خشونت بیشتر نیاز ترکیه نیست
ضربه مهلک یک کودتای نافرجام
نویسنده: رابرت پیرسون، سفیر سابق آمریکا در ترکیه
دیپلماسی ایرانی: سناریوی کودتای نظامی 15 جولای در ترکیه با بازداشت هزاران تن و صدها کشته و یک شوک بزرگ به پایان رسید. اما دلیل اصلی این کودتا به این زودی از میان نخواهد رفت.
در کشوری که با تئوری های توطئه مانند یک میان وعده غذایی رفتار می شود، حدس و گمان ها کم نیستند. به عنوان مثال، دولت به نوبه خود، به سرعت انگشت اتهام را به سوی فتح الله گولن، متحد سابق رجب طیب اردوغان گرفت. دولت همچنین حدود سه هزار تن را در همان ساعات نخستین شکست کودتای نافرجام به اتهام دست داشتن در این توطئه بازداشت کرد و اردوغان وعده داد که تلافی کردن های بیشتری در راه است.
روابط ایالات متحده ـ ترکیه نیز احتمالا بهای سنگینی برای این کودتا خواهد پرداخت. گولن از سال 1999 در تبعیدی خودخواسته در پنسیلوانیا زندگی می کند و دولت ترکیه اکنون واشنگتن را به پناه دادن او متهم کرده است. ترکیه در سال 2014 نیز یک درخواست رسمی را برای بازگرداندن فتح الله گولن به ترکیه داده بود اما دادگاه فدرال پنسیلوانیا این درخواست را رد کرد. وکلای ترکیه می گویند که به فشارهای قانونی خود برای بازگرداندن گولن به ترکیه ادامه خواهند داد.
متاسفانه همه چیز به همین راحتی نیست. یک نبرد ماهوی تمام عیار که قلب و دموکراسی ترکیه را نشانه رفته، در راه است. البته کشمکش ها سال ها پیش آغاز شده و به نظر می رسد رقبای قدرتمند در هر دو سو، تا زمانی که پرچم خود را به نشانه پیروزی بلند نکنند، قصد ندارند میدان جنگ را ترک کنند. ترکیه، این متحد مهم ایالات متحده احتمالا سال های پر آشوبی نیز در پیش خواهد داشت.
تلاش برای کودتا بر روی "هیچ" شکل نمی گیرد و ما باید دلایل احتمالی چنین واقعه ای را بررسی کنیم.
اردوغان معتقد است که در یک سیستم مبتنی بر قانون اساسی، حق حاکمیت اکثریت فراتر از قدرت کنترل نهادهاست. نمی توان گفت نظر اردوغان کاملا با تئوری دولت اخوان المسلمین یکسان است که آزادی مطبوعات، حقوق فردی در برابر حاکمیت، تفکیک قوا یا جدایی آشکار میان دین و حکومت را به رسمیت نمی شناسند، اما شباهت هایی دارد.
نظرات اردوغان در این باره کاملا در تضاد با دیدگاه کمال آتاتورک و شاگردان معاصر اوست که تلاش دارند تا دولت دموکراتیک سکولار کنترل شده، حاکمیت قانون و حقوق افراد در برابر دولت را حفظ کنند. حامیان این دو دیدگاه اذعان دارند که فضای کمی برای مصالحه وجود دارد.
رهبران کودتا دلایل این اقدام خود را فساد و تهدید سکولاریسم در ترکیه عنوان می کنند. نگرانی رهبران کودتا در این باره جدی است و (قطعا) این نگرانی را به افکار عمومی جامعه، با وجود احساسات ضدکودتایی موجود در کشور، منتقل کرده اند.
اردوغان که حزبش در انتخابات های اخیر پیروزی های پی در پی داشته، اخیرا به سمتی رفته که هرگونه مخالفت جدی سیاسی و عمومی با نقطه نظرات خود را با تمام توان خنثی می کند. به عنوان مثال، در سال 2015 اساتید دانشگاهی را که از سرگیری مجدد مذاکرات صلح با کردها را خواستار شده بودند به خیانت متهم و تهدید کرد که آنان را از دانشکده ها اخراج خواهد کرد. افسران پلیس در رده های مختلف، نظامیان و قضات نیز از جمله افرادی بودند که متهم به حمایت از گولن شده، بازداشت شدند یا در بهترین حالت شغل خود را از دست داده اند.
آنچه درباره این برچسب "اتهام همکاری با گولن" عجیب می نماید، این است که فتح الله گولن خود یکی از مشوقان اصلی دولت در پاکسازی ارتش در سال 2012 بود. به نظر می رسد که برای دولت اردوغان راحت تر بوده که فتح الله گولن را به تلاش برای کودتای نظامی متهم کند. در حالی که دلایل زیادی وجود دارد که این تلاش برای کودتا می توانسته از سوی نظامیان طرفدار آتاتورک باشد که قصد داشته اند تا دموکراسی و ماهیت سکولار جمهوری در ترکیه را حفظ کنند.
واقعیت این اتهام ها از جانب دولت هر چه باشد، آنچه برای ترکیه در این لحظه به ارمغان آورده، تار و پود به هم ریخته جامعه آینده ترکیه است. داستان، داستانی قدیمی است، روایتی درباره شکوه گذشته و انقلاب جدید، ایده های لیبرال و کنترل محافظه کار. آنچه دموکراسی تعریف می شود و مدل ترکیه ای که قرار است به جهان اسلام ارائه شود. این داستان مردی است که مصمم است تا هر مانعی را از پیش روی خود بردارد و جامعه ای که بارها و بارها رویاهای جاه طلبانه او را در هم کوبیده است. این همچنین داستانی است که به درگیری ها از همان آغاز جمهوریت در ترکیه باز می گردد.
