اختلافاتی که از طریق گفتوگوی کارشناسی قابل حل است
درسهای برجام برای دیپلماسی خط دو
نویسنده: علی امیدی، دانشیار روابط بین الملل از دانشگاه اصفهان
دیپماسی ایرانی: نگارنده در سال 2011 موفق به دریافت جایزه یک دوره پژوهشی چند ماهه در موسسه پژوهشی صلح استکهلم(Stockholm International Peace Research Institute) شدم. در این دوره قرار شد که در زمینه سیاست خارجی ایران در خصوص امنیت افغانستان همزمان با خروج نیروهای آمریکایی و ایساف تحقیق کرده و سمینار دهم. در ایامی که آنجا بودم و در پایان دوره که با حضور دیپلمات های غربی به ارائه سمینار مبادرت کردم در کمال ناباوری با این حقیقت تلخ مواجه شدم که بسیاری از مخاطبین من ایران و طالبان را متحد مصلحتی هم ارزیابی می کردند. همچنین این ایده که امنیت افغانستان بیش از هر کشوری به ایران سود می رساند با تردید مخاطبان من مواجه شده بود. اکثر آنها فکر می کردند که ایران و طالبان ساخت و پاخت کرده و نفع هر دوی آنها در ناامنی افغانستان است. نگارنده این سطور خیلی تلاش کرد که فواید امنیت افغانستان را برای ایران برجسته نماید و در عین حال حضور آمریکا در مجاورت مرزهای شرقی ایران را نامطلوب. با این وصف، تاکید داشتم که افغانستان امن با حضور نظامی ایساف بهتر از افغانستان آنارشیک برای ایران است. علی ایحال، تلاش بنده با توجه به گفتمان ضد ایرانی آن زمان و سایه بحران هسته ای، به مانند تک دست هایی بود که صدای آن به سختی به گوش می رسید.
از دنیای حقیقی - تاریخی فاصله بگیریم و به دنیای مجازی-تخیلی قدم بگذاریم. در قسمت 18 سریال شهرزاد، فرهاد دماوندی(مصطفی زمانی) به دلیل سرخوردگی از عشق نافرجام با آذر گلدره ای(غزل شاکری) و سرنوشت تلخ آذر تصمیم گرفت برای تمدد اعصاب و تجدید خاطره به کافه نادری برود. او سفارش دو فنجان قهوه داد یکی برای خودش و دیگری برای عشق خود که فقط در خیالش وجود داشت. همزمان شهرزاد (عشق اول فرهاد) و خواهرش تصادفا تصمیم گرفتند به کافه نادری بروند. آنها متوجه شدند که فرهاد دماوندی چند میز جلوتر غرق در افکار پریشان و با دست های بریده به میز و فنجان قهوه روبرو خیره شده است. شهرزاد جهت احوال پرسی و کمک به فرهاد پیش میز او می رود. در این لحظه جاسوس ها مبادرت به عکس برداری از این دو کرده و تحویل بزرگ آقا (علی نصیریان) می دهند. این امر خشم شدید قباد(شهاب حسینی) را به عنوان شوهر شهرزاد برانگیخته و تصمیم به گوشمالی فرهاد می گیرد. آخر داستان تصادفا به گونه ای رقم خورد که قباد دست از انتقام می کشد، ولی کینه او را کماکان در دل دارد. در کل داستان، بیننده به خوبی متوجه است که مواجه شدن فرهاد و شهرزاد در کافه نادری صرفا تصادفی بوده؛ ولی طرف های اصلی قضیه مانند قباد، بزرگ آقا و غیره همانند بیینده نمی اندیشند و دچار سوءتفاهم اساسی شده اند.
