ترامپ همیشه مخالف مهاجران خواهد ماند
دموکرات ها ممکن است در تله مهاجرت بیفتند
دیپلماسی ایرانی : دموکرات ها از این تصمیم پرزیدنت ترامپ در برداشتن قانون جدا کردن خانواده ی مهاجران در مرز، بسیار خوشحال هستند.به این خاطر که این سیاست، غیر اخلاقی، خبیثانه و غیر ضروری بود. اما برای من جای سوال است که آیا این اتفاق، آنگونه که لیبرال ها فکر می کنند، به ضرر رئیس جمهور است یا نه. با مجادله بر سر این موضوع، ترامپ به خوبی به حامیانش فهماند که او می خواهد نسبت به مهاجران سخت بگیرد.
بر اساس گزارش سازمان ملل، سال گذشته، آمریکا اولین مقصد برای پناهجویان بوده است. دیوید فرام در روزنامه ی آتلانتیک، گفته است که این مردم بیش از آنکه از خشونت فرار کنند (که در حال کاهش است) از فقر فراری هستند و خیلی از آن ها امید دارند که به خاطر بچه هایشان مورد مجازات قرار نگیرند. به همین دلیل وقتی از هیلاری کلینتون در سال 2014، در مورد ده ها هزار کودک بدون همراهی که به مرز ها آمده بودند، سوال شد، او گفت:" ما باید یک مطلب را به وضوح بیان کنیم: فقط به این دلیل که کودکتان از مرز رد شده است، به این معنی نیست که می تواند در اینجا بماند. ما نمی خواهیم حرفی بزنیم که بر خلاف قوانینمان باشد و یا کودکان بیشتری را تشویق به انجام این سفر خطرناک کند."
مهاجرت تبدیل به موضوعی شده است که به شدت عده ی زیادی از آمریکایی ها را برانگیخته است. یک دلیل آن نژاد پرستی است. اما نشان دهنده ی وطن پرستی شدید هم هست. در این عصر جهانی شدن، مردم هنوز می خواهند اختیاردار ثبات و کنترل شان باشند.
ملی گرایی قرن ها است که وجود دارد، اما اکنون می توان گفت که آخرین تفکری است که جایگاهش را حفظ کرده است. داستان بزرگ قرن بیستم، از دست رفتن ایمان بود. بین ظهور علم، سوسیالیسم و سکولاریسم، مردم ایمان خود را به اصول و وظایف دین از دست دادند. اما این موضوع واقعیت را تغییر نداد که آنها چیزی می خواستند که بتوانند به آن اعتقاد داشته باشند، چیزی که بتوانند با آن یک پیوند عمیق و عاطفی برقرار کنند.
ملی گرایی به طور فزاینده ای تبدیل به جایگزینی برای بسیاری از راست گراها شد. اما در مقابل، از دید بسیاری از چپ گراها، ملی گرایی یک وابستگی غیرمنطقی برای عده ای از مردم است که مستبدانه یک مرز دور خودشان کشیده اند. چرا مثلا یک کاتولیک معتقد، از نیو همپشایر (که نزدیک کانادا است) با یک بیخدای رادیکال که حدود 2500 مایل دورتر در کالیفرنیا زندگی می کند، بیشتر احساس نزدیکی می کند تا با یک هم مسلک کاتولیک خود که فقط چند صد مال دورتر در کانادا زندگی می کند؟ این برخوردها به خاطر قدرت ملی گرایی است که همچنان مردم را به اعمال بزرگی چون شجاعت، وفاداری، ظلم و نفرت، تشویق می کند.
مسئله ی مهاجرت باعث تحریک حس ملی گرایی شده است. زمانی بود که ملی گرایی در بسیاری از گوشه های جهان با دین و قومیت درآمیخته شده بود. در آن زمان می شد با صراحت و افتخار از آن صحبت کرد. اما با به وجود آمدن گوناگونی در جوامع غربی و دفاع گروه های اقلیتی از هویتشان، ارائه ی یک تعریف از ملی گرایی به آن شکل قدیم، سخت تر شده است. پس چه چیزی باقی می ماند؟ چگونه یک ملت را تعریف کنیم؟
برای آمریکایی ها، تفکرات سیاسی و ایدئولوژی همیشه در الویت قرار داشته است. به همین دلیل است که یک کمونیست را می توان به عنوان یک "ضد آمریکایی" دانست. اما جدای از ایدئولوژی، همیشه، حتی در آمریکا، یک درک عاطفی بیشتری نسبت به ملت وجود داشته است. اکنون مسئله ی مهاجرت این حس را تحریک کرده است که کشور باید بتواند خودش را تعریف کند، مشخص کند چه کسانی اجازه ی ورود به آن را دارتد و شهروندانش نسبت به خارجی ها حق برتری دارند.
در سیاست، مردم چند چیز ساده برایشان مهم است. برای اینکه منظورم را برسانم، این ماجرا را تعریف می کنم. یک فرد که در دهه ی 1980 ناظر انتخابات بود یک بار به من گفت که در زمان انتخابات، گروهی که بازخورد مردم را منعکس می کردند، از یک رای دهنده سوال کردند که آیا می خواهید به رونالد ریگان رای بدهید و یا به رقیب دموکراتش، والتر موندال. آن مرد گفت:"ریگان، چون موندال کومونیست است." برای او توضیح می دهند که این امر حقیقت ندارد. آن مرد دوباره می گوید:"خب، شاید شما راست بگویید. اما من هنوز هم به ریگان رای می دهم. چیزی که من می دانم این است که هیچ کس تا به حال فکرش را هم نکرده که او کمونیست باشد!"
ترامپ ممکن است در این دور باخته باشد. اما هیچ کس هرگز فکرش را هم نخواهد کرد که او نسبت به مهاجران غیر قانونی با ملایمت رفتار کند.
منبع : واشینگتن پست / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33
نظر شما :