دو راهی ایران در برابر امریکا
در مذاکره با ترامپ شاید هم بازنده نباشیم
سید محمد حسین ملائک، سفیر اسبق ایران در چین و تحلیلگر مسایل بین المللی
دیپلماسی ایرانی: هفته گذشته را کشور در تب و تاب احتمال مذاکره با آمریکا گذراند و موضوعی که به همه خانه ها کشیده شد و به بحث اول هر جمع دو یا چند نفره تبدیل شد.
آقای ترامپ در دو نوبت به فاصله دو روز از ایران دعوت کرد که بدون پیش شرط با آمریکا مذاکره کند. این اقدام که درست یک هفته قبل از 15 مرداد و اجرای اولین سطح تحریم های یک جانبه آمریکا صورت گرفت با واکنش های متفاوتی در ایران روبه رو شد.
مقدمتا، وضعیت روابط ایران و آمریکا در جدی ترین وضعیت خود قرار گرفته و گزینه های جنگ و تحریم تنها انتخاب هایی است که از طرف آمریکا به ایران پیشنهاد شده است. از طرف دیگر، به هم پاشیدگی واضح اقتصادی و نوساناتی که بنظر می رسد از کنترل دولت خارج شده است و رشد فزاینده دزدی های دولتی و ناامیدی از مجموعه ای که بتواند در مقابل فشارها تاب و تحمل داشته باشد در اکثر لایه های اجتماعی مشاهده می شود. در این شرایط ناگهان حاکمیت ایران مواجه با این پیشنهاد می شود.
چرا آقای ترامپ چنین موضعی را اتخاذ کرد؟
- یک هدف ترامپ می تواند صرفا جنگ تبلیغاتی و روانی باشد تا جو سیاسی داخل کشور را به نفع سیاست های آمریکا دوقطبی کند. این اقدام می تواند در راستای سیاست های اعلام شده پمپئو برای تغییر رژیم در ایران تعریف شود.
- دیگر آن که، چون سیاست ترامپ اعمال فشار حداکثری تا حصول به نتیجه است و با توجه به بهم ریختگی اقتصادی ناشی از نوسانات نرخ ارز و دلار در داخل کشور او می خواست با این پیشنهاد ارزیابی کند که آیا مسئولین کشور به نقطه شکننده مورد نظر وی از نظر ذهنی و عملی رسیده اند که حاضر به تغییر موضع باشند یا نه.
چند واکنش مثبت و پیشنهاد از شخصیت های مطرح سیاسی که حاکی از موافق بودن با چنین پیشنهادی بود مطرح شد که به دلیل عدم استقبال جو عمومی به حاشیه رفت.
اگر ترامپ به دنبال چنین موضوعی بود چنین نتیجه خواهد گرفت که جامعه در مورد مذاکره با آمریکا دودسته هستند اما هنوز مسئولین تغییر موضع نداده ولی می توانند افکار عمومی را البته نه به راحتی جهت دلخواه دهند.
- احتمال دیگر نیاز واقعی ترامپ به استفاده از موضوع ایران در صحنه سیاست داخلی آمریکا برای حفظ موقعیت فعلی خودش است آن هم در وقتی که تقریبا تمام پرونده های سیاسی موجود به ضررش است. ایشان در پرونده کره شمالی نتوانست دستاورد قابل توجهی غیر از بازگشت 60 جسد سربازان آمریکایی را داشته باشد. در مذاکرات خود با روسیه نیز نشان داد روسها در مدیریت این روابط نشسته اند و جامعه سیاسی آمریکا را با تحقیری پرستیژی روبه رو کرد. در پرونده دخالت روسیه در انتخابات آمریکا نیز ترامپ در موقعیت ناگواری قرار دارد.
چینی ها از این نیاز ترامپ برای حصول نتیجه استفاده کرده و توانستند از موضوع کره شمالی برای کاهش فشار بر چین استفاده کرده و امتیازی ندهند.