وقتی آتاتورک پیروز شد
زمانی که آتاتورک در سال 1923 موفق شد جمهوریت را در ترکیه بنا کند، کالبد سنگین و بی جان قرن ها عثمانی گری را دور انداخت و تمام معادلات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ترکیه را تغییر داد. او به زنان حق رای داد، سیستم های حقوق اروپایی را در کشور پیاده کرد، قانون اساسی به سبک غربی ها تدوین کرد که در آن تفکیک قوا وجود داشت و پارلمان قدرت غالب بود. طبقه ای جدید از ترک ها ظهور کردند. آتاتورک در طول حکومت خود بدون تسلیم شدن در برابر فاشیسم یا کمونیسم کشور را اداره کرد. ترکیه در سال 1945 به سازمان ملل متحد پیوست و در سال 1952 عضو ناتو شد. به نظر می رسید که کمالیسم پیروز شده است.
با این حال سکولاریسم سفت و سخت این انقلاب جدید، نقش عمومی دین اسلام را تقریبا در تمامی حوزه های زندگی تکذیب می کرد. در حالی که یک نخبه در زندگی کاملا مدرن و غربی پرورش می یافت، مردم در روستاها و شهرهای سنتی ترکیه غرق در فقر و تورم بودند. در همین زمان احزاب سیاسی تلاش کردند تا راهی برای تعریف دین در جامعه ترکیه پیدا کنند. ارتش در جریان کودتای 1971 حتی از آموزه های مذهبی برای مقابله با تهدید کمونیسم استفاده کرد. پس طبیعی بود که دین بار دیگر به آرامی وارد حیات ترکیه شود.
اردوغان در 1991 به عنوان سیاستمدار مذهبی و شهردار موفق سابق استانبول به زندان رفت. او پس از رهایی از زندان مسیر خود را کمی تغییر داد و با کمک عده ای دیگر، حزب حاکم فعلی را در سال 2001 پایه گذاری کرد. در همین زمان بود که نظم سیاسی قدیمی به دلیل شکست احزاب سنتی در بهبود وضعیت اقتصادی مردم دستخوش تغییر شد و مردم ترکیه که از مشکلات اقتصادی به شدت رنج می بردند و از کارآمدی احزاب سکولار نیز ناامید شده بودند، حزب تازه تاسیس اردوغان را به قدرت رساندند.
دولت جدید با اصلاحات اقتصادی تورم را کاهش داد و تلاش کرد تا مسیر پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا را هموار کند. حزب اردوغان کاری را انجام داد که احزاب قبلی برای چند دهه موفق به انجامش نشده بودند.
با این حال ضعف باقی مانده در ساختار سیاسی مانند کرمی در سیب کار خود را کرد و کودتاهای نظامی موفق در سال های 1960، 1971، 1980 و 1997 به صورت زخمی مزمن، نظام سیاسی ترکیه را دچار کم خونی و ضعف کردند. ارتش، دستگاه قضایی و ساختار آموزشی وفادار به نظام کمالیسم در برابر تلاش های دولت مقاومت کردند. بحران های داخلی حزب عدالت و توسعه جدید نیز مشکلات را چند برابر کرد.
تحولات به سال 2007 رسید، زمانی که تلاش ارتش برای جلوگیری از انتخاب عبدالله گل، به عنوان یکی از پایه گذاران حزب عدالت و توسعه، به عنوان رییس جمهور شکست خورد. اردوغان با استفاده از حمایت عمومی حذف مخالفان را آغاز کرد. او در سال های بعد کنترل ساختارهای آموزشی، قضایی، پلیس و ارتش را به دست گرفت.
اردوغان در تمام این سال ها هر گونه مصالحه با دشمنان سیاسی را رد کرده است. او در سال 2013 شاهد اعتراض های گسترده ای علیه آرمان های سیاسی اش بود. تظاهرات مسالمت آمیز که از پارک گزی آغاز شد به تمام کشور سرایت کرد. در دسامبر برخی از اعضای خانواده وزرای حزب عدالت و توسعه دستگیر شده و شایعات مربوط به فساد حزب در همه جا شنیده می شد. آشکار شدن اختلافات عبدالله گل و اردوغان تنش ها را بیشتر کرد.
اکنون تحولات اخیر آتش تنش ها را شلعه ورتر کرده است. پس از انتخابات ژوئن 2015، دولت اردوغان در تلاش برای از میان برداشتن مخالفان کلیدی کرد خود در پارلمان، جنگ با پ ک ک را تشدید کرد. حملات تروریستی داعش و پ ک ک در شهرهای مختلف ناکامی های امنیتی دولت را بیش از پیش برجسته کرد.
کودتاها غیردموکراتیک هستند و جایی در جامعه مدرن ندارند. کودتای نافرجام 15 جولای ضربه وحشتناکی به ترکیه بود و اشتباهی که ابعادی تاریخی خواهد داشت. هیچ شهروند ترکیه ای در شب 15-16 جولای نخوابید. خاطره این شب در یاد یک نسل کامل از ترکیه ای ها باقی خواهد ماند. این بر دولت ترکیه واجب است که تلاش کند متوجه شود دقیقا چه اتفاقی افتاده و چرا شرایط به اینجا رسیده است. برای نخستین بار در طول حیات حزب عدالت و توسعه، خشونت مسلحانه مخالفان را شاهد بودیم. اگر واکنش دولت به این تحولات سرکوب بیشتر حقوق و آزادی افراد باشد و تنش های موجود حل نشده باقی بماند، درها به روی خشونت های بیشتر و گسترده تر باز خواهد یافت و این چیزی نیست که ترکیه به آن نیاز داشته باشد.
منبع: پولیتیکو /تحریریه دیپلماسی ایرانی/30
نظر شما :