تبعات مداخله نظامی ایالات متحده
پلیس جهانی هنوز به کار می آید؟
گراهام .ای. فولر
دیپلماسی ایرانی: بی نظمی جهانی در راه است. ایالات متحده در این باره چه می تواند انجام دهد؟ به طور بنیادین دو رویکرد کلی می تواند اتخاذ شود – همه چیز بستگی به فلسفه شما در خصوص اینکه دنیا چگونه عمل می کند دارد.
مکتب اول اصولا از دریچه اصطلاحات حقوقی، نظم و اختیارات به ماجرا نگاه می کند: نیاز به پلیس جهانی را می پذیرد. مکتب فکری دوم بیشتر بر آن است که اجازه دهد کشورهای منطقه ای ابتکار عمل را در دست بگیرند و نهایتا اوضاع را میان خود حل و فصل کننند. اما هر مکتب مزایا و مضرات خود را دارد. برخی بر این باورند که سیاست توازن قدرت در میان این دو قرار می گیرد.
چشم اندازی که مقابل دنیا وجود دارد پرسش هایی را به میان می کشد :
- آیا ایالات متحده در پی این است که به طور فزاینده با مداخله های نظامی و پنهانی برای سرنگونی رهبران غیردموکراتیک از خون و پول خود مایه بگذارد – یا صرفا رهبرانی که ما آن را دوست نمی داریم؟ صرفا برای حفظ برتری ایالات متحده؟ در تحلیل هزینه-فایده گرایانه، دستاورد آن چه خواهد بود؟
- هزینه چنین مداخله هایی چقدر قابل قبول است. آیا نمی شود پول مالیات دهندگان داخلی را بهتر خرج کرد؟
- با توجه به اینکه کشورهای دیگر به طور فزاینده در پی منافع و حقوق خود هستند، ایالات متحده تا چه اندازه می تواند از خیزش دیگر قدرت ها جلوگیری کند؟
رویکرد مخالف با پلیس جهانی واقعیت قدرت های جدید در حال خیزش در سراسر جهان را می پذیرد. کار چندانی نمی شود برای مقابله با آن انجام داد. ما به طور فزاینده با مراکز قدرت جایگزین در اینجا و آنجا مواجه هستیم. چین که در بیش از صد سال اخیر نابازیگر بوده (بر خلاف قرون اولیه) با قدرت بسیار به صحنه آمده است و ادعای قدرت سیاسی، اقتصاد و فرهنگی دارد. چین حتی تا حدی رویکرد رهبری جهانی دارد، این امر تا حدی ویژگی های مثبتی هم دارد.
اروپا پس از بیش از یک قرن جنگ های بی رحمانه و خونبار، نهایتا روی پای خود قرار گرفت و شاید مترقی ترین گروه را در جهان نمایندگی می کند. اروپا با در اختیار داشتن قدرت سخت و نرم بسیار اینک احساس استقلال می کند. روسیه هم دیدگاه جهانی دارد که ریشه در قرن ها اعمال قدرت گسترده در اوراسیا و جنگ سرد به عنوان یک "ابر قدرت جهانی" دارد. قدرت نظامی و دیپلماسی اش تا حد زیادی بر اقتصاد سایه افکنده اما حاضر است هزینه لازم را پرداخت کند تا بخشی از بازی جهان باشد. همچون چین، روسیه نیز تماما عنصری منفی برای عرصه جهانی محسوب نمی شود، البته نه از نگاه جنگ طلبان ایالات متحده که به سازش با هر گونه قدرت جایگزین بی میل هستند.
به علاوه، دنیا شاهد این است که قدرت های متوسط بیشتر و بیشتری در منطقه های خود اعلان قدرت می کنند، بیشتر از آنچه ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی حتی در دوران جنگ سرد "اجازه " یافتند اعلان قدرت کنند. امروز این فهرست شامل هندوستان، برزیل، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه، ایران، کانادا است که درک قدرتمندی از منافع خود دارند.
امروز هر کشوری که پلیس جهان باشد با شمار روز افزونی دردسر رو در رو است که خارج از ظرفیت اش قرار دارد. بسیاری از این دردسرها وحشتناک هستند و ممکن است جان میلیون ها انسان را بگیرد. بحران های انسانی به وفور ادامه خواهد یافت (فلسطین، یمن، سودان جنوبی، کنگو، افغانستان، عراق، سوریه، میانمار، پناهندگان جهانی ). گرم شدن جهانی و افول وضعیت محیط زیست کارخانه پناهندگان ایجاد کرده که میلیون ها گرسنه و فقیر خشمگین به بار آورده است. مداخله های نظامی ایالات متحده همخوانی برای حل و فصل این موضوعات ندارد.
و از سوی دیگر مداخله نظامی توسط پلیس جهانی پیامد منفی بزرگ دیگری نیز خواهد داشت: فانتزی گرایی سیاسی بسیاری از کشورها در جهان. مداخله نظامی ایالات متحده به طور مداوم منجر به این خواهد شد که طرف های درگیر به جای اینکه در پی توافق با رقبای خود باشند به فکر توافق با واشنگتن بیفتند. ما این امر را مکررا می بینیم، آخرین موارد در افغانستان، عراق، سوریه و اوکراین دیده شد، گروه های سیاسی ترجیح می دهند به جای مواجهه با واقعیت های محلی خود، واشنگتن را وارد منازعه کنند. امروز می بینیم که حکومت های خلیج فارس به طریق مشابه، به جای برقراری ارتباط با ایران، واشنگتن را علیه ایران شورانده اند.
منبع : لوبلاگ / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی / 33
نظر شما :