اختلاف سلیقههای ایران با اروپا در برخی مسائل پابرجا است
عدهای با سناریوسازی دنبال تخریب روابط ایران و اروپا هستند
دیپلماسی ایرانی: رابطه ایران و اروپا روزهای مهم و سرنوشتساز خود را پشت سرمیگذارد. خروج یکجانبه آمریکا از توافق چندجانبه هستهای با ایران عملا تهران و تروییکای اروپایی را در شرایط سختی که نیاز به همکاری تنگاتنگ دارد، قرار داده است. در چنین روزهایی دستهای پنهان در رابطه ایران و اروپا اقدام به سناریوسازیهای جدید کرده و هدف تخریب رابطه را دنبال میکنند. بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت امور خارجه که بخش اعظم عمر کاری خود را در اروپا گذرانده در گفتوگوی تفصیلی با «اعتماد» تاکید میکند که گذر زمان و تلاشهای ایران برای شفافسازی به اروپاییها ثابت خواهد کرد که تبلیغات منفی پیرامون برخی فعالیتهای ایران در اروپا با هدف ایجاد وقفه در همکاریهای تهران و بروکسل است.
ایران و اروپا در مقطع حساسی از روابط قرار دارند و محافظت از اراده سیاسی برای حفظ توافق هستهای مهمترین بخش از این رابطه به حساب میآید. در چنین شرایطی ما شاهد طرح ادعاهایی مبنی بر تلاش ایران برای انجام برخی فعالیتهای مخرب در خاک اروپا از جمله فرانسه و دانمارک هستیم. جدا از رد شفاهی این ادعاها، وزارت خارجه تاکنون برای شفافسازی در این پروندهها چه گامهایی برداشته است؟
رابطه ایران و اروپا همزمان با برخورداری از قدمت و شناخت متقابل نسبی که دو طرف از هم داشته و اهمیتی که برای روابط فیمابین قائل هستند و البته سطح نسبی مطلوب مناسبات، همواره با چالشهایی روبه رو بوده و این حوادث اخیر هم موضوع جدیدی به حساب نمیآید. در دهههای گذشته در مقاطع خاصی که روابط ایران و اروپا در آستانه ورود به مرحله تعیینکننده و مهم برای دو طرف بوده، ناگهان چالشهایی از این جنس و تبلیغات بیاساس و نادرستی در روابط دو طرف ظهور کرده است.
در دوره اخیر و مسائلی که شما در سوال خود به آن اشاره کردید هم این تبلیغات منفی یا طرح ادعاها در یک ظرف زمانی خاص رخ داده است. امروز ما در شرایطی هستیم که آمریکا از برجام خارج شده، اروپا و دیگر بازماندگان در این توافق تلاش میکنند ساز و کارهایی برای تداوم همکاری با ایران بیابند و همزمان جایگاه آمریکا در سایه ریاستجمهوری دونالد ترامپ در سطح جهانی تا حدی متزلزلتر از گذشته شده است. اروپا در مواجهه با خروج یکجانبه امریکا از توافق هستهای نه تنها در برجام ماند و از توافق هستهای با ایران در مقابل خروج آمریکا دفاع کرد بلکه از ماه مه تاکنون چندین دور مذاکرات فشرده و در سطوح مختلف برای یافتن راهکاری برای تداوم همکاریها با تهران در غیاب آمریکا برگزار شده است. این رفتار و مقاومت اروپا برای آمریکا و برخی از متحدان آن در منطقه ما هم غیرقابل قبول و هم دور از انتظار بود. در چنین شرایطی به نظر میرسد کانونهای متفاوتی مثل اسراییل و یک تا دو متحد امریکا از مسیری که ایران و اروپا در آن قرار گرفتهاند ناخرسند و نگران شدهاند و برای رفع این نگرانی دست به سناریوسازیهایی برای ایجاد فضای منفی علیه ایران در اروپا زدند. البته با اشاره به اینکه در داخل اروپا هم به لحاظ نظری تفاوتهای وجود دارد نباید از ساخته و پرداخته شدن این تبلیغات و سناریوها از سوی برخی محافل معین در داخل برخی از کشورهای اروپایی هم غافل شد. در حالی که تهران و بازماندگان در برجام به خصوص اروپاییها تلاش بی وقفهای را برای به ثمر رساندن مکانیسمی که نبود آمریکا در برجام را از منظر اقتصادی برای ایران جبران کند، دنبال میکنند در جبهه مقابل- این اراده سیاسی با نگاه مثبت به همکاری با ایران- هم عدهای تلاش کردند ایست یا وقفهای در روابط ایران و اروپا ایجاد کنند. البته این تلاش آنها بیهوده است و فرجامی نخواهد داشت.
