در جنگ با کردها، آنکارا به دنبال فاصله گیری از جبهه النصره است
کردهای سوریه دام آمریکا برای ترکیه
عبدالرحمن فتح الهی – پس از کش و قوس های فراوان میان ترکیه و آمریکا بر سر حمایت کاخ سفید از کردهای سوریه، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه سرانجام تهدید خود را در مورد حمله نظامی به شهر کردنشین عفرین در شمال غربی سوریه را با چراغ سبز کاخ کرملین به انجام رساند؛ عملیاتی که به باور بسیاری از جمله بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه فرصت و بستری برای احیای مجدد تروریسم در سوریه است. اما در بستر عملیات شاخه زیتون جنگنده های ارتش ترکیه شنبه هفته جاری در اولین روز از عملیات نظامی موسوم به "شاخه زیتون" با عبور از حریم هوایی سوریه مواضع نیروهای وابسته به یگان های مدافع خلق (Y.P.G) را مورد حملات هوایی سنگین قرار دادند. تانک ها و خودروهای زرهی ارتش ترکیه نیز روز یکشنبه با عبور از گذرگاه مرزی استان "کیلیس" با شهر "اعزاز" در سوریه برای پیشبرد فاز زمینی عملیات وارد خاک این کشور شدند. اما در موازات با آغاز عملیات شاخه زیتون آنکارا حدود 20 هزار تن از نیروهای ارتش آزاد سوریه را در شهر "اعزاز" و نیز استان "حتای" در مرز سوریه مستقر کرده بود تا عفرین از نواحی شرقی، شمالی و غربی عملاً محاصره شود و در ادامه نیز وارد خاک عفرین شدند. اما در این میان واکنش تهران و دمشق متفاوت از مسکو و واشنگتن بود. تاثیرات این عملیات ترکیه بر بحران سوریه چیست؟ این واکنش آنکارا و نقض تمامیت ارضی سوریه چه تبعاتی را در روند سیاسی حل بحران سوریه با حمایت از جیش الحر و جبهه النصره دارد؟ این رفتارهای معنا دار آنکارا در ادامه می تواند باعث چه تحولاتی در خود ترکیه، عراق و در کل منطقه خاورمیانه خواهد شد؟ دیپلماسی ایرانی پاسخ این سوالات و پرسش هایی از این دست را در گفت وگویی با حسن هانی زاده، کارشناس و تحلیلگر مسائل خاورمیانه پی گرفته است که در ادامه می خوانید:
از شنبه هفته جاری عملیات نظامی ارتش ترکیه در قالب اعزام دو گردان کماندو به مرزهای مشترک خود با کشور سوریه علیه نیروهای یگان های مدافع خلق کُرد سوریه با نام عملیات شاخه زیتون شروع شد که تا کنون هم ادامه داشته است؛ از دید شما عامل یا عوامل اصلی که سبب شد ترکیه وارد فاز جنگ مسلحانه علیه کردهای سوریه شود چیست، با توجه به این که در گذشته هم آنکارا و در سال های آغازین بحران سوریه در قالب عملیات خشم فرات به این کشور حمله کرده بود؟
بعد از شکست داعش در ابوکمال و دیرالزور، آمریکا سعی در ایجاد فاز جدیدی از برنامه های خود داشت. در مرحله اول واشنگتن سعی داشت تا با تجمیع و مدیریت بازمانده های نیروهای داعش به همراه جبهه النصره، ارتش آزاد، جیش الاسلام و فیلق الرحمن نیروی جدیدی را برای حفظ امنیت اسرائیل در دامنه و ارتفاعات جولان از قنیطره تا درعا ایجاد کند. در همین راستا هم بنا داشت تا این نیروها را در جنوب سوریه متمرکز کند. اما با پیروزی های جبهه مقاومت در درعا و شکست معارضین در اطراف قنیطره این مرحله از برنامه آمریکا در سوریه به ناکامی انجامید. در مرحله بعدی کاخ سفید برنامه تجزیه سوریه را در دستور کار قرار داد. در این راستا آمریکا با اعزام بیش از 2 هزار نیروی تفنگدار دریایی خود به خاک