قدرت در تعامل است نه تقابل
هنر دیپلماسی و کنترل شاهقلیها
نویسنده: صادق ملکی، تحلیلگر و کارشناس ارشد سیاسی
دیپلماسی ایرانی: تاریخ ما مملو از گرفتاری هایی است که حاصل عدم درک موقعیت و قابلیت خویش و جهان بوده و می باشد. ما همچنان صدمه می خوریم. اگر تنها درک کنیم در جنگ تحمیلی، هم جنگ و هم صلح به ما تحمیل شده و جام زهرش تا ابد با ماست، اگر درک شود با برجام شاید بعد از این کمتر دچار آسیب شویم. این یادداشت اردیبهشت سال ۹۰ یعنی اوج دیپلماسی شعار، احساس و غیرعقلایی حاکم بر کشور نوشته شد که هنوز کشور درگیر شاه قلی ها بود. روند با دولت تدبیر و امید تغییر کرد، اما همچنان باید نگران شاه قلی ها بود و برای کنترل آنان تلاش کرد. روی کار آمدن ترامپ اهمیت این نگاه را مضاعف می کند.
***
شاهقلی نامی، از مریدان شاه اسماعیل صفوی در آناتولی در جنگی کوچک و با پیروزی بر صدراعظم عثمانی و کشتن وی، مقدمه شکست بزرگ چالدران را فراهم کرد.
پیروزی شاهقلی بر سربازان درجه دو و سه عثمانی، در نزد برخی از سران قزلباش این شبهه را ایجاد کرد که امکان پیروزی بر امپراطوری که استانبول را فتح نموده است، وجود دارد. تاسیس دولت شیعه صفوی که با ظهور خود مهم ترین عنصر مشروعیت قدرت عثمانی (اسلام) را به چالش کشانده بود از همان ابتدا برای دولت عثمانی قابل تحمل نبود، لیکن پرهیز از درگیری و حداقل به تاخیر انداختن آن، می توانست بیش از پیش به قدرتمند شدن دولت صفوی منجر گردد.
تحرکات مریدان صفوی و بطور مشخص قیام شاهقلی علیه دولت عثمانی که مترصد جنگ با دولت صفوی بود، این بهانه را ایجاد کرد و سلطان سلیم با عزیمت به شرق، شاه اسماعیل را به جنگی کشاند که گریز از آن دیگر چندان آسان نبود.
برخی بر این باورند اگر این درگیری رخ نمی داد و یا با تاخیر صورت می گرفت، احتمالا امروز با بافت سیاسی، اجتماعی و مذهبی متفاوتی در آناتولی مواجه بودیم.
جنگ دوم ایران با روس ها که منجر به انعقاد قرارداد ننگین گلستان گردید نیز حاصل بی تدبیری، همراهی با احساسات بدون تعقل و ارزیابی اشتباه از قابلیت های کشور بود که بر وارد آمدن زخمی عمیق بر پیکره ایران انجامید.
عزت و غرور ملی یک ملت و کشور حاصل کارکرد و فداکاری های طولانی است؛ نباید آن را اسیر شعارهایی نمود که شعور آن را هدایت نمی کند. در امر کشورداری و در روابط بین الملل نمی توان بدون محاسبه دقیق حرکت نمود.
همانقدر که توهم خود کوچک بینی، بیماری است، توهم خود بزرگ بینی نیز بیماری است. حفظ نظام از نگاه امام (ره) و رهبر انقلاب از آغاز انقلاب اسلامی اصل و اولویت اول بوده و امروز نیز همچنان می باشد. مهم ترین ابزار تحقق این هدف در اثبات صلح دوستی، عمل منطقی و معقول در عرصه سیاست است.
سیاستگذاری ها باید بر اساس واقعیت های مبتنی بر قابلیت ها تبیین شده و نباید کشور را وارد منازعه ای نماید که نتیجه آن شکست است. بعضا هدف درگیری های کوچک، ایجاد درگیری های بزرگ است که نباید بسترساز آن شد. سیاست صحنه عمل و اقدامات ممکن است. بستر اصلی اقتدار و قدرت ملی از درون کشور ناشی می گردد. نباید به عقبه های قدرت در خارج از مرز ها که در آن ها ملاحظات خارج از دایره قدرت ملی نیز دخیل هستند، بیش از توان تاثیرگذاری آن ها، بها داد.