آیا این سناریوسازیها تاکنون تاثیر منفی بر روابط ایران و اروپا گذاشته است و یا همان ایست یا توقف مورد اشاره شما در روند همکاریها و رایزنیها را ایجاد کرده است؟
زمانی که چالشهایی از این دست در روابط رخ میدهد ابهام و تردیدهایی نسبت به یک طرف در آن سوی رابطه شکل میگیرد و تا زمانی که در سایه رایزنیهای لازم شفافسازیهایی صورت بگیرد، این چالش میتواند در کوتاهمدت آثار نامطلوب و گاه مخربی داشته باشد. اما از سویی همزمان با اینگونه وقایع ناگوار ما با برخی واقعیتها که بسیار مثبت ارزیابی میشود نیز مواجه هستیم، و آن تعقل، خردورزی و پختگی است که در رفتارها دیده میشود. با وجود ظهور این چالش ناخواسته در رابطه ایران و یکی دو کشور اروپایی اما واقعیتهایی دیگری پیرامون طرح این ادعاهای بیربط علیه ایران کاملا خود را نشان میدهند و چراغ راهنمایی را برای ناظران مسائل بینالمللی، سیاستمداران و دولتمردان و حتی سرویسهای اطلاعاتی غربی روشن میکند تا حقایق بهتر دیده شوند. تجربههایی که ایران و اروپا از یکدیگر دارند در کنار تحولات بینالمللی پیرامون وضعیت امریکای ترامپ در سطح جهانی و همچنین وضعیت پیش آمده برای برجام همگان را به این حقیقت رهنمون میکند که در طرح ادعاها درباره فعالیتهای ایران در خاک اروپا، دسیسهها و توطئههایی به منظور تخریب روابط ایران و اروپا انجام شده است. همه میدانند و میبینند که دولت ترامپ ابتدا روی خروج ایران از برجام سرمایهگذاری کرده بود و تصور میکرد با این اقدام خواهد توانست اجماع جهانی را علیه ایران به دست آورد اما در عمل اتفاقی که رخ داد با تخیلها و توهمهای وی مغایرت داشت. در چنین شرایطی، ترامپ خود را در وضعیتی میبیند که نهتنها ایران منزوی نشده بلکه جامعه جهانی یکصدا از برجام حمایت میکند، علاقهمند به همکاری با تهران است و البته سیاستهای ترامپ را مورد انتقاد قرار میدهد. مجموعه این شرایط جدید و نگاه دوسویه و مثبت ایران و اروپا، امریکا را با انزوای خودساخته و خودتحریمی روبهرو میکند و در نهایت ما شاهد رفتارهای تخریبی و عصبی از سوی ترامپ هستیم. تلاشی که برای جلوگیری از بهبود مناسبات ایران و اروپا میتواند دست به هر حیله و دسیسهای بزند در همین راستا قابل تحلیل است.
در حوزههای غیربرجامی رابطه ایران و اروپا اندکی از انزوای صرف امریکا فاصله میگیرد و به عنوان مثال دو طرف اختلافهای فاحشی در مساله حقوق بشر دارند و یا تعابیر مختلفی از انگیزههای فعالیتهای منطقهای ایران وجود دارد. دو تحلیل عمده وجود دارد: یک تحلیل میگوید اروپا به دلیل متضرر شدن ایران در برجام به دلیل خروج امریکا در سایر پروندهها با احتیاط و ملاحظه کاری بیشتری با ایران برخورد میکند و تحلیل دوم میگوید اروپا در یک دوره میانمدت در سایر مسائل مورد اختلاف با ایران کنار آمریکا قرار میگیرد. نظر شما چیست؟
در تحلیل آینده فاکتورهای متفاوتی تاثیرگذار هستند.