سوریه برای آموزش بیش از 30 هزار تن از نیروی یگان های مدافع خلق کرد سوریه سعی در ایجاد نیروهای مسلح نظامی و یک ارتش مستقل برای شکل دادن یک خود مختاری کردی در سوریه بود. در سایه همین مساله هم ترکیه طبعا نگرانی هایی جدی را در این رابطه داشت، چرا که هر گونه اقدام و حمایت برای تشکیل حکومت مستقل کردی در سوریه به معنای تحت الشعاع قرار گرفتن امنیت ترکیه بود. لذا ترک ها از همان ابتدا مراتب اعتراض و نگرانی شدید خود را از تحرکات و اقدامات آمریکا در سوریه و همکاری واشنگتن با کردهای سوریه اعلام داشت. در همین رابطه هم علاوه بر اردوغان و سایر مقامات سیاسی آنکارا حتی ژنرال "خلوصی آکار"، رئیس ستاد ارتش ترکیه در دیداری با همتای آمریکایی خود در بروکسل این نگرانی ها را بیان داشت؛ اما به دلیل تدوام همکاری جدی ایالات متحده با نیروهای مسلح کردی برای ایجاد یک خودمختاری، سرانجام ترکیه برای دفع تهدید کردهای سوریه در اطراف مرزهای جنوبی خود با سوریه دو گردان کماندویی را در قالب عملیات خوشه زیتون وارد سوریه کند که این مساله نقض فاحش حق حاکمیت سوریه و تمامیت ارضی این کشور است. لذا در مجموع تقابل نگرانی امنیتی ترکیه در قبال تحرکات معنادار واشنگتن در شمال سوریه سبب وارد شدن ترکیه به فاز نظامی بود.
اما به موازات درگیر شدن کانتون عفرین مساله ادلب هم در این تنش جدید شمال سوریه بسیار پیچیده تر از پیش شده است. در یک تداخل زمانی معنادار در هنگام پیش روی ارتش سوریه در ادلب، حمله به عفرین از سوی ترکیه کلید خورد. اما اکنون مساله و وضعیت ادلب و عفرین با حضور ارتش ترکیه، تفنگداران آمریکایی، یگان های مدافع خلق کرد سوریه، نیروهای ارتش سوریه و نیز نیروهای جیش الحر و جبهه النصره دچار یک در هم تنیدگی و پیچیدگی شده است؛ در سایه این نکات شما چه سناریویی را برای تحولات 4 روز گذشته در آینده این مناطق محتمل می دانید؟
یقینا با پیچیدگی اوضاع کنونی و نیز حضور مستقیم نیروهای کشورهایی مانند آمریکا و ترکیه که عضو ناتو هم هستند، در دور جدید بحران سوریه سناریویی که محتمل به نظر می آید بیشتر شدن و در عین حال فرسایشی شدن جنگ و تنش در این کشور به خصوص در شمال سوریه خواهد بود. به نظر می رسد که شرایط کنونی به گونه ای است که اگر ارتش ترکیه بخواهد در طولانی مدت در خاک سوریه باقی بماند تبعا به موازاتش با تلفیق و همکاری بیشتر پ.ک.ک و نیروهای یگان های مدافع خلق کرد سوریه، صفحه ای جدید از جنگ پارتیزانی و چریکی کردها علیه ترکیه، هم در خاک سوریه و هم در خاک ترکیه باز خواهد شد که این مساله می تواند دامنه تنش ها بیش از پیش گسترده تر کند. در همین راستا نیز مقابله ارتش سوریه با معارضین مسلح در ادلب هم تقابل در بحران سوریه به سطح جدیدی خواهد کشاند. اما باید این نکته را هم مد نظر داشت که اگر ارتش ترکیه در بلند مدت از سوریه خارج نشود به نظر می رسد به همان بلایی که عربستان سعودی در یمن به آن گرفتار است، دچار خواهد شد. چرا که اگر چه اکنون دو گردان از نیروهای کماندویی ترکیه در خاک سوریه حضور دارند، اما با بیشتر شدن مدت حضور نظامی، خطر و تهدید آسیب پذیری و شکست های جدی این نیروها از جانب کردها در آینده بسیار جدی است مضافا این که امریکا با حضور طولانی مدت و تنش ترکیه با کردها جدا برخورد خواهد کرد.