رویداد حقیقی اول و واقعه داستانی دوم هر دو نشان می دهند که طرف های اصلی یک دعوا یا دیپلمات های رسمی به تنهایی قادر به تشخیص درست مسئله یا ارزیابی بیطرفانه نسبت به موضوع و یافتن راه حل مناسب نبوده و بعضا سوء تفاهمات منجر به سخت شدن ماده نقار می گردد. در عرصه روابط بین الملل معمولا دولت ها اهداف خود را به چهار طریق پیش می برند: ترغیب، تطمیع، تنبیه، ارعاب و معمولا اکثر آنها از طریق دیپلماسی انجام می شود. دیپلماسی نیز معمولا سه شکل به خود می گیرد: رسمی، عمومی و خط دو. دیپلماسی رسمی همان چیزی است که رسماً دیپلمات ها از طریق مذاکره و چانه زنی به آن مبادرت می کنند. اما دیپلماسی عمومی با هدف نفوذ بر مردم کشور هدف انجام می گیرد که بیشتر صبغه فرهنگی و رسانه ای دارد. اما دیپلماسی خط دو همان بسترسازی و تکمیل دیپلماسی رسمی توسط کارشناسان، دیپلمات های بازنشسته و مقامات رسمی در کسوت غیررسمی انجام می گیرد. این اصطلاح در سال 1981 توسط جوزف مونتویل، کارمند سابق وزارت خارجه آمریکا ابداع شد. وی دیپلماسی خط یک را همان دیپلماسی رسمی و کلاسیک دانست. در دیپلماسی خط دو، عاملان از طرق تفکر، پژوهش و گفتگو به ریشه یابی بحران مبادرت کرده و معمولا راه حل های مرضی الطرفین ارائه می کنند. در دیپلماسی خط دو عناصر واقعی و ذهنی اختلافات، مشخص شده و به ارائه راه حل های مقبول برای اطراف دعوا مبادرت می شود. در این نوع دیپلماسی همان عقلانیت ارتباطی یورگن هابرماس دنبال می شود و هدف نقش دادن به جامعه مدنی و افراد در فرایندهای دیپلماسی و ایجاد تفاهم از طریق فرایندهای گفتگویی است. در حالیکه دیپلماسی رسمی معمولا خشک و ایدئولوژیک بوده و بعضا امکان ملاقات و ارتباط بین اطراف مناقشه و یافتن راه حل های مرضی الطرفین با بن بست مواجه می گردد.
در بحران روابط ایران و آمریکا و ایران و اعراب، به طور کلی یکی از ریشه های مشکل، فقدان یا کم رنگ بودن دیپلماسی خط دو است. در حالیکه در خصوص برنامه هسته ای، اقداماتی که حسین موسویان، ناصر هادیان، محمود سریع القلم و غیره در گفتگو با کارشناسان آمریکایی و در دفاع مستدل از مواضع هسته ای ایران صورت دادند در گره گشایی پرونده هسته ای ایران بی اثر نبوده است. در طرف آمریکایی نیز، افرادی چون جان لیمبرت، آلن ایر، نوام چامسکی، گری سیک، ولی نصر، تریتا پارسی و غیره در بسترسازی تفاهم در گفتگوهای رسمی نقش تاثیرگذاری داشته اند. نهایتا گفتگوهای صالحی-مونیز در فیصله پرونده هسته ای با دید کارشناسانه و دانشگاهی در عین داشتن مقام رسمی ولی در کسوت غیررسمی و کارشناسی، بی تردید غیرقابل انکار است.
بنابراین یکی از راه های کاهش تنش در روابط ایران با دول غیر دوست، ایجاد کانال های گفتگوی کارشناسانه و غیررسمی است. هر چند تحقق این ایده با مشکلاتی همراه است ولی بالفعل شدن آن مسیر را برای آینده توافقات و تنش زدایی هموار می کند. آیا تاکنون بین کارشناسان ایرانی و عربی گفتگوی کارشناسی بر اساس دیپلماسی خط دو صورت گرفته است؟ نگارنده که سراغ ندارد. در کنفرانس های سالیانه خلیج فارس که قبلا در دفتر مطالعات بین المللی وزارت خارجه برگزار می شد غالبا کارشناسان ایرانی گوینده و شنونده بودند دریغ از اینکه یک کارشناس مثلا از عربستان حضور پیدا می کرد. شاید آنها در نام کنفرانس حساسیت داشتند ولی استفاده از ظرفیت دیپلماسی خط دو به ندرت در قبال دول طرف مناقشه با ایران استفاده گردیده است.
انتشار اولیه: یکشنبه 22 فروردین 1395 / انتشار مجدد: شنبه 4 اردیبهشت 1395
نظر شما :