پوپولیستهای ویرانگر
دموکراسی اغلب به عنوان یک روشنای راه برای جامعه مدنی مورد ستایش بوده است، اما آیا دموکراسی با خطر روبه رو است و نیاز به محافظت دارد.
به گزارش دنیای اقتصاد به نقل از سی ان ان، در سراسر دنیا، کارشناسان می گویند دولت های دموکراتیک با بزرگ ترین آزمون خود طی این سال ها روبه رو هستند، زیرا باید دید این دولت ها می توانند اعتماد مردمی را به نهادهای عمومی مجددا به دست بیاورند یا نه؟ این در حالی است که سرخوردگی از نخبگان سیاسی روز به روز در حال افزایش است.
از برگزیت تا انتخابات ایالات متحده و حتی فراتر از آن، تمرین دموکراسی در این کشورها با لفاظی های تفرقه آمیز همراه بوده اما همین لفاظی ها به پیروزی ضعیف رقبای دموکراسی منجر شده است و نتیجه این جنگ و جدل ها نه در دادگاه ها، بلکه در خیابان ها پیگیری شده است. آرک پودینگتون، یکی از کارشناسان حوزه مطالعات دموکراسی در «خانه آزادی» می گوید: نتیجه دموکراسی های بزرگ در سطح جهان موجب لکه دار شدن اعتبار این کشورها شده است. او می افزاید: شاید واقعا حتی یک راه حل مشخص برای این معضل نداشته باشند.
نارضایتی از وضع موجود
شاید بزرگ ترین علت آشفتگی های سیاسی در سال های اخیر، تحقیر فزاینده مردم درگونه ای از دموکراسی است که آنها را مجبور به انتخاب رهبران خاصی در کشورهای غربی می کند. نادیده گرفته شدن از سوی احزاب سیاسی و افزایش رکود اقتصادی و گاهی نگرانی از عواقب مهاجرت، موجب می شود مردم با شلاق رای خود به دنبال تغییر وضع موجود باشند. بزرگ ترین شوک که به این سیستم وارد شد، مربوط به ژوئن سال گذشته است که بریتانیایی ها رای به خروج از اتحادیه اروپا دادند. 5 ماه بعد، آمریکایی ها در میان شگفتی مردم جهان، دونالد ترامپ را به عنوان رئیس جمهوری کشورشان برگزیدند.
اما اگر برگزیت و دونالد ترامپ خبر تغییر رویکردها به چشم اندازی پوپولیستی در آینده می دهند، پودینگتون می گوید: ریشه های این موضوع را باید ترس از بازگشت به بحران مالی سال 2008 جست وجو کرد. ناتوانی اتحادیه اروپا در بیرون آوردن این بلوک از باتلاق اقتصادی و شکست در بحران مهاجرت، موجب شده است تا احزاب ضدوضع موجود بیش از گذشته تقویت شوند.
پودینگتون می گوید: دموکراسی ها مجبور هستند با بحران های مهمی دست و پنجه نرم کنند. او می افزاید: اما برخی از آن بحران ها با پاسخی تک عاملی قابل حل نیستند. این در حالی است که پاسخ به این سوال ها رو کردن مردم به سیاستمدارهای راستگرای افراطی بوده است. در فرانسه، مارین لوپن، رهبر جبهه ملی برای ورود به کاخ الیزه به دنبال برجسته کردن مسائل ضداروپایی و ضدمهاجرتی است و این مورد را به مردم فرانسه گوشزد می کنند که این دو عامل مهم پشت جهانی گرایی به حال خود رها شده اند. لوپن قول داده است اگر وی برنده شود مهاجرت را محدود کند و یک رفراندوم نیز برای ماندن یا خروج از اتحادیه اروپا برگزار کند.
همچنین وی وعده داده است تا فرانسه را از شر آنگلوساکسون ها و تئوری چند فرهنگی رها کند و لیبرالیسم اصیل در فرانسه پیاده شود، اگرچه لوپن باید برای رسیدن به خواسته هایش با موانع قانونی بی شمار و همچنین یک مجلس مخالف با خودش دست و پنجه نرم کند.