اما در این میان دوگانگی کاخ سفید و کرملین را در قبال کردهای سوریه چگونه می توان تحلیل کرد، چرا که مسکو و واشنگتن هر دو به صراحت از همکاری و حمایت از کردهای سوریه سخن گفتند، اما در ادامه انجام عملیات خوشه زیتون با چراغ سبز روسیه و ادامه آن با سکوت معنادار آمریکا همراه شده است؟
اگر چه اکنون دو ابر قدرت در قبال عملیات ترکیه نوعی از انفعال را در پیش گرفته اند، اما نباید سکوت روسیه را با انفعال آمریکا یکی دانست. اساسا روسیه هم با چراغ سبز به ترکیه برای انجام عملیات نظامی وهم با سکوت اکنونش در قبال ادامه عملیات در سوریه بنای تقابل با استراتژی آمریکا در سوریه را دارد که می تواند ناقض و تهدید کننده منافع مسکو باشد. اما آمریکایی ها هم در تلاش بودند تا در سناریوی تجزیه سوریه کردها این کشور را در شمال سوریه به صورت یک مدل خود مختاری درآوردند. در واقع تحرکات آمریکا در سال 2018 در قبال بحران سوریه پیچیده تر شده است، لذا به احتمال بسیار قوی واشنگتن برای ترکیه در قبال سکوتش در خصوص انجام و تدوام عملیات علیه نیروهای یگان های مدافع خلق کرد، نوعی دام را برای آنکارا در سوریه برای درگیر کردن ظرفیت، توان و قدرت ترکیه پهن کرده باشد. اما در آن سوی ماجرا هم چنانی که گفته شد، روسیه به دلیل نگرانی و احساس تهدید از برنامه آمریکا در سایه همکاری با نیروهای یگان های مدافع خلق کرد سوریه، اجازه داد تا ترکیه علیه نیروهای کردی که خود مسکو هم با آنان رابطه و همکاری دارد وارد فاز عملیاتی شود. اما به نظر می رسد که در صورت تداوم عملیات نظامی ترکیه در خاک سوریه، مسکو هم واکنش های خود را داشته باشد. چرا که این درگیری و تنش یقینا می تواند نشست سوچی و در امتدادش نشست های آستانه و ژنو را تحت الشعاع قرار دهد. لذا برای جلوگیری از عدم کارآمدی این نشست ها و روند سیاسی حل بحران سوریه و نیز از بین نرفتن دستاوردهای روسیه در سوریه، کرملین هم در کاهش تنش ها ی موجود نقش آفرینی کند. ضمن این که آمریکا در سناریوی تجزیه سوریه به دنبال برکناری بشار اسد از قدرت هم است اما تا کنون گزینه مناسب خود را نیافته است.
اما در این میان تحلیلی دال بر برنامه آنکارا برای ایجاد فرصت در خصوص تجدید قوا و نیز فراهم کردن بستر لازم برای حضور سایر گروهای معارض سوریه مانند ارتش آزاد، جبهه النصروه و حتی داعش وجو دارد، چرا که همزمان با آغاز عملیات در عفرین، داعش هم به شرق دیرالزور حمله کرد. شما این تحلیل را تا چه اندازه به واقعیت های میدانی نزدیک می دانید؟
ارتش و دولت ترکیه در یک اولویت بندی حفظ امنیت خود در صدر کارها دارد. لذا بنا دارد تا به پاکسازی کامل کردهای مسلح، هم در خاک سوریه و هم در خاک ترکیه دست بزند. تا اولا ارتباط پ.ک.ک را با نیروهای یگان مدافع خلق کرد سوریه قطع کند و هم در ادامه فرصت نفوذ در خاک سوریه را هم به این بهانه داشته باشد. لذا در سایه این راهبرد آنکارا سعی دارد با ایجاد منطقه حائل در کوبانی، عفرین، منبج و ادلب این منطقه خلاء را شکل دهد. اما در آن سوی ماجرا هم یقینا این حمله نظامی ترکیه به خاک سوریه فرصت مناسب را برای سایر گروه های معارض سوریه فراهم کرده است. در سایه همین مساله هم شاهد جولان مجدد جبهه النصره و جیش الحر و حتی چنانی که گفتید داعش هم بودیم. البته نکته ای که نباید فراموش کرد این است که اکنون ترکیه به دنبال تغییر رفتار معنادار خود در تعریف روابطش با گروهای معارض سوریه است. به عبارت دیگر بر اساس شواهد موجود ترکیه بنای فاصله گذاری با جبهه النصره را دارد و به همان اندازه نیز به دنبال افزایش مناسبات خود با ارتش ازاد سوریه است. به گونه ای که در همین عملیات شاخه زیتون بخش دوم نیروهای حمله کننده به عفرین را ارتش آزاد سوریه تشکیل داده است. لذا می توان گفت که تاریخ مصرف جبهه النصره برای ترکیه به پایان رسیده یا حداقل در حال اتمام است. از این منظر در تحرکات اخیر آنکارا در تلاش است که حدود 25 هزار تن از نیورهای ارتش آزاد سوریه را در عفرین برای ایجاد همان منطقه حائل بعد از پایان عملیات مستقر کند.
