سیاست پوتین سرمایهگذاری بر ضعف دیگران است
پیمان ورشو در حال شکلگیری است
نویسنده: نینا خروشچف
دیپلماسی ایرانی: حمله شیمیایی هفته گذشته علیه شورشیان سوری در شهر خان شیخون، دولت ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده را وادار کرد برای اولین بار به نیروهای بشار اسد رئیس جمهور سوریه حمله کند. دولت ترامپ با حمله به غرب سوریه به شکاف خلا قدرت در خاورمیانه پا گذاشته است. اما به هر ترتیب، قدم بعدی ترامپ چه خواهد بود؟
ترامپ با شلیک 59 موشک تاماهاوک به رژیم اسد و حامیان آن، به ویژه روسیه و ایران این پیام را فرستاد که وی بر خلاف سلف اش، باراک اوباما، خواستار عمل به "خط قرمزها" است. جای تعجب نیست که ولادیمیر پوتین حملات ایالات متحده را محکوم کرد و مدعی شد این اقدام نقض قوانین بین المللی بوده است، گزاره ای سوال برانگیز، چرا که سوریه یکی از امضاکنندگان معاهده بین المللی منع استفاده از تسلیحات شیمیایی است.
اما فارغ از اینکه تصمیم ترامپ چه مواضعی به همراه داشت، به نظر می آید یاوه سرایی های گنگ برآمده از عدم انسجام استراتژیک در دولت ترامپ این تصمیم را تحت الشعاع قرار خواهد داد. در حالی که نیکی هیلی، سفیر ایالات متحده در سازمان ملل تاکید کرده که کناره گیری اسد اینک یک اولویت است، وزیر خارجه، رکس تیلرسون اصرار دارد که شکست داعش در راس برنامه های ایالات متحده قرار دارد. بدتر از همه، گزارش شده است که تصمیم ترامپ برای حمله نظامی به سوریه تحت تاثیر دخترش، ایوانکا، بوده است که می گوید تصاویر قربانیان حمله شیمیایی "قلب وی را شکسته و او را از کوره به در" کرده است.
اقدامات ضربتی برآمده از احساسات شخصی اصلا نمی توانند در بلند مدت سیاست خارجی را هدایت کنند. در واقع، فقدان رویکردی روشن و قابل فهم بود که در وهله اول به روسیه اجازه داد خود را در نبرد سوریه جای دهد. از دیدگاه پوتین، بی میلی اوباما برای درگیری در سوریه فرصتی طلایی در اختیار او قرار داد تا وارد دروازه خاورمیانه شود.
هدف پوتین در منطقه این نیست که تاثیر مثبت بلند مدتی بگذارد. در عوض او می خواهد در میان بازیگران مختلفی که از فقدان سیاست منسجم نسبت به یکدیگر رنج می برند جا باز کند و از این طریق قدرت و پرستیژ روسیه را افزایش می دهد. همچون هر مامور خوب کا گ ب، برای پیشبرد برنامه اش با همه طرف ها بازی می کند،و همین حالا، یک پیمان ورشو در حال شکل گیری است.
به عنوان بخشی از استراتژی بازی، روسیه تلاش می کند تا نفوذ خود بر اسرائیل، نزدیک ترین متحد آمریکا، را افزایش دهد. فقط در یک سال اخیر، پوتین و بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، پنج بار با یکدیگر دیدار داشته و روابط دوجانبه را عمیق تر کرده اند. روسیه که به خاطر ضمیمه کردن کریمه به خاک خود تحت فشار تحریم های اعمال شده قرار گرفته، حالا به بخش فن آوری اسرائیل چشم دوخته است تا آنچه غرب دیگر ارائه نمی دهد را در اختیارش قرار دهد. بر خلاف برخی مواضع رسمی نتانیاهو، اسرائیل با مداخله نظامی روسیه در سوریه مخالف نیست، اسرائیل معتقد است اسد از دولتی ناکام و آشوب زده، همچون لیبی پس از سرنگونی سرهنگ قذافی در سال 2011، شر کمتری دارد.