یکی از این فاکتورها که میتواند در موضعگیریهای غیربرجامی اروپاییها در قبال ایران تاثیر بگذارد همین اتهامهای مطرح شده علیه تهران برای فعالیت تروریستی در خاک اروپا است. اگر اروپاییها این سناریوها را جدی بگیرند میتواند به هزینهسازی برای ایران تبدیل شود.
با وجود همه تجارب و مناسبهایی که با اروپا داشتیم و داریم و رایزنیها و تماسهایی که میان مقامهای دو طرف از قدیم تا امروز وجود داشته اختلاف سلیقههای ما در برخی مسائل پابرجا است . یکی از مسائلی که من به آن اشاره کردم اهمیت برجام برای کشورهای اروپایی، سایر بازماندگان در این توافق یا حتی سایر کشورها است اما در بسیاری از مسائل غیربرجامی، اختلاف سلیقههای ایران و اروپا به چشم میخورد. ما در مسائل منطقهای یا موضوعی به نام حقوق بشر یا ادعاهای حمایتهای ایران از تروریسم، اختلاف دیدگاههایی با اروپاییها داریم و دیدگاههای ما به هم نزدیک نیست اما این اختلافها دلیلی بر این نیست که با یکدیگر گفتوگو نکنیم و یا اجازه بدهیم این اختلافها بر کلیت روابط یا مساله برجام تاثیر بگذارد.
هزینه این اختلاف نظرها برای ایران در آینده چیست؟ آیا از پس مدیریت این شرایط برخواهیم آمد؟
مهم این است که ما به سهم خود مواضع ایران را برای طرف اروپایی تبیین کرده و شفافسازیهایی انجام بدهیم و همزمان اروپا هم به سهم خود واقعگرا و دقیق باشد. اگر ایران و اروپا بتوانند در مسیر واقعگرایی با هم کار کنند، میتوانند از اختلافها نیز بیش از پیش بکاهند. در مسالهای مانند مبارزه با تروریسم، مواضع ایران کاملا روشن است اما در آنسوی میدان برخی کشورهای اروپایی باید از سیاسی کردن این مساله و یا تبدیل کردن آن به ابزاری برای ایجاد توازن با دیگر کشورهای منطقه پرهیز کنند تا مواضع تهران و اروپا در این خصوص به هم نزدیکتر شود. در چندسال اخیر اروپاییها حتما و با نگاهی خوشبینانه و واقعبینی یا بدون اعلام علنی، رفتار ما را در منطقه رصد کردهاند. ایران نقش غیرقابل انکاری در سرکوب تروریستها و داعش در چندسال اخیر داشته است و اگر اروپاییها به چندسال قبل بازگردند میبینند که داعش دامنه سیطره خود را به درون خاک کشورهای اروپایی از جمله خاک فرانسه کشانده بود. این تلاشهای ایران بود که داعش را در یک گوشه گرفتار کرد و امروز میبینیم که گروههای تروریستی در سوریه هم با وضعیت خوبی روبهرو نیستند و بسیار تضعیف شدهاند. اگر ایران و اروپا در محیط صمیمانه و واقعبینانه و بهدور از هر پیش داوری شتابزده صحبت کنند بسیاری از مسائلی که در ذهن اروپاییها در نتیجه توهمها یا برخی القائات نادرست عناصر ثالث ایجاد شده از بین خواهد رفت یا کاهش خواهد یافت.
آیا تجربه برجام توانسته تاثیر القاهای عناصر ثالث بر نگاه و تصمیمگیریهای اروپا در قبال ایران را کم کند؟ پیش از برجام ما درست یا غلط در نگاه کشورهای اروپایی بازیگر نامطلوب منطقه بودیم اما امروز ما به گواه 12 گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی بازیگری هستیم که به تعهدات خود پایبند مانده و این آمریکا است که عضو خلافکار برجام است.