اما در راستای گفته های شما ترکیه در سایه ایجاد منطقه حائل در مرزهای جنوبی خود با سوریه با استقرار بیش از 25 هزار تن از نیروهای جیش الحر، مضافا اعلام داشته در تلاش است تا یک و نیم میلیون آواره سوری ساکن ترکیه را هم به این منطقه حائل از کوبانی تا ادلب منتقل کند. اما سناریوی پشت پرده این تحرکات چسیت؛ ایجاد یک منطقه حائل انسانی برای محدود کردن فعالیت های نیروهای یگان مدافع خلق کرد سوریه از طریق شکل دادن سپر انسانی یا با برهم زدن بافت قومیتی - جمعیتی و ایجاد اختلاف و تنش قومی در مناطق شمال سوریه سعی دارد تا فعالیت های نیروهای یگان های مدافع خلق کرد سوریه را با مشکل مواجه کند یا این که این اقدامات ترکیه می تواند برنامه ای برای حضور در سوریه است؟
یقینا ترکیه با این دست از اقدامات سعی در رسیدن به تمامی این منافع و اهداف را دارد. در ابتدا آنکارا به جد از هر طریقی که ممکن است سعی دارد تا امنیت ملی خود را حفظ کند. حال این مساله از طریق می تواند از مسیر درگیر کردن و استقرار نیروهای ارتش آزاد باشد یا اسکان آوارگان سوریه در این مناطق؛ مشکل بزرگ ترکیه عدم پذیرش کردها در ساختار خود است. لذا با این دید و روندی که در پیش گرفته است، تقابل جدی میان کردها و ترکیه در آینده وجود دارد. پس باید گفت که شرایط آتی ترکیه، چه از نظر سیاسی و چه از نظر امنیتی، آینده تیره و مبهمی است. چرا که بعد از انجام این عملیات نظامی یقینا نیروهای پ.ک.ک انسجام بیشتری را با نیروی یگان های مدافع خلق کرد سوریه خواهند داشت و این انسجام سبب شکل گیری دور جدیدی از عملیات پارتیزانی و چریکی خواهد بود که کردها در آن مهارت دارند. این مساله می تواند امنیت ترکیه بیش از پیش در خطر بیندازد.
در راستای نکته شما به فاصله کمتر از 24 ساعت شاهد حملات خمپاره ای از شمال سوریه به جنوب ترکیه و شهر "ریحانلی" و "کیلیس" بودیم. آیا به واقع این مسائل سرآغاز درگیری شدید ترکیه در یک نبرد فرسایشی با کردهاست که نهایتا هم می تواند به فرسایش قدرت سیاسی اردوغان، آن هم به فاصله یک سال تا اولین انتخابات ریاست جمهوری ترکیه بینجامد؟
دولت اردوغان با اتخاذ سیاست تهاجمی سعی در حل مشکل کردهای سوریه برای امنیت ترکیه را دارد. کما این که در سال های اخیر هم سیاست های مشابهی را در قبال کردهای ترکیه و حتی در مواردی هم کردهای عراق داشته است. اما مساله اینجاست که آمریکا علیرغم این که با ترکیه در ناتو حضور دارد به دنبال گرفتار کردن ترکیه در سوریه است. دامی که پیشتر هم به آن اشاره کردم. چرا که همین 30 هزار تن نیروهای یگان های مدافع خلق کرد سوریه که توسط 2 هزار نیروی تفنگدار آمریکایی تعلیم دیده اند به علاوه نیروهای پ.ک.ک می توانند به صورت جدی چالش های امنیتی و حتی در ادامه سیاسی را برای ترکیه داشته باشند، آن هم ترکیه ای که سال 2019 اولین انتخابات ریاست جمهوری خود را تجربه می کند و برای شخص اردوغان پیروزی در این انتخابات بسیار مهم است. ضمن این که ناآرامی ها می تواند به صورت جدی مناطقی مانند "غازی عنتاب" و جنوب ترکیه را تحت تاثیر قرار دهد. لذا در این صورت ترکیه شاهد آغاز دوره ای از ناآرمی ها و تنش های جدی امنیتی در خاک خود خواهد بود.