با وجود این، برنامه کاری لوپن موجب شد تا وی به همراه یک نامزد مستقل به نام امانوئل ماکرون، به عنوان یکی از نامزدهای نهایی به انتخابات 7 ماه مه (17 اردیبهشت) برسد. نتیجه دور اول انتخابات در فرانسه حاکی از «نه» مردم به سیاست سنتی بود.
این برای نخستین بار از جمهوری پنجم فرانسه، یعنی از سال 1958 به حساب می آید که هیچکدام از نامزدهای کلاسیک و طرفدار وضع موجود به انتخابات نهایی ریاست جمهوری فرانسه نمی رسند، اما نامزد راستگرای افراطی این کشور جای آنها را در دور نهایی می گیرد.
سوفی گتسون، رئیس امور خارجی و پروژه های بین المللی در موسسه دموس به سی ان ان گفت: یک جریان قوی ضدوضع موجود در سراسر اروپا وجود دارد. او افزود: این حس وجود دارد که برای وضع موجود یک عامل باید سرزنش شود و برای همین است که یک رابطه قوی بین مسائل مهاجرتی و جریان راست افراطی به وجود می آید. گتسون تصریح کرد: این حقیقت که می گوید ناامنی در سطوح مختلف دیده می شود، گزاره درستی است، ولی سیاستمداران نیز در تغییر و اداره این شرایط عاجز بوده اند.
برخی می گویند بادهای تغییر شاید از فرانسه همه گیر شود، اما چشم انداز سیاسی می گوید که این تغییرات از پیش در بسیاری از کشورهای اروپایی دیده شده است. رای دهندگان در لهستان، مجارستان و ترکیه پیش تر حمایت خود را از رهبران پوپولیست خود نشان داده اند و در این سال ها نیز با سرعت به سمت اقتدارگرایی حرکت کرده اند. پودینگتون می گوید: اتوکرات ها (اقتدارگرایان) مدعی اند که دارای راه حل هایی هستند، اما دست آنها خالی است. با وجود این آنها سعی می کنند که خود را به گونه ای نشان دهند که طرح و برنامه دارند. آنها خود را به عنوان کسانی نشان می دهند که کشورهایشان را دوباره شکوهمند خواهند کرد و برخی از رای دهندگان نیز مجاب شده اند.
پیروزی اندک و شکستنی
برگزیت مانند انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده و رفراندوم در تکیه با پیروزی هایی شکننده به دست آمد و نتیجه آن دو پاره شدن این کشورها بوده است. پیروزی طرفداران برگزیت با رقمی شکننده و با نتیجه 52 به 48 درصد به دست آمد، اما همین نتیجه موجب شد کشور درگیر اعتراض های خیابانی طولانی مدت شود و پایانی تلخ هم برای دیوید کامرون رقم بخورد. ترزا می، جانشین دیوید کامرون مسوولیت خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را به عهده گرفت و پس از رفراندوم با استناد به اصل 50 دستور جدایی از اتحادیه اروپا را صادر کرد. این دستور اما هنوز دارای عواقبی همچون پرونده های حاضر در دادگاه ها، تظاهرات مردمی و ساعت ها بحث و بررسی در مجلس عوام و اعیان انگلیس است.
ایضا در ایالات متحده، ترامپ در رای مردمی، 9/ 2 میلیون رای کمتر از هیلاری کلینتون به دست آورد اما رای الکترال را که برای ریاست جمهوری تعیین کننده است به دست آورد. انتخاب ترامپ که قول دیوارکشی در مرز مکزیک را داد و وعده ای مبنی بر عدم ورود مسلمانان به خاک آمریکا را داشت، منجر به اعتراض های خیابانی و چالش های قانونی شد و او سرانجام به عنوان عامل جرم و جنایت ناشی از تنفر در سراسر کشور شناخته شد.
در ترکیه نیز رجب طیب اردوغان با یک پیروزی شکننده- 51 درصد رای موافق در برابر 49 درصد رای مخالف- توانست قانون اساسی را به سود خود تغییر دهد که البته این خواسته با هزینه هایی روبه رو بوده است. در این شرایط ناظران بین المللی با انتقاد از برگزاری همه پرسی اعلام کردند چارچوب قانونی لازم برای یک رفراندوم دموکراتیک وجود نداشت. نتیجه هر سه انتخابات با خشم معترضان روبه رو شد و مردم هر سه کشور معتقد بودند که نتیجه به دست آمده نامعتبر است و این نتایج با اخبار جعلی و تحت شرایط ناجوانمردانه به دست آمده است.