پاسخ من به این سوال شما مثبت است. برجام و مذاکرات طولانی و سختی که با طرفهای برجامی به خصوص اروپا داشتیم بیش از گذشته اروپا را قانع و آگاه کرد که ایران اهل تعامل و گفتوگو است و با ایرانی میتوان پشت یک میز نشست و برخی از اختلافهای مهم را حل و فصل کرد. تجربه برجام نشان داد ایران شریکی است که اگر در پای میز مذاکره و گفتوگو به تفاهمی برسد با وجود همه کارشکنیهای دیگرانی چون امریکا و چالشهای موجود به تعهدهای خود تا آنجا که بتواند متعهد میماند و غیر مسوولانه و از روی عصبیت یا هیجان تعهدات خود را نادیده نمیگیرد مگر آنکه اطمینان یابد که طرفهای مقابل نمیتوانند یا نمیخواهند به تعهدات خود عمل کنند. ایران هم به لحاظ ساختار سیاسی و اقتصادی و هم نقش اساسی که در منطقه دارد یک طرف قابل اطمینان برای اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای منطقه است.
گفتوگوهای منطقهای ما با اروپا ادامه دارد. زمانی که بحران سوریه و بعد از آن ماجراهای یمن پیش آمد نگاه غالب در اروپا این بود که ایران بخشی از مشکل است و نه بخشی از راهحل. آیا امروز تغییری در این نگاه اروپا رخ داده است؟
اگر منصفانه و واقعبینانه نگاه کنند که بسیاری از کشورهای اروپایی در این چارچوب جا میگیرند نتیجهگیری جز آنچه شما به آن اشاره کردید، نخواهند داشت. ایران در هیچ کدام از پروندههای منطقهای مشکلساز نبوده بلکه همواره بخشی از راهکار بوده است. آنچه ایران از گذشته دورتر درباره سوریه مطرح و برآن پافشاری کرد با واقعیت و حقایق موجود در منطقه سازگاری بیشتری داشت در نتیجه این ایران نبود که نهایتا سیاستهای خود را در سوریه تغییر داد. ایران شناخت دقیقتر و عمیقتری از تحولات منطقه داشت اما دیگر کشورها یا به دلیل دور بودن از منطقه یا به دلیل اهداف خاص سیاسی که دنبال میکردند، در سالهای ابتدایی بحران مسیر دیگری را رفتند اما در نهایت در سالهای اخیر بدون هرگونه جنجال و آرام و بیصدا تغییر موضع دادند، و ایرادی هم ندارد مهم آن است که کشورها به حقایق و واقعیتها زودتر دست پیدا کنند، البته هرچه زودتر این اتفاق حادث شود سود آن برای همه بیشتر خواهد بود.
پس از اتهامهایی که علیه یکی از دیپلماتهای ما در اتریش برای انجام عملیات در همایش منافقین در پاریس مطرح شد، امانول ماکرون رییسجمهور فرانسه در سخنانی اعلام کرد که شاید این اقدام از سوی دولت حسن روحانی نبوده و برخی نهادهای دیگر در ایران دستور این عملیات را به دیپلمات ما دادهاند. این اظهارات ماکرون به شکل غیرمستقیم طرح مساله چندصدایی در سیاست خارجی ایران است. پاسخ شما به این سخنان چیست؟
من اظهارات ایشان را رد میکنم و فکر میکنم این یک سوءبرداشت است. ایران در حوزه سیاست خارجی از یک سیاست واحد و رفتار یکسان برخوردار است و اینکه بخواهیم نظام را از دولت جدا کنیم نشاندهنده کماطلاعی از ساختار درونی ایران است. بسیاری از سازمانهای غیردولتی هم چارچوبهای کاری مشخص خود را دارند و حتی اگر آنها را بخشی از زیرمجموعه دولت تلقی نکنید اما آنها هم در سیاست خارجی از یک سیاست که همان سیاست خارجی کشور است تبعیت میکنند، دیگر نهادهای درون جمهوری اسلامی هم در چارچوب سیاستهای کلان نظام حرکت میکنند. ایران همواره مخالف اقدامهای خشونتآمیز در خارج از مرزهایش و خاک کشورهای دیگر بوده و این اتهامها با سیاستهای کلان کشور سازگاری ندارد، مواضع ایران کاملا شفاف و روشن و قابل دفاع است، باقی حرفها نادرست و از سر بیخبری است.
