۵ نکته‌ای که رئیس‌جمهور بعدی باید بداند

چالش اساسی سیاست خارجی آمریکا جاه‌طلبی آن است

۲۲ آذر ۱۳۹۴ | ۱۳:۳۰ کد : ۱۹۵۴۵۹۸ اخبار اصلی آمریکا
نویسنده خبر: استفان والت
استفان والت می‌نویسد: هیچ کشور دیگری در جهان وجود ندارد که به دنبال شکل دادن به تمامی امور در اقصی نقاط جهان باشد. نتیجه این جاه‌طلبی این است که دستور کار سیاست خارجی آمریکا بیش از اندازه شلوغ شده است.
چالش اساسی سیاست خارجی آمریکا جاه‌طلبی آن است

دیپلماسی ایرانی: تعداد زیاد نامزدهای نوپا و تازه کار ریاست جمهوری آمریکا، این سوال را در ذهن هر مخاطبی تداعی می کند که هر فردی پیش از اینکه به خود اجازه کاندیداتوری فرماندهی کل قوای قدرتمندترین کشور جهان را بدهد از چه مسائلی باید آگاه باشد؟ هیچ یک از افرادی که تا به حال وارد عرصه کارزار رقابت های درون حزبی شدند از درک لازم در زمینه سیاست خارجی برخوردار نیستند. این نکته البته در مورد شخص خودمحوری چون دونالد ترامپ و یا حتی بن کارسون جای تعجب ندارد، اما سخنان هیلاری کلینتون، وزیر خارجه سابق هم نشان می دهد که وی نیز در مسیر صحیح قرار ندارد.

رئیس جمهور بعدی در مورد سیاست بین الملل و سیاست خارجی چه اطلاعاتی باید داشته باشد؟ ضرورتی ندارد که رئیس جمهور اسامی تک تک رهبران خارجی را بداند، نیازی نیست که نفر اول دولت آمریکا هر قرارداد بین المللی که آمریکا به تصویب رسانده را درک کند یا بتواند مدل های تجارت بین المللی را توضیح دهد. همین که رئیس جمهور درک کافی از چند ویژگی مهم سیاست جهانی معاصر و روند سیاست خارجی داشته باشد، کافی است. اگر رئیس جمهور دارای چنین درکی باشد می تواند وقایع غیرمنتظره را درک و پیش بینی کند، بین مشاوره های خوب و بد تمیز قائل شود و استراتژی هایی را تدوین کند که امکان موفقیت در طولانی مدت دارند.

در همین راستا می توان 5 معیار اساسی که درک آنها برای رئیس جمهور بعدی ضروری است را ذکر کرد:

1- درک ژئوپلتیکی

هیچ رئیس جمهوری نمی تواند بدون درک ژئوپلتیکی صحیح، سیاست خارجی موفقیت آمیزی داشته باشد. سیاست خارجی بدون درک صحیح از قدرت های مهم بین المللی و جایگاه آنها، مانند طراحی هواپیما بدون لحاظ کردن جاذبه زمین است. بنابراین باید نسبت به افرادی که سیاست بین الملل را با ساده انگاری به مدل خوب در مقابل بد تقلیل می دهند و یا برخورد تمدن ها را اجتناب ناپذیر می دانند، بدبین بود.

به طور مشخص، رئیس جمهور باید بداند که دولت های دیگر نیز مانند آمریکا به فکر منافع ملی خویش هستند و هیچ کدام به دنبال اهداف نوع دوستانه نیستند. امنیت، نگرانی اصلی همه کشورها است و از این رو قدرت های بزرگ نسبت به سرزمین و منطقه خود و هر آنچه در آن اتفاق می افتد، حساس هستند. اگر دیپلمات های اتحادیه اروپا و آمریکا این اصل را درک می کردند، رفتار روسیه در اوکراین، گرجستان و حتی سوریه را غیر منتظره نمی دیدند. آنچه که پوتین هم اکنون انجام می دهد، همان کاری است که آمریکا بارها در حیاط خلوت خود انجام داده است.

رئیس جمهوری که درک درستی از ژئوپلتیک داشته باشد، می تواند استثناگرایی آمریکایی را نیز بهتر درک کند. استثناگرایی آمریکایی در قانون اساسی آمریکا، فرهنگ آن و جامعه ای که از آن تحت عنوان دیگ جوشان یاد می شود، معنا پیدا نمی کند، بلکه استثناگرایی آمریکا در امینت این کشور که به واسطه انزوای جغرافیایی آن تضمین شده، معرفی می گردد.

آمریکا با موقعیتی که دارد می تواند در جنگ ها و تعارضات مداخله کند، بدون اینکه نگران امنیت خود باشد. رئیس جمهور باید بتواند این را درک کند که خطرات و تهدیدهایی که آمریکا می تواند بخاطر امنیت جغرافیایی خود آنها را نادیده بگیرد، ممکن است کشورهای دیگر را در مخاطره جدی قرار دهد. در خواست کمک سایر کشورها از واشنگتن می تواند یک امتیاز برای آمریکا باشد، در حالی که بسیاری از مواقع ممکن است اقدام یا اقداماتی که آمریکا انجام می دهد، در نهایت به سود آنها تمام نشود.