گتسون می گوید: چیزی که در مورد رهبران پوپولیست و کمپین آنها وجود دارد، این است که خیلی سریع می توانند حقایق را وارونه جلوه بدهند، برای اینکه آنها در موضع ضدنظام موجود سخن می گویند. او می افزاید: آنها از پیچیدگی های مسوولیت پذیری که احزاب اصلی با آنها سر و کار دارند، به دوره بود و از حاشیه امنیت برخوردار هستند. گستون اضافه می کند: راهبران وضع موجود محدود و از مبارزه محروم هستند. ما این موضوع را در جریان رفراندوم برگزیت مشاهده کردیم. آنها نتوانستند کنترل را برای بازگشت به دست گیرند.
مناضعات دموکراتیک قدرت
اینکه «ترزا می» گفته که به دنبال بازگرداندن کنترل است تنها محدود به اتحادیه اروپا نمی شود و این وضعیت شامل حال خانه هم می شود. هفته گذشته می، نخست وزیر غیرمنتخب محافظه کاران خبر از یک انتخاب زودهنگام داد، در حالی که انتخابات اصلی برای سال 2020 برنامه ریزی شده بود. ناظران می گویند این انتخابات برای ساکت کردن مخالفان برگزیت صورت می گیرد.
ترزا می، قصد دارد تا با برگزاری این انتخابات روند خروج از اتحادیه اروپا را سرعت ببخشد. می بارها اعلام کرده است که مخالفان در حال تخریب موقعیت انگلستان در مذاکرات خروج با اتحادیه اروپا هستند. به باور او این مذاکرات بهترین شرایط را برای انگلستان رقم خواهد زد.
ترزا می در این باره در یک سخنرانی گفت: توان مخالفان ما افزایش یافته است،برای اینکه اکثریت ما در پارلمان بسیار شکننده است، برای همین اگر قرار باشد با این رویه امتیازی از اتحادیه اروپا بگیریم بسیار اندک و ناچیز خواهد بود و حتی شاید اتحادیه ما را مجبور کند که اولویت های خود را تغییر دهیم اما آنها بدانند که در مسیر غلطی حرکت می کنند.
اما پوپولیست های بریتانیایی و طرفداران برگزیت، فردای این سخنرانی به شدت از نخست وزیر بریتانیا حمایت کردند. روزنامه دیلی میل وی را مورد ستایش قرار داد و این سخنرانی را با خرد کردن مخالفان یکی دانست و حتی برای سر مقاله تیتر درهم شکستن خرابکاران را انتخاب کرد. روزنامه سان اعلام کرد که انتخابات زودهنگام حزب کارگر و این مقدار شورشی اندک از توری ها (هم حزبی های می) را با خاک یکسان خواهد کرد.
برخی از منتقدان می گویند انتخابات در این برهه بی معناست و پس از گذشت یک سال از رفراندوم برگزیت که با درد و رنج مردم همراه بود، با بی تفاوتی مردم روبه رو خواهد شد. برخی دیگر می گویند می از اینکه برگزیت دارای مخالفانی است به شدت عصبانی است و می خواهد که پیروزی شکننده همه پرسی برگزیت را با این انتخابات جبران یا تقویت کند. یا دانت، نویسنده ای که کتابی در باب برگزیت نوشته است، می گوید: منازعه بر سر قدرت است. او به دنبال به دست گرفتن افسار برگزیت است که از دستش خارج شده است.
می بارها گفته است که کشور درخصوص موضوع برگزیت باید متحد باشد اما در حال حاضر این گونه نیست. این در حالی است که همین شرایط در روز رفراندوم هم برقرار بود و کشور به دو پاره تقسیم شده است. در حال حاضر نیز برخی از مردم فکر می کنند برگزیت یک اتفاق مثبتی است که برای کشورشان اتفاق افتاده است و برخی دیگر اما آن را یک مصیبت برای بریتانیا به حساب می آورند.