ما در چندسال اخیر به خصوص در بحث مبارزه با داعش در عراق و سوریه شاهد انتشار تصویرهایی از مقامهای نظامی رده بالای ایران در این کشورها بودیم. فکر نمیکنید که این مساله در غرب منجر به این برداشت شده که در حوزه سیاست خارجی در ایران یک بازوی نظامی برآمده از نهادی جز وزارت خارجه و یک بازوی رسمی که همان وزارت خارجه است، فعال هستند؟
این نگاه به ایران و ایجاد این نوع تفکیکهای تصنعی جدید نیست. در دهه 70 و 80 و در سالهای اخیر با توجه به نوع بحرانهای منطقهای و اتفاقاتی که در پیرامون ما رخ داد، این شائبه دامن زده شد که احتمالا سیاست خارجی در ایران دو یا چندصدایی است و ارگانهای مختلف به سلایق خود اقدامهای خاص خود را انجام میدهند. تمام این گمانهزنیها اشتباه است و شاید به همین دلیل برخی از کشورها نمیتوانند روابط خود را با ایران واقعبینانه پیش ببرند.
ما در عرصه سیاست خارجی قطعا از یک سیاست مشخص و مدون و یکپارچه پیروی میکنیم و اینطور نیست که وزارت خارجه یک نقش و ارگانهای دیگر هم در حوزه سیاست خارجی نقش جداگانهای داشته باشند.
وزارت خارجه و سایر نهادها همه بازوانی از مجموعه نظام هستند که کار محول شده به خود را انجام میدهند. زمانی که ما برای کمک به سوریه در حوزه مبارزه با تروریست از سوی دولت سوریه دعوت میشویم نهایتا باید نیروی مستشاری خود را اعزام کنیم و نیروی مستشاری ما برای مبارزه با داعش دیپلماتها نیستند و افرادی از کارشناسان حوزه نظامی هستند که بتوانند مشاورههای لازم را به ارتش سوریه برای مبارزه با داعش و تروریست بدهند. یا به زبان دیگر ما با تعدادی از کشورها یا همسایگان خود به دلیل همکاریهای همهجانبه یا نوع مناسبات در تمامی زمینهها رفتوآمد و میان مقامات نظامی ما و آنان آمد و شد و گفت و شنودهای صورت میگیرد. و این مقامات به تناوب و با دعوت رسمی از کشورهای یکدیگر بازدید و گفتوگو و تبادل نظر میکنند. در همین سالها ما سفرهایی به سوریه، ترکیه، پاکستان و… یا بالعکس داشتهایم، این امر متداولی است میان همه کشورها و موضوع غریبی نیست.
ما ابتدا شاهد حمله تروریستی اهواز بودیم که بیش از 40 شهید و زخمی برجا گذاشت.مسوولیت این حمله را در ساعات نخست گروه تروریستی برعهده گرفت که برخی از چهرههای آن در دانمارک ساکن هستند. پس از آن مساله بازداشت یک ایرانی- نروژی در خاک دانمارک به اتهام تلاش برای ترور یکی از این چهرهها مطرح شد و ما شاهد موضعگیری تند مقامهای دانمارکی علیه ایران بودیم. ما در همان مقطع حمله تروریستی اهواز خواهان تعقیب تروریستهایی شدیم که در دانمارک حضور داشتند اما تا به امروز این اتفاق رخ نداده است. آیا وزارت خارجه از تمام ابزارهای لازم خود برای تعقیب و در معرض عدالت قرار دادن این افراد استفاده کرد؟
ما پس از حمله تروریستی و فاجعهآمیز اهواز با توجه به مجموع شرایطی که در آن قرار داشتیم و با استفاده از ابزاری که میتواند در حوزه سیاست خارجی در اختیار ما باشد اقدامهای لازم را انجام دادیم. ما با دولت دانمارک در تماس بودیم و اعتراضهای لازم صورت گرفت. در همان مقطع، سفیر دانمارک احضار شد و ما اطلاعات لازم را درباره این گروه و سوابق آن چهدراهواز و چه در مکانهای دیگر در گذشته در اختیار دولت دانمارک قرار دادیم. مقامهای دانمارکی از جمله وزیر خارجه این کشور هم از این حمله تروریستی انتقاد و آن را تقبیح کرد و وعده پیگیری داد.