به اعتقاد تحلیلگران عرصه بین الملل، عراق و لبنان مهم ترین حلقه نفوذ و مقاومت ایران در برخورد با آمریکا است. تاثیرات پیروزی جنگ ۳۳ و ۲۲ روزه بر معادلات منطقه از نگاه منصف هیچ تحلیلگری دور نیست، اما در میزان آن نباید مبالغه نمود. همه مسلمانان از پیروزی بر اسرائیل در این دو جنگ خرسند شدند، اما نباید از آن چنان سرمست شد که پیروزی در جنگ محدود، مبنای محاسبه برای ورود به درگیری های بزرگ گردد.
نکته مهم در ارزیابی این دو درگیری توجه به ملاحظات و محاسبات خاص داخلی – منطقه ای این دو درگیری خصوصا جنگ ۲۲ روزه می باشد. باید توجه داشت که حماس مورد حمایت ایران، تحت امر ایران نیست. عمل حماس در روزهای سخت احتمالی برای ایران، شاید عملی فرا تر از عمل این گروه در قبال صدام نباشد.
به نظر می رسد بجای کشاندن نقطه درگیری به خارج از مرزهای غیرمطمئنی که تابع شرایط خارج از اختیار ما هستند، بهتر است دفاع از مرز ها را با اتکا به قابلیت های خود و در راهبرد تعامل با منطقه وجهان جستجو کنیم.
عرصه سیاست، عرصه مدیریت جوامع و روابط بین الملل با عنصر تدبیر و زبان آن و در سخت ترین شرایط نیز زبان تعامل و پرهیز از تقابل (البته با حفظ عزت) است. مسئولیت اصلی دیپلماسی تنش زدائی، تلاش برای کاهش دامنه بحران و دستیابی به فضای آرامش بوده و می باشد.
امروز که منطقه با بحران جدی مواجه است، شرایط ایجاب می کند رهبران و مقامات سیاسی کشور به گونه ای بر آن اعمال مدیریت نمایند که نتیجه و حاصل آن، اگر به حل بحران منجر نگردد، حداقل کاهش آن را در پی داشته باشد.
هر بحرانی برای رهبران سیاسی، می تواند آبستن و بسترساز درگیری های بزرگ باشد، لذا نگاه دستگاه های دیپلماسی به آن، باید همیشه نگاهی همراه با عقلانیت توام با نگرانی باشد. قدرت در دنیای امروز نه در تقابل بلکه در تعامل است.
به نظر می رسد در وضعیت فعلی، مقامات ایران نباید بگونه ای عمل و یا زمینه چینی کنند که عرصه سیاست را به بن بست انتخاب آخرین گزینه ها بکشانند. صحنه سیاست صحنه صبر و عملکردی انعطافی است که حتی می تواند مخاصمه را نیز به صلح تبدیل نماید. اولین راهکار در دستیابی به این هدف، پرهیز از تنش و تعامل مثبت براساس رعایت اصل احترام و منافع متقابل است.
با مد نظر قراردادن این نکات و این موضوع که هیچ کشوری قابل حذف از معادلات منطقه خصوصا در شرایط بحرانی نیست، به نظر می رسد رهبران منطقه و خصوصا دستگاه های دیپلماسی کشورمان لازم است با رایزنی با دیگر کشور ها، ضمن تلاش برای کاهش بحران، در مشارکت جمعی برای آن راه حل بیابند.
نکته آخر آنکه ایجاد فضای با ثبات و آرام در روابط با سایر کشور ها می تواند بیش از فضای تنش، عامل نفوذ ایرانی باشد که در طول تاریخ مزیت راهبردی آن قبل از قدرت نظامی در قدرت فرهنگی اش بوده است.
نظر شما :