کسی که چشم خود را به روی واقعیت میبندد
نگاه صفر و صدی ترامپ به اسلام
دیپلماسی ایرانی: پس از این که حادثه اورلاندو به وقوع پیوست و ترامپ به خود برای پیش بینی آن تبریک گفت، این نامزد جمهوری خواه مجددا بر مواضع قبلی خود مبنی بر اینکه اسلام رادیکال و نه اسلحه عامل اصلی این حملات بود، اصرار ورزید. دیدگاه ترامپ دیدگاهی صفر و یکی است؛ یا اسلحه مردم را به کشتن می دهد یا اسلام رادیکال. در نگاه وی تنها یک مذهب است که می تواند بد باشد؛ بدین ترتیب مسیحیت خوب و اسلام بد است. مسیحیت صلح طلب و اسلام خشونت طلب است. مسیحیت تساهل گرا و اسلام متعصب است. هر دو جوهره ای ثابت و غیرقابل تغییر دارند که رفتاری خاص را به پیروان خود دیکته می کنند.
این دیدگاه هم در میان حامیان ترامپ و هم در میان غیرحامیان وی دیده می شود. به زبان سکولاریسم می توان این نگاه را مانوی خواند که همه چیز در آن یا سیاه دیده می شود یا سفید.
اما خوب است به این نکته توجه کنیم که اصطلاح مانوی نخستین بار در قرن سوم و برای توضیح آیینی استفاده شد که از سوی ایران به شمال و شرق آفریقا که آن زمان جزئی از امپراتوری روم بود، استفاده شد. این آیین در آن زمان بسیاری از مسیحیان را تحت تاثیر قرار داد. بار معنایی منفی مانوی گری در عصر حاضر می تواند به خاطر مرتد شمردن معتقدان آن از سوی کلیسای کاتولیک باشد. کلیسا اموال آنها را مصادره کرد و حکم مرگ برای آنها صادر کرد.
بحث مانوی گری در اینجا مطرح شد تا بحث های ترامپ در مورد ذاتا خشن بودن اسلام و ذاتا صلح طلب بودن مسیحیت مورد توجه قرار بگیرد. بحث مانویان و بحث جنگ های صلیبی هر دو وقتی صحبت از ویژگی های ذاتی ادیان به میان می آید، حائز اهمیت است. اگر این موارد را مانند بسیاری به انحراف در مسیحیت ارتباط دهیم، چرا نمی توانیم همین استدلال را در مورد اسلام افراطی و امثال داعش داشته باشیم؟ نمی توان به خاطر مثال های تاریخی یک مذهب را خشونت طلب خواند و در عین حال سبقه تاریخی مسیحیت را فراموش کرد.
ترامپ روز دوشنبه ادعا کرده بود که اسلام افراطی ضد زن، ضد همجنسگرایان و ضد آمریکاییان است. وی در ادامه گفت: «من اجازه نمی دهم که آمریکا تبدیل به مکانی شود که در آن مسیحیان، همجنس گرایان و یهودیان هدف ارعاب و آزار و اذیت اسلام گرایان افراطی شوند.» هدف وی این بود که حامیان اسلام به قدری نسبت به کسانی که دیدگاهی متفاوت دارند با تعصب برخورد می کنند که هیچ چاره ای جز برگرداندن خشونت به سوی خود آنها وجود ندارد. اما سبقه مسیحیت هم مملو از آثار خشونت است.
سخنان ترامپ در حمایت از یهودیان ظاهری زیبا دارد اما طی 2هزار سال پیش و پیش از آن که کشورهای مسلمان در 1948 به اخراج یهودیان از کشورهای خود بپردازند، آنها هدف آزار و اذیت و ارعاب از سوی مسیحیان بودند. زندگی یهودیان در کشورهای مسلمان با وجود همه محدودیت ها قابل مقایسه با کشتار آنها در غرب مسیحی متمدن نبود.
اگر چه وجود نفرت از یهودیان در جهان اسلام غیر قابل انکار است، اما آن یهودستیزی که هر یهودی ساکن آمریکا را نگران می کند از سوی مسلمانان ناشی نمی شود بلکه منشاء آن حامیان سفیدپوست و مسیحی ترامپ هستند. بهتر است که وی به آزار و اذیت خبرنگاران یهودی از سوی حامیان خود بپردازد.
متهم کردن اسلام به ضدیت با هم جنس گرایان از سوی ترامپ و مسیحیت نیز موضوع مضحک دیگری است که مطرح می شود. در جامعه آمریکا هیچ کس تا کنون به اندازه محافظه کاران مسیحی مقابل همجنس گرایان نایستاده است. آنها هم جنس گرایی را برای دهه ها معادل وحشی گری خوانده و حامی منع قانونی ازدواج آنها و اعمال تبعیض علیه آنها بودند.
نگاه محافظه کراران مسیحی و متهم کردن کل یک دین بسیار به همان تعصب و خشونتی شبیه است که آنها مسلمانان را به آن متهم می کنند.
منظور از همه این سخنان متهم کردن مسیحیت به خشونت نیست. اما نباید آن را یکپارچه صلح طلب بدانیم. سایر ادیان هم به همین صورت هستند. هیچ مذهبی در ذات خشونت طلب یا صلح طلب نیست. ممکن است برخی از مردم خشن باشند و سعی کنند برای فرار از مسئولیت اقدامات خود، این خشونت را در لفافه ای از ایدئولوژی و مذهب بپوشانند.
منبع: فارن پالسی / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی /25
نظر شما :