نخست وزیر انگلستان می خواهد با برگزاری این انتخابات جریان برگزیت را انحصاری کند و این تاکتیکی است که دیکتاتورها برای پیش بردن مقاصد خود از آن استفاده می کنند. در این شرایط هر مخالفتی با برگزیت یعنی مخالفت با کشور و او در حال پروراندن چنین موضوعی برای بریتانیا است.
از دموکراسی تا دیکتاتوری؟
بنا به گفته سازمان مردم نهاد «خانه آزادی» با اوج گرفتن جنبش های دست راستی ها و پوپولیست ها، آزادی های سیاسی و مدنی پیش تر تثبیت شده در کشورهای غربی با خطر روبه رو هستند و احتمال می رود آزادی های سیاسی و مدنی در این کشورها کاهش پیدا کند.
این سازمان در گزارش سال 2017 خود خاطرنشان کرد در کشورهای دموکراتیکی همچون لهستان و مجارستان رویه های غیردموکراتیک در چند سال اخیر دیده می شود.
بنا به گزارش خانه آزادی که عنوان پوپولیست ها و اتوکرات ها را روی خود دارد، در چند سال گذشته به طور کلی از آزادی های مرسوم کاسته شد و شرایط در سال 2016 از «بد به بدتر» رسیده است.
جریان راستگرای حزب «قانون و عدالت» در لهستان تنها از سال 2015 روی کار بوده است اما این حزب پیش تر در محدود کردن اعتراض های مردمی، دادن اختیارات وسیع به نیروهای امنیتی و محدود کردن قدرت قوت قضائیه این کشور نقش بسزایی داشته است. او همچنین در طرحی جدید قصد دارد تا قدرت رسانه ها را در این کشور کاهش دهد. در تحولاتی مشابه، مجارستان نیز در راه لهستان قرار گرفته است و بنا به گفته خانه آزادی، حزب حاکم این کشور، فیدژ، زیر نظر نخست وزیری ویکتور اوربان یک دموکراسی غیرلیبرال را پایه گذاشته است. او بارها بر سر مسائل مختلف با سران اتحادیه اروپا به دلیل محدود کردن آزادی ها درگیر شده است.
اما «اوربان» تنها در اقتدارگرایی نیست که با اتحادیه اروپا ارتباط غیرمطلوبی دارد. رابطه رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه نیز با اتحادیه اروپا بر سر برخی مسائل، به ویژه موضوع پناهجویان سوری تیره و تار است. افزون بر آن کشورهای اروپایی از افزایش لحن اتوکرات گونه رئیس جمهوری ترکیه نگران هستند.
پیروزی اردوغان در همه پرسی اخیر به انتقاد از او منجر شده زیرا به اعتقاد برخی، قدرت جدیدی که به وی اعطا شده در جهت اقتدارگرایی و محدود کردن دموکراسی است. در حالی که اردوغان گفته است وی دیکتاتور نیست اما برخی با این گفته اردوغان مخالف هستند.
بنا بر شرایط جدیدی که در ترکیه پس از رفراندوم حاصل شده است، اردوغان قادر خواهد بود پست نخست وزیری را منحل کند و اختیارات وسیعی به دست آورد. اختیارات جدید موجب می شود که اردوغان اعضای کابینه و برخی قضات را خود انتخاب کند، همچنین در قانون جدید قدرت پارلمان کمتر خواهد شد. دفتر اردوغان با شرایط جدید از یک حالت تشریفاتی خارج شده و دارای قدرت بسیار خواهد شد.
با توجه به شکست کودتای سال گذشته نیز این قدرت افزون تر خواهد بود. از زمانی که کودتا شکست خورد بیش از 47 هزار نفر دستگیر شده اند و 200 نفر از این دستگیرشدگان نیز خبرنگار هستند. در حالی که 49 درصد مردم ترکیه مخالف اختیارات جدید ریاست جمهوری هستند اما یکی از حامیان اردوغان در یک اظهارنظر عجیب گفت: این یک پیام به همه دنیا بود تا خفه شوند. ترکیه قوی تر از گذشته می شود.
نظر شما :