وعده پیگیری اجرایی هم شد؟
کار تا حدی جلو رفت و دانمارکیها پروندههایی را تشکیل دادند . نهایتا هفته گذشته چند نفر از آنها دستگیر شدند.
البته سه روز پیش هم آزاد شدند.
فکر میکنم این نوع آزادیها مشروط بوده و پرونده مفتوح است. ایران کماکان با جدیت این موضوع را با دولت دانمارک دنبال میکند. این مساله با توجه به اینکه تعدادی از هموطنان ایرانی ما در اهواز شهید شدند از اهمیت بسیاری برخوردار است و وزارت خارجه پیگیری این مساله را رها نخواهد کرد. ورود به پروسههای حقوقی یا حتی دیپلماتیک در برخی پروندهها زمانبر است اما میتوان آن را با جدیت و درایت لازم و حسننیتی که طرف مقابل باید داشته باشد، به سرانجام مطلوب رساند، این یک خواست جدی مردم ما از دولت دانمارک است، آنها باید در عمل حسن نیت و توجه خود را به مبارزه با تروریسم نشان دهند.
به نظر میرسد که سناریوسازیهایی که برای تخریب رابطه ایران و اروپا طراحی شده تا حدودی تاثیرگذار هم بوده و مثلا فرانسه هنوز سفیر جدید خود را در ایران تعیین نکرده و سفارت ما در پاریس هم سفیر ندارد. فکر میکنید این وضعیت در رابطه دیپلماتیک تهران و پاریس تا چه زمانی ادامه پیدا کند؟
شاید در آینده بتوانم در این باره توضیحات بیشتری بدهم. از دید ایران این موضوع یک سوءتفاهم و تلهای بود برای تحت تاثیرقرار دادن روابط ایران و اروپا به خصوص فرانسه، به عنوان یکی از کشورهای مهم اتحادیه اروپا . تهران و پاریس با واقعبینی و درایت در حال مدیریت این فضا هستند و من امیدوار هستم که با توجه به تماسهایی که وجود دارد حقایق روشن شود و دوستان ما در اروپا به خصوص در فرانسه این موضوع را کاملا به طور جدی درک کنند که ایران از چنین سیاستهایی پیروی نمیکند. از سوی دیگر چرا ایران باید در شرایطی که آمریکا از برجام خارج شده و تهران و اروپا وارد گفتوگوهای جدی برای حفظ رابطه و تداوم اجرای برجام هستند، دست به چنین کاری بزند؟ آیا عقل سلیم چنین چیزی را حکم میکند؟ چنین حرکتی با عقل سلیم و منافع ملی ایران در تضاد است. ما برای شفافسازی ذهن طرف فرانسوی، ادله خود را مطرح کردهایم اما زمان مشخص خواهد کرد که دسیسههای پنهانی برای تخریب رابطه ایران و اروپا در جریان بوده است. توطئهگران در مساله فرانسه به عنوان سناریوی اول نتوانستند به هدف تعیین شده خود برسند لذا ماجرای دانمارک را علم کردند اما در این سناریوی ساختگی هم شکست خواهند خورد.
تنزل سطح رابطه تهران و پاریس نشان از موفقیت سناریو اول نیست؟
عدم حضور سفیر فرانسه در ایران به دلیل این موضوع نیست. اگر اشتباه نکنم پیش از این موضوع سفیر فرانسه با توجه به اینکه به جایگاه بهتری به عنوان نماینده ویژه رییسجمهور فرانسه در امور سوریه ارتقا پیدا کرد از ایران رفت. سوریه همیشه برای فرانسه مساله مهمی بوده و با توجه به تحولات سوریه این پرونده از اهمیت بیشتری هم برخوردار خواهد شد. سفیر ما هم در فرانسه به دلیل شخصی و خانوادگی به تهران بازگشت و ماهم سفیر جدیدی خواهیم داشت.