پوتین همچنین دارد راه به عراق را هم باز می کند. سال گذشته کرملین بزرگترین هیات در سالیان اخیر – بیش از 100 مقام رسمی – را به بغداد فرستاد تا روابط تجاری و امنیتی با بغداد را تقویت کند. تبادلات بین دو کشور عموما بر روی کمک های نظامی متمرکز شده است، هرچند پوتین به حیدر منصور هادی، سفیر جدید عراق در روسیه چشم انداز همکاری در بخش انرژی نیز داده است.
افغانستان نیز در کار است؛ جایی که پوتین به دنبال ایجاد رابطه ای مستحکم با طالبان است، تکرار رفتار ایالات متحده در دهه 1980. پوتین از طریق همکاری با طالبان به بی ثبات شدن دولت کنونی ضعیف در کابل کمک می کند و خود را برای هرگونه استراتژی ایالات متحده برای خروج از طولانی ترین جنگ تاریخ اش به (عنصری) ضروری بدل می سازد.
در مصر، روسیه به دنبال بازیافتن نفوذش در دوران شوروی است و موفقیت هایی نیز با عبدالفتاح سیسی رئیس جمهور مصر، مرید مشتاق مدل پوتین به مثابه حکمرانی قدرتمند داشته است. سیسی منافع بسیاری در بازسازی صنعت توریسم مصر دارد، تلاشی که روسیه می تواند در آن مشارکت کند.
پیش از آن که تروریست ها هواپیمای حامل گردشگران روس در سال 2015 بر فراز صحرای سینا را منفجر کنند، روس ها حدود 30 درصد از گردشگران در مصر را تشکیل می دادند. با آن که روسیه اخیرا پروازهای تجاری خود به این کشور را از سر گرفت، عملیات بمب گذاری در دو کلیسای قطبی در عید شعانین قول سیسی برای تضمین امنیت را زیر سوال برد.
درد و رنج های مصر فرصت های بیشتری در اختیار پوتین قرار داده تا به این کشور کمک کند. روسیه اجازه گرفته است تا منطقه ویژه اقتصادی خود در پورت سعید را گسترش دهد، و دولت مصر قراردادهای میلیون دلاری برای دریافت تجهیزات نظامی از روسیه امضا کرده است، از جمله سیستم های موشکی. علاوه بر این ها، مصر به روسیه اجازه دسترسی به پایگاه های هوایی این کشور برای استقرار نیروهایش در لیبی در حمایت از خلیفه حفتر، جنگ سالار مورد پشتیبانی پوتین را داده است.
سیاست خارجی روسیه صرفا مبتنی بر قدرت روسیه نیست، بلکه همچنین سرمایه گذاری بر ضعف دیگران است. به دست آوردن وفاداری رژیم های رو به احتضار با دادن تعهد پا بر جا نگه داشتن آن ها شاید به نظر استراتژی موفقی به نظر برسد، اما خانه ای که پوتین آن را می سازد پوشالی است. روسیه پول و قدرت نظامی لازم برای آنکه تا همیشه این رژیم های رو به زوال را پا بر جا نگه دارد در اختیار ندارد. پوتین باید این را بداند. تیلرسون که قطعا می داند.
تیلرسون در جریان دیدار هفته گذشته خود از مسکو، ظاهرا این موضوع را روشن کرد که اگر پوتین بخواهد کماکان بخشی از مشکل در خاورمیانه باشد، روابط روسیه با ایالات متحده از این هم وخیم تر خواهد شد. از آنجا که روسیه به قدرت احترام می گذارد، و می خواهد ایالات متحده با شرایط برابر با او برخورد کند، ممکن است کاملا قانع شده باشد که بخشی از راه حل باشد.
با توجه به اینکه روابط دوجانبه کشور در سطحی چنین پایین قرار دارد، اینکه دو طرف در جریان دیدار تیلرسون از روسیه توافق کردند تا کارگروه هایی برای ارتقا روابط تشکیل دهند امیدبخش است.
اما ترغیب پوتین برای ایستادن در طرف "درست" در سوریه در بلندمدت نیازمند این است که دولت ترامپ راه حلی واقعی ارائه دهد، که تا اینجای کار نشان نداده چنین راه حلی در آستین داشته باشد.
منبع: پراجکت سیندیکت / ترجمه تحریریه دیپلماسی ایرانی /33
سه شنبه 29 فروردین 1396 / انتشار مجدد: چهارشنبه 13 اردیبهشت 1396
نظر شما :