در راستای گفته شما در میان چهار کشوری که کردها در آن حضور دارند تنها ترکیه است که تا کنون کردها را در ساختار خود نپذیرفته اند، هرچند در سال های اول حضور اردوغان تلاش های جدی برای حل مشکل کردها صورت گرفت و نتایج مثبتی هم در پی داشت. اما به نظر شما در طولانی مدت این سیاست و راهبرد و اساسا نوع تعامل و دیالکتیک ترکیه با هویت کردی، این کشور و در کل خاورمیانه را آبستن چه حوادثی می کند؟
ترکیه همواره در قبال هویت کردی، چه کردهای ترکیه، چه کردهای سوریه و عراق به یک گفت و گوی منطقی نرسیده است. لذا همواره سعی داشته به قول خود تهدید امنیتی کردها را در قبال ترکیه با سیاست مشت آهنین از بین ببرد. در نتیجه هم با چنین سیاستی هیچ گاه گفتمانی میان ترکیه و کردها علیرغم تلاش هایی که شما هم اشاره کردید، شکل نگرفته است. همین امر هم سبب شکست سیاست ها و برنامه های اردوغان و حزب عدالت توسعه در قبال تعامل با کردها شد. اگر چه در دوره ای روابط ترکیه با اقلیم کردستان عراق خوب بود، اما اولا این روابط بر اساس تعریف ابزاری ترکیه ار کردهای عراق بود. در ثانی بعد از همه پرسی اکنون این روابط به شدت سرد شده است. لذا با این روند و مسیری که ترکیه در پیش گرفته است، یقینا این کشور در آینده به بن بست سیاسی خواهد رسید؛ مگر این که سیاست اردوغان در کل وبه صورت راهبردی در قبال هویت کردی تغییر یابد و در امتدادش حقوق سیاسی – مدنی کردها را به رسمیت بشناسد. هر چند که شاید دولت دمشق هم در آینده حق خودمختاری را بر اساس شرایطی به کردهای سوریه بدهد، اما این مساله از جانب ترکیه با واکنش هایی مواجه خواهد شد. چرا که اساسا ترکیه به حضور سیاسی – نظامی کردها به شدت حساس است و این حساسبت هم، نه تنها در خصوص ترکیه که در خصوص سوریه و عراق هم صادق است و می تواند باعث تحرکات معنادار مشابه سوریه هم در عراق شود، چنان که پیشتر هم ترکیه به خاک عراق به بهانه مهار کردها هم حمله کرده است و این مساله می تواند امنیت خاورمیانه بیشتر از این دچار چالش کند.
اما در سایه نکته شما آینده ترکیه در قبال هویت کردی چیست؟
به نظر می رسد که آینده ترکیه در رابطه با هویت کردی، هم در خاک خود و هم در سوریه و عراق آینده ای بسیار پیچیده و در عین حال بسیار مبهمی است. از همین رو نیز ترکیه به هر میزان که سرکوب های خود را در قبال کردها افزایش دهد، به همان اندازه هم دچار فرسایش قدرت خواهد شد؛ به دلیل این که کردهای سوریه و ترکیه در امتداد همدیگر می توانند با ایجاد یک پیوستار در دو کشور، امنیت ترکیه ومنافع این کشور را به خطر اندازند.
انتشار اولیه: سه شنبه 3 بهمن 1396 / انتشار مجدد: دوشنبه 9 بهمن 1396
نظر شما :