جبهه مقاومت قویتر میشود
توافق فلسطینیها به نفع حماس
نویسنده: سعدالله زارعی، کارشناس مسائل خاورمیانه
دیپلماسی ایرانی: فتح و حماس دو گروه فلسطینی هستند که هر کدام در منطقه به جبهه ای نزدیک تر و از جبهه ای دورتر هستند. این به آن معناست که هیچ کدام از این دو به طور مطلق در یک جبهه منطقه ای و در مقابل جبهه دیگر منطقه ای قرار ندارند بنابراین نزدیکی این دو جریان مؤثر فلسطین به یکدیگر، بسته به اینکه قدرت اثرگذاری کدام بیشتر باشد و توافق میان آنان کفه ترازو را به نفع کدام یک سنگین تر کند، یک جبهه منطقه ای را تقویت و جبهه دیگر را تضعیف می کند.
استراتژی ایران در بحث گروه های فلسطینی از دو پایه شکل می گیرد، پایه اول حفظ و تقویت مواضع و پیگیری آرمان آزادی فلسطین است و پایه دوم، رفع اختلافات گروه های فلسطینی و وحدت آنان است. این دو پایه استراتژی ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر داشته و لازم و ملزوم هم به حساب می آیند. چرا که آزادی فلسطین از سیطره رژیم صهیونیستی به وحدت گروه های فلسطینی و رفع اختلافات میان آنان وابسته است و از سوی دیگر وحدت میان آنان حول محور آزادی فلسطین معنا و مفهوم پیدا می کند و فی نفسه موضوعیت ندارد.
ایران اگرچه با گروه فتح اختلاف اساسی دارد و در مجموع آنان را در خدمت جناح سعودی-اردنی می داند اما در عین حال معتقد است، نمی توان از ظرفیت داخلی و بین المللی آن چشم پوشی کرد و از سوی دیگر جناح فتح یک بخش نظامی قدرتمند دارد که از نظر تفکر و عملکرد به جریان حماس بسیار نزدیک است و به همین نسبت به ایران نیز نزدیک و از حمایت ایران برخوردار می باشد. فتح در غزه و کرانه باختری ماهیتی مقاومتی داشته و بر آرمان آزادی فلسطین و رفع اختلافات با برادران خود اصرار دارند. بر این اساس نزدیکی فتح و حماس حتی اگر با پادرمیانی یا میزبانی یک کشور عرب غیردوست به دست آید و مخاطرات هم داشته باشد، از نظر ایران فی نفسه مطلوب است. چراکه این امکان وجود دارد که به هم افزایی مقاومت منجر شود. وقتی دو گروه که یکی به طور اساسی آرمان آزادی فلسطین که مهمترین رکن استراتژی ایران است را دنبال می کند، به هم نزدیک شوند خواه ناخواه آرمان آزادی فلسطین با سرعت بیشتر و هزینه کمتر همراه می شود.
جنبش مقاومت حماس و جهاد اسلامی و نهادهای مرتبط با این دو و سایر گروه های نزدیک به این دو - نظیر فرمانده کل - ناگزیرند در کنار تلاش برای تحقق آرمان فلسطین، نیازهای شهروندان فلسطین را هم در نظر بگیرند که از قضا تأمین نسبی زندگی شهروندان پشتوانه مهم موفقیت در جهاد آزادی بخش می باشد. حماس یک بار مسیر منهای فتح را تجربه کرد و در آن شکست خورد. پیروزی 75 درصدی در انتخابات مجلس سال 1384 سبب شکل گیری یک دولت با محوریت حماس به نخست وزیری (اسماعیل هنیه) در غزه گردید و گمان می رفت اوضاع فلسطینی ها و مقاومت ضد اسرائیلی آنان بهتر شود. در این بین غزه سه جنگ 22، 11 و 51 روزه را تجربه کرد و توانست بر رژیم مهاجم صهیونیستی پیروز شده و اهداف عملیاتی تل آویو را ناکام بگذارد. اما این پیروزی ها با افزایش مشکلات معیشتی، بهداشتی و ... مردم توام گردید و کار را به جایی رساند که حماس اندیشه تشکیل دولتی مستقل را کنار گذاشت و دست همکاری به سوی فتح و تشکلات خودگردان آن دراز کرد. واقعیت این است که برخورداری از درآمدهای اقتصادی تا حد زیادی نیازمند همکاری تشکیلات خودگردان مستقر در رام الله بود و متاسفانه از دولت حماس دریغ شد و این در حالی بود که رژیم تحت حمایت آمریکا منطقه بسته و کوچک غزه را تحت محاصره زمینی، هوایی و دریایی قرار داد و زندگی را بر ساکنان آن سخت گرفت که در نتیجه آن صدها کودک فلسطینی که از فقدان تغذیه و نبود امکانات درمانی رنج می بردند، مردند. در این بین دولت مصر - به خصوص پس از سقوط دولت اخوانی محمد المرسی - به اندازه دولت اسرائیل علیه دولت نیم بند حماس در غزه وارد شد و گذرگاه ها و تونل های منطقه جنوبی فتح را مسدود کرد.