حال اگر قبل از واکنش منفی، هریک از شرایط سه گانه فوق تحلیل می شد شاید می توانستیم برای هر کدام از آنها واکنش مربوط به خود را با در نظر گرفتن بیشترین دستاورد برای خود داشته باشیم.
آمریکا کشور قدرتمندی است و رئیس جمهور منتخب آن کشور چه هنرپیشه، صاحب فاحشه خانه و قمارباز و یا گاوچران و حقوق دان و ... دارای انگیزه و امکانات زیادی برای تضییق حقوق ملت و فشار بر ایران دارد و تاکنون نیز در این موضوع کم نگذاشته اند. در مواجهه با این ساختار استکباری که به طور دائم بر "در خانه ما" به ناروا می کوبد دو روش بیشتر متصور نیست؛ یا در را گشوده با او درگیر می شویم که به آن اطلاق "جنگ" می شود، یا درب را گشوده می پرسیم که "چه مرگش است" که به مفهوم مذاکره است. راه حل سومی وجود ندارد و آن چه به عنوان "مقاومت" گفته می شود تنها در مذاکره و ملاقات عینیت پیدا می کند. سکوت و ندیده انگاشتن به مفهوم مقاومت نیست. آمریکا اگر هر روز هم زیر قول خود بزند برای ما غیر از دو راه حل فوق راه دیگری وجود ندارد.
اگر با مواضع خود بتوانیم حتی اندکی از حقوق ملت را استیفا کنیم بهتر از آن است که با مواضعی این حقوق زیر پا گذاشته شود.
اما دسته بندی واکنشها لایه های مختلف اجتماعی ایران در مورد "پیشنهاد " آقای ترامپ:
- یک عده مخالف هر گونه مذاکره و ملاقات با ترامپ هستند. آنها دلائل سیاسی، ایدئولوژیک و سلیقه ای را دنبال می کنند. این گروه کلا درک کمی از سیاست خارجی داشته و بیشتر سیاست را با سلسله مراتب آن در داخل تحلیل می کند.
- یک عده موافق مذاکره و انعطاف هستند چون از هر گونه بحران پرهیز می کنند و کلا همچون ژاپن معتقدند که در مقابل زور باید امتیاز داد و عقب نشینی کرد.
- یک لایه اجتماعی نوین نیز موافق مذاکره در سیستم موجود هستند زیرا بقای خود را در سیستم سیاسی فعلی و حفظ دستاوردهای مادی و نابه حق گروهی و شخصی خود را در معرض نابودی می بینند.
- لایه سیاسی دیگری نیز موافق مذاکره هستند چون احتمال امتیازگیری از آمریکا را کم نمی بینند. دوست کارشناسی بعد از مصاحبه ترامپ – پوتین و مذاکرات مربوط به کره شمالی معتقد بود اگر ما به گفت وگو با ترامپ وارد شویم بازنده نخواهیم بود.
ادعای آقای ترامپ که بدون پیش شرط حاضر به مذاکره با ایران است البته در شرایطی که ایشان یک طرفه بوجود آورده است اساسا کار منطقی نیست و نمی توان در شرایط عدم تعادل مذاکره کرد مگر اینکه شرایط را قدری متعادل کرد. این دیپلماسی است که باید بتواند شرایط را برای گفت وگو آماده کند.
نکته آخر:
یادآوری می کند اخیرا بنا به ادعای دولت روسیه ایران قبول کرده است حدود هشتاد کیلومتر از مرزهای اسراییل در سوریه فاصله بگیرد. این تفاهم، مذاکره و یا میانجیگری و یا هر اسمی که باشد بنا به تعریف صهیونیستها تهدیدی جدی را از مرزهای این کشور دور کرده است. در قبال آن چه عاید ایران شده است؟ این گونه "مقاومت" نوعی دیپلماسی نیست؟ دیپلماسی با آمریکا بهتر است چرخه منفعت طلبانه داشته باشد.
نظر شما :