سفیر جدید شما بودید؟
نمی دانم اما نهایتا سفیر جدیدی در فرانسه خواهیم داشت و این پروسه در جریان است. در نگاهی واقعبینانه منکر نیستم که اخلال معاندین روابط ایران و فرانسه در رابطه دو کشور آثار منفی و ابهامهایی را به وجود آورد اما ما در تلاش هستیم با استفاده از ظرفیتهای بالای روابط و سوابق و شناخت و همکاری و تعامل و تجارب به جا مانده از گذشته و همچنین شفافسازی موضوع، کار با اروپا را تا مشخص شدن ابعاد پنهانی و پشت صحنه این اتهامها ادامه دهیم.
در اینجا باید به طرفهای اروپایی هشدار دهیم که هوشیار باشند. در مقطع کنونی با توجه به اهمیت روابط ایران و اروپا و همچنین ابعاد جدید همکاری که میتواند میان دو طرف شکل بگیرد، دشمنانی به دنبال تخریب رابطه هستند. همه باید با هوشیاری لازم این مقطع حساس را طی کنیم تا در مراحل بعدی از رابطه خوب دوطرفه بهرهبرداریهایی داشته باشیم.
پس از وضع تحریمها علیه ایران در 4 نوامبر، مقامهای امریکایی از برایان هوک تا مایک پمپئو ادعا میکنند که مقصر وضع تحریمها نظام ایران است و البته تحریمها نظام و نه مردم را نشانه گرفتهاند. پاسخ وزارت امور خارجه به این ادعا و فضاسازیهای آمریکا چیست؟
با توجه به نگاهی که دولتمردان آمریکایی نسبت به ایران و مردم ایران داشته و دارند، این قبیل موضعگیریها و طرح این ادعاها دور از انتظار نیست. دولتهای متفاوت در آمریکا سالها تلاش کردهاند میان مردم و حاکمیت فاصله و افتراق ایجاد کنند اما در دهههای گذشته موفق نشدهاند و این بار نیز در حال محک توان خود هستند.
دولتمردان آمریکایی به عیان و در حرکتهایی شرمآور سخنانی سرتاپا دروغ را مطرح میکنند اما برای مردم ما سیاستهای امریکا نه امروز بلکه از دیرباز روشن است.
یکی از ادعاهای آمریکا این است که ما به دنبال توافق جامع با ایران هستیم اما ایران نمیپذیرد لذا مقصر وضع تحریمها ما نیستیم.
البته ما یک بار در برجام و مذاکرات هستهای این آزمون را انجام دادیم و ماهیت شناخته شده امریکا را بار دیگر و برای اطمینان خاطر بیشتر محک زدیم، نتیجه آن منفی بود، آمریکا نشان داد قابل اعتماد نیست، کسی که بازی را به هم ریخته است و از تفاهمات و تعهدات خود به دلبخواه خود و بیتوجه به همه موازین اخلاقی، حقوقی، بینالمللی خارج شده است نمیتواند از این نوع ادعاها داشته باشد، این ادعا. دروغ است.
امریکا هیچگاه به دنبال این نبوده که از جایگاه برابر و براساس احترام متقابل با ایران صحبت کند. این کشور به دنبال دیکته کردن خواستههای خود به مردم ایران بوده است. اما مردم و دولت ما در طول این سالها- به خصوص با توجه به فرهنگ ما برای مبارزه با زیاده خواهی دیگر کشورها- به این سیاست آمریکا نه گفتهاند.
اینکه تحریمها علیه مردم نیست بلکه علیه حاکمیت است یک شوخی و حرف بیربط است. شما چگونه میتوانید دارو، مواد غذایی و قطعات هواپیماهای مسافربری و بسیاری چیزهای دیگر که با جان انسانها سر و کار دارد را تحریم کنید و این اقدام را توجیه هم بکنید؟چه کسانی غیر از مردم عادی از این تحریمها متضرر میشوند؟ این ادعاها در عصر اطلاعات که آگاهی مردم نسبت به گذشته بیشتر شده و درک بهتری از تحولات بینالمللی دارند کار عبث و بیفایدهای است و قطعا امریکاییها راه به جایی نخواهند برد.
