با این همه ناملایمت ها

وحدت عربی زنده است؟

۲۹ آذر ۱۳۹۶ | ۱۴:۳۰ کد : ۱۹۷۳۸۷۳ اخبار اصلی خاورمیانه
نویسنده خبر: جلال امین
جلال امین می نویسد: آیا دشمنان موفق به ایجاد تفرقه میان ما شدند؟ آیا توطئه ای علیه ما در کار بود که با موفقیت انجام شد؟ یا این ضعف بر همه کشورهای عربی مستولی شد و باعث شد که حتی خودشان را فراموش کنند و روحیه خود را از دست بدهند؟
وحدت عربی زنده است؟

دیپلماسی ایرانی: بیست سال بیشتر نداشتم که برای اولین بار کتاب های استاد ساطع المصری را درباره قومیت عربی خواندم. او ایمان قلبی عمیقی به نهضت های عربی داشت که می گفت نمی توان به آرمان ها رسید مگر کشورهای عربی در یک کشور واحد جمع شوند. یادم است در یکی از کتاب هایش این عبارت را خواندم: «از من پرسیده شد که چگونه اعراب در جنگ فلسطین شکست خوردند در حالی که با شش ارتش در برابر یک ارتش می جنگیدند؟ جواب دادم برای این شکست خوردند که آنها به شدتِ ارتش های مختلف می جنگیدند نه به مثابه یک ارتش.»

یادم است که دانشکده حقوق دانشگاه قاهره (که من در آن دانشجو بودم) سفری به لبنان و سوریه مدت کوتاهی بعد از انقلاب 1952 در مصر ترتیب داد، ما جوان های مصری شوکه شدیم وقتی که دیدیم جوانانی هم سن و سال ما، لبنانی ها و سوری ها و اردنی ها احساسی قوی از قومیت عربی داشتند و از اعتماد به نفس برای موفقیت تحقق وحدت عربی برخوردار بودند، احساسی که ضرورت داشت ما مصری ها هم داشته باشیم اما نداشتیم. در انقلاب 1952 شعارهای ملی گرایانه وحدت عربی سر داده نشد مگر چند سال بعد از قیامش، و یادم است این شور و شعف را داشتیم که وحدت جدی نخواهد بود مگر بعد از ملی شدن کانال سوئز در ژوئیه 1956. بعد از آن شور وحدت عربی ما زمانی افزایش یافت که اتحاد میان مصر و سوریه اعلام شد تا جمهوری عربی متحد را در اوایل 1958 تشکیل دادند. و این حماسه بار دیگر چند ماه بعد از انقلاب عراق که در آن جا هم شعار وحدت عربی سر داده شد، افزایش یافت.

این روزها چقدر احساس نوستالژی می کنم، می خواهم به خواننده تاکید کنم این دوره (1955 – 1965) دوره متمایزی نه فقط در تاریخ عرب بلکه در تاریخ کل جهان بود، تا آن جا که می توان آن را «زمانه زیبا» توصیف کرد. این صحیح است که در این دوره جنگ سرد تشدید شد، اما چه اشکالی دارد؟ رقابت شدیدی میان طرفداران اندیشه های سوسیالیستی از یک سو و طرفداران پر و پا قرص نظام سرمایه داری از سوی دیگر بود، اما در همین دوره هم بود که فکر «جنبش عدم تعهد» ظهور کرد. این فکر با رشد فکر ملی عربی که اجازه داد ایمان استقلال سیاسی و اقتصادی و فرهنگی عربی محقق شود، مقارن شد، در هر دو جبهه، چه در سرمایه داری غربی چه در بلوک شرق کمونیست. و این اعتقاد وجود دارد که موفقیت جهان عرب در تحقق جنبش عدم تعهد می توانست در سایه وحدت عربی تحقق یابد در حالی که هر کشور عربی جدای از دیگر کشور عربی ماند و این مساله سبب شد تا از آن بهره برداری کنند و هر طرفی آن را به جبهه خود ملحق کند.  

واقعا چه اتفاقی در منطقه یا حتی کل جهان افتاد، که باعث شد این فکر (قومیت وحدت عربی) به چیزی شبیه رویای غیرقابل تحقق تبدیل شود؟ یادم است در یکی از گفت وگوهای تلویزیونی سال ها پیش به مناسب تنش در روابط مصر و الجزایر بر سر یک بازی فوتبال صحبت می کردم. یادم نیست دلیل این تنش چه بود – چرا هم باید دلیل آن را زیاد جدی بگیرم – در طول گفت وگو ابراز عقیده کردم که آن چه اتفاق می افتد می تواند به فکر قومیت و وحدت عربی به هر شکل آسیب بزند. روز بعد بعضی از دانشجویانم که در دانشگاه مرا دیدند از اظهار نظر من ابراز تعجب کردند، می گفتم همچنان معتقدم که وحدت عربی مطالبه ای است که باید برای رسیدن به آن تلاش کرد، و ممکن است تحقق یابد. چرا الآن نمی توانیم آن را محقق کنیم؟ آیا دشمنان موفق به ایجاد تفرقه میان ما شدند؟ آیا توطئه ای علیه ما در کار بود که با موفقیت انجام شد؟ یا این ضعف بر همه کشورهای عربی مستولی شد و باعث شد که حتی خودشان را فراموش کنند و روحیه خود را از دست بدهند؟

هر کس که خودش را فراموش کرده است باید دوباره به یاد خودش بیفتد، کسی که روحیه خود را از دست بدهد باید دوباره اعتماد به نفس به دست آورد و اراده از دست رفته اش را به دست آورد. اصول و مقومات عروبیت و وحدت تیرهای بسیاری خورده است، اما هیچ کدام از این تیرها باعث مرگش نشده است. زبان عربی، با تمامی تاثیراتی که جهانی شدن بر آن گذاشته است، و با وجود گسترش استفاده از زبان های خارجی، همچنان نبض حیات دارد، و عادات و سنتی های عربی همچنان به قوت خود باقی هستند، با وجود این که هر روز به دلیل جهانی شدن و گسترش اصول مصرف کننده و افزایش قدرت ملاحظات اقتصادی بر ملاحظات فرهنگی و اخلاقی همچنان مستاصل نشده و قرار هم نیست به این سادگی ها مستاصل شود و سنت ها و عادات ملت های دیگر جایش را بگیرد.

آن چه امروز نیاز داریم بیداری ملت هاست تا حقیقت را آن طور که هست ببینند، و میزان خسارتی که به امت ها وارد شده است درک کنند، نمی توان نسبت به این حقیقت غافل شد، بله، مسئولیت بر گردن روشنفکران امت است، این وظیفه آنهاست، هر چقدر هم که آنها از بسیاری از امور غافل باشند اما آنها بیشتر از هر کسی می توانند اعتماد به نفس و ایمان به این که می توان آن چه از دست داده ایم را در آینده محقق کنیم، به امت برگردانند. و به گمان من «قومیت عربی» هر چقدر هم از سوی قدرت های دیگر آسیب دیده باشد، همچنان می تواند دوباره ابراز وجود کند.

منبع: الاهرام / ترجمه: علی موسوی خلخالی

جلال امین

نویسنده خبر

دکتر جلال الدین احمد امین، اقتصاددان، نویسنده و استاد دانشگاه امریکایی ها در قاهره است که در روزنامه الاهرام مصر قلم می زند. مشهورترین کتاب او «چه بر سر ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: وحدت عربی


نظر شما :