وقتی ناپلئون را در عالم واقعیت میبینیم
«مزرعه حیوانات» اورول راهنمای ظهور ترامپ است؟
نویسنده: کادی کین
دیپلماسی ایرانی: آیا پرزیدنت دونالد ترامپ به مشخصات یک دیکتاتور استبدادی می خورد؟ ما به طور اتفاقی تصویری از ویژگی های مشترک از یک دیکتاتور را داریم. بیایید ببینیم ترامپ در مقایسه با آن ها چگونه است.
در اواسط دهه 1940، جورج اورول نویسنده، متوجه امکان به قدرت رسیدن شخصیتی مستبد، در جامعه ای که مشتاق آزادی و عدالت است، شد. مستبدی که حکومت های محبوب مردم را نابود می کند.
نگرانی اورول مسئله بی ارزشی نبود. در پی انقلاب سال 1917 روسیه، که رژیم سلطنتی به واسطه آن عزل شد، اورول شاهد ظهور جامعه امیدبخش سوسیالیستی در روسیه بود که در عوض جوزف استالین دیکتاتور بر آن حکومت کرد و به طور غم انگیزی به بیراهه تمرکز بر یک قدرت مرکزی کشیده شد.
بنابراین اورول دست به قلم شد و داستانی تمثیلی و ساده به نام "مزرعه حیوانات" را نوشت که در آن نشانه های آشکار کسانی که می خواهند قدرت مطلق باشند را به تصویر کشید تا شناسایی این افراد برای همگان آسان باشد.
این داستان در مزرعه ای رخ می دهد که نماد ملت است. حیوانات داخل مزرعه متوجه می شوند که انسان های مزرعه دار از آن ها سوءاستفاده می کنند. به همین دلیل حیوانات شورش می کنند و کشاورز را از مزرعه بیرون می کنند. کنترل مزرعه به دست حیوانات می افتد و حالا باید تصمیم بگیرند چگونه خودشان را اداره کنند.
حیوانات سریعا بر سر یک سری اصول اصلی، با مرکزیت این موضوع که تمام حیوانات با هم برابر هستند، توافق می کنند. یک سری قوانین تصویب می کنند، از جمله اینکه با انسان ها تعامل نداشته باشند، لباس نپوشند، مشروبات الکلی نخورند و هیچ حیوانی را نکشند.
در همین حین متوجه شدند که خوک ها گویا از هوش بالاتری برخوردار هستند. بنابراین دو خوک به اسم های ناپلئون (که قصد اورول نشان دادن استالین بود) و اسنوبال، رهبر شدند.
بین این دو رهبر اختلاف نظر افتاد و تصمیم بر این شد که رای گیری کنند. ناپلئون حرف زیادی برای گفتن نداشت و پیشنهادهایی سازنده برای اداره مزرعه ارائه نکرد و در عوض به پیشنهادهای اسنوبال حمله می کرد. ناپلئون می خواست قدرت دفاعی مزرعه را برای مواجهه با حملات، افزایش دهد. از طرفی دیگر اسنوبال که پیشنهادهایی سازنده داشت می خواست کمیته هایی تشکیل دهد تا تمام حیوانات در اداره مزرعه حضور داشته باشند. اسنوبال می خواست به جای تقویت قدرت دفاعی با مزرعه های مجاور تعامل داشته باشد تا جنبش حیوانات را گسترش دهد. حیوانات اسنوبال را بر ناپلئون ترجیح می دادند.
اما پیش از شروع انتخابات ناپلئون دسته ای از سگ های شکاری را در مزرعه رها کرد که دست آموز خود او بودند. اسنوبال به ناگهان مجبور شد جانش را بردارد و از مزرعه بگریزد. ناپلئون نیز بدون هیچ مدرکی اسنوبال را مجرم خواند.
این صحنه یادآور دونالد ترامپ است زمانی که برای تخریب رقیبش، هیلاری کلینتون را ، "هیلاری دروغگو" خطاب کرد. درست مثل ناپلئون، ترامپ نیز پیشنهادی سازنده برای ارائه نداشت و در عوض به پیشنهادات کلینتون و پرزیدنت اوباما حمله می کرد. ترامپ با توافقات اقلیمی پاریس، هسته ای ایران، همکاری تجاری ترانس آتلانتیک و تجارت آزاد آمریکای شمالی مخالفت کرد اما هیچ جایگزینی برای آن ها نداشت.
به خاطر سوءمدیریت ناپلئون، مزرعه خیلی زود با انواع مشکلات مواجه شد. حیوانات به ناپلئون بدبین شده بودند اما او می گفت تمام این مشکلات تقصیر اسنوبال است!
دقیقا همان تکنیک کلاسیک ترامپ! تقصیر اوباما است! تقصیر هیلاری است!
ناپلئون با انتخاب فقط خوک ها به عنوان اعضای حکومت، نظام تبعیض نژادی را به وجود آورد. ترامپ نیز متهم به همین مسئله است.
ناپلئون مانند ترامپ، می خواست وفاداری را میان حامیانش القا کند، این ویژگی دیکتاتورهاست چون حامیان وفادار، به هر قیمتی که شده به رهبرشان خدمت می کنند مثلا اشتباهاتش را می پوشانند و یا حتی در اشتباهاتش شریک می شوند.
ناپلئون تمام قوانینی که حیوانات تصویب کرده بودند را شکست. ترامپ نیز قواعد ریاست جمهوری را زیر پا گذاشته مثلا اعضاء خانواده اش را روی کار آورده و از دیوان عدالت و اف بی آی، برای اهداف شخصی اش استفاده می کند.
قبل از این که ترامپ روی کار بیاید، ممکن بود یک خواننده مدرن، از این همه اغراق در دروغگویی به اورول ایراد بگیرد. به خاطر اینکه در عصر رسانه های جمعی، یک سیاستمدار نمی تواند از این حجم از دروغ فرار کند. اما این نوع از دروغگویی های فاحش دارد پیش چشمان ما اتفاق می افتد. به طرز شوکه کننده ای حق با اورول بود.
هدف اورول از نوشتن "مزرعه حیوانات"، به تصویر کشیدن نشانه های افراد مستبدی است که به دنبال قدرت مطلق هستند، تا مردم را از انتخاب چنین فردی در آینده باز دارد که البته گویا کارساز نبوده است.
منبع: سالن/ ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ ۳۳
نظر شما :