در این زمان حماس بین دو ضرورت قرار گرفت، حفظ حکومت و حفظ جان شهروندان فلسطینی و در نهایت ناچار شد دومی را مقدم بدارد و شرایط فتح را تا حدودی بپذیرد. سفر اخیر هیات حماس به مصر که مهمترین حامی عربی تشکیلات خودگردان می باشد، بر این اساس صورت گرفت. در این میان مصر سیسی روی دو موضوع تاکید داشت. پذیرش آتش بس با رژیم صهیونیستی که به معنای خروج گروه های جهادی از مقاومت در برابر اسرائیل بود و تسری حاکمیت دولت مستقر در رام الله بر غزه. حماس اولی را پذیرفت و تداوم آن را به خودداری رژیم اسرائیل از حمله به مناطق غزه و کرانه مشروط کرد و به درستی می دانست که تل آویو زیر بار تثبیت دولتی فلسطینی در رام الله یا غزه نمی رود و دومی را موکول به انتخابات نمود و می دانست که انتخابات به پیروزی طیف مقابل و تشکیل دولتی بی نیاز از حماس منجر نمی شود.
حماس و فتح هم اینک به توافقی دست یافته اند که بر اساس آن اسرای حماس و جهاد اسلامی که در زندان های فلسطینی تحت اداره تشکیلات خودگردان هستند آزاد می شوند و حق مقابله با تجاوزات اسرائیل محفوظ می ماند و ضمناً اداره امور معیشتی مردم در سازوکاری مشترک بین دو طرف سامان می یابد. در این بین این دو قاهره را به عنوان میزبان گفتگوهای میان خود پذیرفتند اما از دایره اعمال نظر حکومت مصر در مسائل فلسطینی ها کم کردند و این در حالی بود که عبدالفتاح سیسی بر پذیرش محمد دحلان که روابط عمیق توامان با قاهره و تل آویو دارد، تاکید داشت و این نه تنها مورد پذیرش حماس نبود بلکه فتح هم او را فرد قابل اعتماد ندانست و در نهایت مداخله دحلان را محدود کردند.
هم اینک و همزمان با مذاکرات میان دو طرف اصلی فلسطین، حماس روی اصلاح روابط با ایران از یک سو و اصلاح رابطه با دولت سوریه از سوی دیگر تاکید داشته و پس از انتخاب اسماعیل هنیه به ریاست دفتر سیاسی جنبش حماس که در شرایط عدم انتخابات دبیرکل در حکم رهبری حماس به حساب می آید، طی مصوبه ای بر این دو موضوع تاکید کرده و به طور رسمی و رسانه ای هم آن را اعلام کردند. انتخابات داخلی حماس سبب شد که 16 نفر از 18 نفر عضو دفتر سیاسی و به تعبیری رهبری حماس از نیروهای جهادی انتخابات شده که هر 12 نفر سهمیه غزه و کرانه از آنان بودند. هم اینک می توان گفت تأثیر محور عربی بخصوص قطر بر حماس بسیار کمتر از قبل شده است و این وضع می تواند حماس را در جبهه مقاومت تثبیت کند.
در این شرایط توافق فتح و حماس به نفع حماس تمام می شود چرا که هم اینک هم مجلس قیادی و هم گردان های حماس و جهاد بر عدم نفع روش های سازشکارانه با اسرائیل تاکید دارند و این در حالی است که گردان های فتح و فرماندهی کل نیز با رهبری حماس همنوایی دارند. نزدیکی فتح و حماس به اندازه ای که سبب تقویت حماس و موضع مقاومتی آن می شود، موقعیت ایران و جبهه مقاومت در بین گروه ها و پرونده فلسطین را نیز تقویت می کند.
به این نکته باید اضافه کرد که در سال های اخیر تحت تأثیر سیاست آمریکا منی بر تثبیت اسرائیل و نیز تحت تأثیر بحران های درون عربی ناشی از بروز و ظهور گروه های تکفیری – تروریستی، فلسطین در محور عربی تا حد زیادی به حاشیه رفت و هم از علاقه کشورهای عربی به پیگیری مسائل فلسطینی ها کاسته شده است. کمااینکه روند اوضاع منطقه و آنچه در نزدیکی مرزهای جنوبی ترکیه می گذرد، از علاقه آنکارا به پیگیری پرونده فلسطین کاسته است و این موضوع نیز خواه –ناخواه فلسطینی ها را به سمت محور مقاومت سوق می دهد.
ازآنجایی که فلسطین نمی تواند بدون حمایت مؤثر منطقه اسلامی در مقابل سیاست های تجاوزطلبانه رژیم صهیونیستی از خود دفاع کند، در شرایط انفعال محور اسلامی - عربی به محور فعال مقاومت گرایش بیشتر پیدا خواهد کرد کما اینکه هم اینک نشانه های آن را مشاهده می کنیم. نکته دیگر این است که منطقه عربی نزدیک به فلسطین با سرعت قابل توجهی در حال عبور از کشمکش گروه های تکفیری- تروریستی تحت حمایت عربستان، قطر، امارات و ترکیه است و در نقطه مقابل آن جبهه مقاومت با پیروزی بر گروه های تکفیری – تروریستی، مطلوبیت و مقبولیت زیادی در منطقه پیدا کرده و این سبب می شود که گروهای فلسطینی برای حل مشکلاتشان و مهار اقدامات نظامی رژیم صهیونیستی به جبه مقاومت اعتماد و پیوستگی زیادی پیدا کنند. دستگیری تعداد زیادی از افراد وابسته به داعش در غزه که طی ماه های اخیر صورت گرفت از این موضوع حکایت می کند.
نظر شما :