تنش بیمورد و خطر جنگ هستهای
نقش پایگاه نظامی آمریکا در لهستان چیست؟
دیپلماسی ایرانی: به تازگی فهمیده ایم که لهستان حاضر است 2میلیارد دلار برای ایجاد پایگاه نظامی دائمی ارتش ایالات متحده در خاک این کشور، پرداخت کند. گزارش شده که پنتاگون نیز با این معامله موافق است. این مساله یعنی که در 250کیلومتری مرز روسیه، ایالات متحده صاحب یک پایگاه نظامی خواهد شد که از نظر کارشناسان می تواند گرمای تنش ها را بیشتر کند.
لهستان اعلام کرده آماده است تا در بنای ساختمان این پایگاه، فراهم کردن تجهیزات پایگاه نظامی و تجهیزات مورد نیاز ارتش آمریکا، سرمایه گذاری کند. اگرچه کارشناسان آمریکایی معتقدند که طرح لهستان بیشتر یک درخواست و تقاضا است تا یک نوع پاسخ. به این معنی که هزینه های مالی و مشکلات عملیات بیشتر بر گردن آمریکا خواهد بود و هنوز هیچ چیز مشخص نیست. علاوه بر این هنوز مشخص نیست که آیا لهستان قادر خواهد بود همه تجهیزات نظامی مورد نیاز را در یک پایگاه نگهداری کند یا اینکه نیاز به پایگاه های گوناگون در شهرهای مختلف است. این سوال مهمی برای آمریکایی هاست چرا که در این صورت لازم است که نیروهای خود را از پایگاه های مختلف در آمریکا یا غرب آلمان فرابخوانند.
همچنین نگاهی به سوابق پایگاه های نظامی آمریکا نشان می دهد که آنها تجهیزات و نیروهای آماده و باثباتی را در آلمان دارند و حالا برقراری یک پایگاه در لهستان به این معنی خواهد بود که همه چیز را باید از صفر آغاز کنند. مشخص نیست که لهستان بتواند منطقه ای را آماده کند که همه نیروهای آمریکایی بتوانند تمرینات خود را در آنجا برگزار کنند. چرا که باید یاداوری کنم که تنها یگان زرهی ارتش آمریکا از 300 تانک، 150خمپاره انداز، 300 ضدتانک و تعداد زیادی تجهیزات دیگر تشکیل شده است. آنها به زمینی وسیع برای مانورهای خود احتیاج دارند و به همین دلیل است که آمریکایی ها از خود می پرسند «بهتر نیست که از نیروهای چرخشی از لهستان استفاده کنند؟» آنها هم اکنون نیز از مزایای نیروهای چرخشی ناتو در اروپای شرقی بهره می برند.
اما اینها مهم ترین مشکل اعزام نیروهای آمریکایی به لهستان نیست. در آنجا هیچ نگرانی استراتژیک و خطر فعالی وجود ندارد. آن نقطه هیچ اهمیتی ندارد و نمی توان از زبان کارشناسان لهستانی نیز دلیل قانع کنده برای اعزام نیرو شنید. «چرا باید در منطقه ای عاری از خطر با اعزام نیرو و ساختن پایگاه نظامی ادعایی تهاجمی نسبت به مسکو بیان کرد و خشم روسیه را به جان خرید؟»
آیا ممکن است منابع اطلاعاتی لهستان زنگ خطر را به صدا درآورده باشند؟ آیا مسکو تجهیزات نظامی خاص ارسال کرده یا عملیاتی ویژه در منطقه آغاز کرده است؟ آیا نیروهای ویژه روسیه خطر یا تهدیدی برای خارج از مرزهای این کشور هستند؟ کارشناسان لهستانی قادر نیستند که پاسخی صریح و روشن به این سوالات بدهد. تنها چیزی که آنها با خود همراه دارند یک سری حرف ها و سخنان احساسی و قضاوت هایی به شدت یک سویه است.
