طرح ایجاد جوامع ملی در لهستان و مجارستان
جنگی که اروپا باید در آن پیروز شود
نویسنده: ویل هیوتن
دیپلماسی ایرانی: زشت است اما رو به رشد؛ سخت است که تصور کنیم در انتها همه چیز خوب باشد. ظهور جهانی ملی گراهای محافظه کار با هدف ایجاد «جوامع ملی» توسط رهبرانی غیرقابل تغییر در دفاع از ارزش های ملی، کنترل مرزها در برابر مهاجرین و نفوذ خارجی پیش می رود. مساله فقط زمان است.
این مجموعه ای است که مواد لازم برای سرکوب داخلی، فساد گسترده، خروج از حاکمیت قانون و بروز نژادپرستی و درگیری های بین المللی فراهم می کند. این رفتارها تمام ارزش های دوران بعد از جنگ از جمله برقراری صلح، رفاه و تعامل را در برابر چشمان ما به آتش می کشد. حالا وقت این است که ایستادگی کنیم.
روسیه و چین پرچمداران این عقیده هستند درحالی که ترکیه و هند آن را دنبال می کنند و آشکارا توسط محافظه کاران ناسیونالیستی که در لهستان و مجارستان به قدرت رسیده اند تحسین می شوند. دونالد ترامپ، نایجل فاراژ و محافظه کاران طرفدار برگزیت روی دیگر قضیه هستند. در ریشه این تفکر مخالفت با مهاجرت و ایجاد این احساس که مهاجرین استانداردهای شغلی و زندگی را به خطر انداخته اند، قرار دارد. در سرتاسر اروپا احزاب محافظه کار ملی بر این طبل می کوبند از AFD در آلمان تا حزب مردم دانمارک. اروپا با شیطان های خود و در تاریک ترین زمان گرفتار شده است.
در اروپا حزب فیدز مجارستان با در دست گرفتن رهبری درصدد تغییر قانون اساسی است تا رهبر آنها ویکتور اوربان آشکارا به جنگ با ارزش های لیبرال دموکراسی بپردازد. هدف این است که در نهایت با ایجاد توازنی جدید و موثر کنترل رسانه ها و شبکه ها در دست دولت باشد. این به نظر سخت است اما اوربان دو برگ برنده بزرگ در دست دارد اول مخالفت با مهاجرین و دیگری اقتصاد شکننده. او انتخابات را با داشتن این برگ های برنده به نفع خود تمام کرد تا پارلمان بوداپست اجازه دهد او هرکاری که می خواهد انجام دهد. از سال 2015، حزب قانون و عدالت لهستان با الگو گرفتن از مجارستان دست به اقداماتی موازی زده است. به ههمان شکل قانون اساسی و دستگاه قضایی تضعیف شده اند. هدف نیز همان است: ایجاد اجتماع ملی که در برابر چندجانب گرایی و مهاجرت بایستد و ارزش های لیبرال دموکراسی را از بین ببرد. از تقویت اقتصادی به نفع منافع خودی استفاده می شود. قبل از کریسمس اتحادیه اروپا حرف هایش را زد. به دولت لهستان سه ماه وقت داده شد تا سیاست هایش را تغییر دهد یا با جریمه روبه رو خواهد شد. این خشن ترین و تهاجمی ترین عملی است که اتحادیه در برابر یکی از اعضایش اتخاذ کرده است.
هفته گذشته نخست وزیر لهستان به بوداپست رفت تا حمایت خود از اوربان را به نمایش بگذارد. کشورهای آنها مطابق اعلام او در کنار یکدیگر خواهند بود تا در برابر سیاست های لیبرال تحمیلی بروکسل، برلین و پاریس بایستند. به این دلیل که تنها کشورهای عضو می توانند دربرابر اعمال اتحادیه بایستند لهستان امید دارد تا مجارستان هرگونه حرکتی علیه ورشو را وتو کند. به قول نخست وزیر لهستان «این جنگی است برای خواسته مردم» و «ایده جامعه ملی».
ایدئولوژی اوربان که در سخنرانی او در سال 2014 نمایان شد از شرایط رومانی 1920 و ایده گسترش حق رای برای مجارستانی های ساکن رومانی می آید. هیتلر نیز چنین علاقه و اشیاقی را درباره آلمانی الاصل هایی که در سال های 1930 خارج از مرزهای آلمان زندگی می کردند، داشت. بحران مالی سال 2008 برای اوربان به طور مشخص نشان دهنده افول غرب و ارزش های لیبرال بود. برای اوربان آینده شامل سیستمی خواهد بود که در آن ارزش های «غربی، لیبرال، دموکراسی لیبرال و یا حتی دموکراسی» وجود نخواهد داشت و به جای آن جوامعی رقابتی و موفق ایجاد خواهد شد. او معتقد است که لیبرالیسم به نفع «فساد و خشونت» ایستاده است. او می خواهد مجارستان را در مسیر ضد لیبرال قرار داده و از این مشکلات پاک کند و برای ساختن این مساله به دور کشور حصاری خواهد کشید تا از مهاجرت غیرقانونی مهاجران جلوگیری کند.
فعالان سیاسی خارجی از جمله کسانی که برای حقوق بشر می جنگند در برابر این برنامه ها هستند. یکی از این مراکز اصلی بنیاد جورج سوروس است که به عنوان یک یهودی برای لیبرال ها ایستاده و یک چیز می خواهد: این برنامه را خاموش کنید. پس از سال 1989 اتحادیه اروپا راهی جدید در پی گرفت. آنها به دنبال نهادهای دموکراتیک در شرق اروپا بودند تا ارزش های دموکراتیک را دنبال کنند به این دلیل در سال 2004 لهستان و مجارستان وارد اتحادیه شدند. حتی بدون مساله مهاجرت گسترده و بحران مالی چنین رویکردی از سوی لهستان و مجارستان ممکن بود پیش گرفته شود چرا که پس از سال ها ما به چنین شرایطی رسیده ایم.
اتحادیه اروپا حق دارد که در قبال لهستان سختگیری کند چرا که این جنگی است که باید در آن به پیروزی برسند. بنابراین اگر مجارستان و لهستان بخواهند لیبرال دموکراسی ایجاد کنند و اگر قرار باشد این ساختار نهادینه باشد آنها باید چنین کاری را خارج از ساختارهای اتحادیه اروپا و بدون بودجه آنها انجام دهند. کاپیتالیسم اروپایی احتمالا در طول بحران مالی آسیب دیده باشد اما آنها در کنار یورو خود را تا اینجا کشیده اند. اوربان اشتباه می کند که برای اقتصاد چین و روسیه جشن به پا کرده است. حرف های او کشورش را رهاتر و پیشرفته تر نمی کند بلکه تنها به مجارستان آسیب می زند.
منبع: گاردین/ مترجم: روزبه آرش
نظر شما :