در حوزه اقتصادی هم با تحمیل تحریمهای همهجانبه شانسی برای پیروزی سیاست ترامپ در قبال ایران قائل نیستید؟
ما با تمهیداتی که اندیشیده شده و با درایتی که در مجموعه حاکمیتی نظام به چشم میخورد، آسیبهای ناشی از تحریمها را به حداقل میرسانیم و اجازه نخواهیم داد که امریکا بتواند نهایتا به اهداف شوم خود در این حوزه دست پیدا کند. این تحریمها یکجانبه، نامشروع و غیرقانونی است که توسط امریکا به مردم ایران و سایر کشورها تحمیل میشود. رییسجمهور آمریکا سیاستهای مدنظر خود را با قلدری تمام به دولتهای مستقل جهان دیکته میکند و از آنها میخواهد که از سیاستهای یکجانبه آمریکا حمایت کنند اما جهان امروز جهان گذشته نیست. میبینید که در سایر کشورها یک نوع خیزش علیه سیاستهای ترامپ شکل گرفته و امروز در رسانههای جهان حتی رسانههای اروپایی این تحلیلها را میبینیم که امریکا به سمت انزوای بیشتر حرکت کرده است. جهان پذیرای اعمال قدرت و تحمیل اراده توسط واشنگتن نیست اما نمیتوان این نکته را کتمان کرد که آمریکا از ابزار تحریم برای اعمال فشار بر کمپانیها و شرکتها استفاده میکند. من تاثیر تحریمها و فشارها بر یکسری از حوزهها را رد نمیکنم و باید در این مسیر واقعبین باشیم و تلاش کنیم این آسیبها را حتیالامکان کاهش دهیم. امکان کاستن از این آسیبها وجود دارد چرا که ما در گذشته هم تجربه مقابله با تحریمها چه تحریمهای یکجانبه آمریکا و چه تحریمهای چندجانبه که همه کشورها موظف بودند آنها را رعایت کنند را داشتهایم. امروز وضعیت ما با گذشته فرق کرده و ما با همسایگان خود ارتباطهایی داریم و با کشورهای بازمانده در برجام هم برای استفاده از سازوکارهای ویژه در حال مذاکره هستیم.
در چند روز گذشته از بازگشت تحریمهای آمریکا خبرهایی مبنی بر قطع سوخت رسانی به هواپیماهای ایران در لبنان، ترکیه و لندن منتشر شده است. آیا وزارت خارجه مسوول پیگیری این مساله است و آیا پیگیری صورت گرفته است؟
یک تصور نادرست وجود دارد و آن این است که هر مشکلی که در خارج از کشور به وجود میآید باید مستقیما توسط وزارت خارجه حل و فصل شود اما اینطور نیست. سازمانهای ذیربط در این مساله احتمالا قراردادهایی با طرفهای خارجی خود برای دریافت اینگونه خدمات دارند و در ازای آن پرداختهایی میکنند، آنها باید بر اساس قراردادهای خود پیگیری این امور را داشته باشند و اگر مشکلی باقی بماند و به دولتها مربوط شود وزارت خارجه در صورت لزوم وارد خواهد شد. در مورد سوال شما طبیعی است که در نخستین روزهایی که چنین تحریمهایی اعلام میشود برخی شرکتها به دلیل ترس از جریمه و تحریم خود توسط امریکا، اشتباهات یا محافظهکاریهایی به خرج دهند. تصور میکنم این شرکتها که سوخترسانی به هواپیماهای ما را انجام ندادهاند شرکتهای دولتی نیستند و شرکتهایی غیردولتی هستند که از سر ناآگاهی دست به این اقدام زدهاند. این اقدامها میتواند در بازده زمانی معینی اختلالهایی را ایجاد کند اما براساس گزارشهایی که من از سازمانهای مربوطه دریافت کردهام این نوع مشکلات با برخی شرکتها مقطعی است و به زودی حل خواهد شد، اما ممکن است با برخی شرکتها به تناسب ارتباط آنها با آمریکا این نوع مشکلات دیرپاتر باشد.
نظر شما :