بیایید این سوال فرضی را مطرح کنیم که ایالات متحده در صورت بروز جنگی میان ناتو و روسیه در چه وضعیتی خواهد بود؟ سناریوی اول اینطور است. درگیری آغاز شده و از سلاح های متعارف استفاده می شود. اخطار به لهستان داده می شود که روسیه در حال تهاجم به اهداف استراتژیک در این کشور است. ناتو باید حداقل دو گروه دفاعی اعزام کند. جنگی در این مقیاس با سلاح های متعارف نیاز به چندین دسته و گروه نظامی در هر دو سو دارد. حتی اگر ناتو بخواهد یک خط دفاعی تشکیل دهد نیاز به پنج گردان و فرماندهی خواهد داشت. با چنین فرضی وجود یک پایگاه نظامی در فرق چندانی ایجاد نمی کند. بنابراین اگر چنین جنگ بزرگی در اروپا رخ دهد وجود تنها یک گروه نظامی ایالات متحده چندان مهم نخواهد بود. هرچند در شرایط کنونی کاملا واضح است که مسکو به دنبال چنین سناریویی نیست.
سناریوی دوم این است که درگیری میان نیروهای روسیه و ناتو شامل استفاده از سلاح های هسته ای شود. در این سناریو، پایگاه نظامی ایالات متحده در لهستان در نخستین حملات موشکی روس ها هدف این حملات خواهد بود. سلاح های دقیق و قدرتمند روسیه بالاترین میزان تخریب را به جا خواهند گذاشت. چندین اسکادران روسی نیروهای ایالات متحده در لهستان را هدف قرار خواهند داد و حتی زمانی برای پاسخگویی برای آنها وجود نخواهد داشت.
سناریوی سومی هم وجود دارد. این سناریو شامل این است که جنگ با سلاح های متعارف آغاز شود و سپس سلاح های هسته ای نیز اضافه شود. هرچند چنین جنگی به همان دلیل اول از نظر مسکو به وقوع نمی پیوندد. این جنگ به معنای تلفات بسیار بالا شامل انسان ها، تجهیزات و اسلحه ها خواهد بود. در همان بخش نخست جنگ هم تلفات بالاست چه برسد به بخش دوم جنگ و استفاده از سلاح های هسته ای. بنابراین برای مسکو منطقی نیست که جنگی را از جایگاه ضعیف تر و بازنده به راه بیندازد آنهم در جایی که عدم توازن نیروها کاملا مشخص است. بنابراین تنها مدلی از جنگ که می توان میان مسکو و غرب متصور شد تبادل موشک های هسته ای است و سایر فرض ها منطقی نیست. هیچ برنده ای در چنین جنگ هایی وجود ندارد. استفاده از سلاح هایی اینچنینی به یک نابودی عظیم منجر خواهد شد که می تواند باقی دنیا را نیز از بین ببرد.
حالا بیایید مساله اصلی را بررسی کنیم. اگرچه که روابط روسیه با غرب در بدترین حالت خود قرار دارد اما بازهم دلیلی برای تغییر آرایش نیروهای نظامی و عملیات نظامی وجود ندارد. در حال حاضر درگیری منطقه ای، اقتصادی یا ایدئولوژیکی بزرگی میان روسیه و غرب وجود ندارد که بخواهند دامن آن کل اروپا در بربگیرد. همه نیروهای سیاسی و مقامات نظامی چنین مساله ای را درک می کنند و لااقل هیچ کس به شکلی آشکار طرفدار ایجاد درگیری میان دو طرف نیست. بنابراین قصد ایجاد پایگاهی نظامی در لهستان هیچ مزیت استراتژیکی فراهم نمی کند، امنیتی برقرار نخواهد کرد و در صورت بروز جنگی هسته ای هیچ فایده ای نخواهد داشت و تنها بر آتش تنش منطقه ای خواهد افزود. آیا لازم نیست که درباره ساختن چنین پایگاهی درست و حسابی بحث و تفکر شود؟
منبع: آرتی/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :