مردم دو کشور ندارند. به علاوه، اقدام دولت ترامپ در خروج یک جانبه از توافق هسته ای ایران میان ایالات متحده و متحدانی که توافق را امضا کرده اند یعنی بریتانیا، فرانسه و آلمان، اختلاف ایجاد و ایران را به آغوش روسیه و چین انداخته است. آیا این چیزی است که ایالات متحده می خواهد؟
صلح اسرائیل و فلسطین به شدت دور از دسترس به نظر می رسد. طرح متهورانه رئیس جمهوری برای میانجی گری صلح خاورمیانه معروف به «معامله قرن» با مشکلات فراوانی مواجه است. تصمیم ایالات متحده در انتقال سفارت از تل آویو به قدس اشغالی و لغو کمک های مالی به فلسطینی ها هم قطعا نمی توانسته تاثیر مثبتی در آرام کردن مناقشات داشته باشد. با توجه به اینکه ایران یکی از کشورهای اصلی حامی مردم فلسطین است، وارد کردن تهران به مذاکرات برای حل و فصل مناقشات می تواند اقدامی قابل توجه در تدابیر اعتمادسازی به شمار رود.
جنگ سوریه 8 ساله شده است. صدها هزار نفر کشته و بیش از 10 میلیون نفر آواره شده اند. جنگ داخلی سوریه به یک جنگ نیابتی تبدیل شده که قدرت های جهانی یعنی ایالات متحده و روسیه و بازیگران منطقه ای یعنی عربستان سعودی و ایران را در مقابل یکدیگر قرار داده است. باتوجه به اینکه داعش به طور عمده شکست خورده، مذاکرات صلح در راه است. اگر قرار باشد صلح و ثبات در سوریه و در منطقه برقرار شود، ایالات متحده باید با همه مهره های منطقه ای از جمله ایران همکاری کند. در حقیقت، تنها با دیپلماسی مشارکتی خارجی است که جناح های مختلف می توانند سلاح های خود را کنار بگذارند و شرایط بازسازی این کشور را فراهم آورند.
بحران انسانی یمن حتی از سوریه هم وخیم تر است. 13 میلیون نفر در خطر گرسنگی مفرط قرار دارند و 1.2 میلیون نفر از قربانیان بزرگترین شیوع ویروس وبا هستند. همه اینها در فقیرترین کشور خاورمیانه اتفاق می افتد. یمن هم مانند سوریه به صحنه تقابل نیروهای جهانی و بازیگران منطقه ای تبدیل شده است. مذاکرات صلح میان دولت یمن و حوثی های تحت حمایت ایران در دسامبر گذشته آغاز شده است. برای تضمین موفقیت این مذاکرات نیز لازم است ایالات متحده و ایران همکاری کنند.
برای برخی سوال این است که چگونه ایالات متحده و ایران می توانند بر اختلافات خود غلبه کنند. این افراد به خصومت های چند دهه گذشته بیسن دو کشور می اندیشند. درست است که دو کشور در بیشتر مسائل اختلاف نظر دارند، اما همکاری و گفت و گو ضروری است. تغییر امکان پذیر است. چه کسی می توانست تصور کند که ایالات متحده با چین سرخ گفت و گو خواهد کرد؟ در سال 1949 برای «سقوط» چین تاسف خودر و 3 دهه بعد در سال 1979 با چین جدید روابط دیپلماتیک برقرار کرد. چرا نباید درباره ایران هم چنین اتفاقی روی دهد؟
باتوجه به اینکه منطقه با چالش های بسیاری مواجه است، زمان آن رسیده که دو کشور واژه های تحریک کننده را کنار بگذارند. آنها باید این اظهارات خصمانه را با شاخه ای زیتون جایگزین کنند. روابط دیپلماتیک را از سر بگیرند و در مذاکرات صلح شرکت کنند. و چه کسی می داند، شاید یک کوروش بزرگ، عمر خیام یا رومی دیگر در جهان نوین امروز ظهور کرد و جهان را غنی ساخت. اکنون، زمان مناسب برای ترمیم روابط وانشگتن با تهران است.
منبع: اینترنشنال پالسی دایجست / مترجم: طلا تسلیمی
نظر شما :