رئیس جمهور بعدی باید به ادراک رهبران دیگر کشورها، از اهداف و عملکرد سیاست خارجی آمریکا توجه کند. مقامات آمریکایی بارها اعلام کرده اند که ناتو تهدیدی علیه روسیه محسوب نمی شود، اما مقامات روسی نمی توانند چنین چیزی را باور کنند. در مورد چین و حضور ناوهای آمریکایی در دریای آسیای شرقی نیز وضعیت به همین صورت است. رئیس جمهوری که درک درستی از این واقعیت به عنوان نتیجه غیرقابل اجتناب ماهیت رقابتی سیاست بین الملل نداشته باشد، ممکن است به این نتیجه برسد که این کشورها ماهیتی ضدآمریکایی دارند.

بنابراین هر چه آمریکا تلاش کند که مداخلات بین المللی خود را گسترده تر کند، دشمنانش هم سعی می کنند راه های بیشتر برای ضدیت با آن پیدا کنند. این دشمنان ممکن است برای ایجاد موازنه مقابل آمریکا به همکاری با یکدیگر، دستیابی به تسلیحات هسته ای و یا حمایت از گروه های افراطی روی آورند.

و نهایتا اینکه رئیس جمهوری که به ژئوپلتیک و مولفه های آن اشراف داشته باشد از موج سواری مجانی سایر کشورها تعجب نمی کند. کشورها در جهان سیاست بین الملل منافع محور هستند و جای تعجب نیست که وقتی آمریکا عمده هزینه ها و مسئولیت ها را به دوش می کشد، همه تلاش خود را می کنند تا حداکثر بهره لازم را از آن ببرند.

2- نیاز به قدرت نظامی محدود

همه کاندیداها، حتی راند پاول و تد کروز هم می دانند که قدرت نظامی در جهان امروز اهمیت ویژه ای دارد. اما رئیس جمهوری موفق است که بتواند درک کند قدرت نظامی در چه جاهایی کارآیی خود را از دست می دهد. قدرت نظامی از جمله ابزارهایی است که استفاده از آن و پیش بینی نتایج آن بسیار دشوار است. حوادث، اشتباهات و غافلگیری هایی که در طول جنگ اجتناب ناپذیر است، می تواند بهترین نقشه های نظامی را نیز با مشکل رو به رو کند. بعلاوه قدرت نظامی می توان هر چیزی را خراب کند، اما قدرت تولید و بازسازی ندارد. اگرچه با اتکا به قدرت نظامی می توان یک دولت را در کشوری ساقط کرد، اما قدرت نظامی برای آشوبی که بعد از آن شکل می گیرد و نهادهای اساسی که از میان رفتند، نمی توانند نسخه ای ارائه کند.

رئیس جمهوری که درک درستی از محدودیت های استفاده از این قدرت نداشته باشد، می تواند با استفاده اشتباه از آن اوضاع را وخیم تر کند.

3- حتی بهترین افراد هم همیشه راستگو نیستند.

علی رغم اختلافات حزبی، این انتظار وجود دارد که نیروهای موجود در بدنه دولت همه افرادی وفادار بوده و اطلاعات را در کمال صحت به رئیس جمهور انتقال داده و به وی مشورت دهند.

اما همانطور که پیش از این نیز بارها مطرح شده، واقعیت به گونه دیگری است. اگرچه اکثر مقامات افرادی وفادار هستند، اما آراء آنها تحت تاثیر فضای حاکم بر سازمان آنها است. به طور مثال فرماندهان نظامی در مورد نتایج جنگ و پیرزی مبالغه می کنند. وقتی که بحث های داخلی بالا می گیرد، هر فردی تلاش می کند تا با تحلیل های خود دیدگاه کاخ سفید را به دیدگاه حاکم بر سازمان خود نزدیک کند.

بنابراین رئیس جمهور جدید باید به دور از خوش بینی به بررسی اطلاعات و تحلیل های ارائه شده بپردازد. رئیس جمهور می تواند با دیدارهای مکرر با مخالفان استراتژی جاری، به ارزیابی مرتب سیاست خارجی جاری دست بزند.

4- فرق جدی بین امر فوری و امر مهم وجود دارد

چالش اساسی سیاست خارجی آمریکا جاه طلبی بی حد و حصر آن است. هیچ کشور دیگری در جهان وجود ندارد که به دنبال شکل دادن به تمامی امور در اقصی نقاط جهان باشد. نتیجه این جاه طلبی این است که دستور کار سیاست خارجی آمریکا بیش از اندازه شلوغ شده است. زمانی که جورج بوش دولت را به دست گرفت، اعلام کرد که دغدغه دولت-ملت سازی را در نقاط مختلف جهان کنار می گذارد و بر روابط آمریکا با قدرت های بزرگ تمرکز می کند. اما حادثه 11 سپتامبر دولت وی را از مسیر خود منحرف کرد. باراک اوباما زمانی که در کاخ سفید قرار گرفت اعلام کرد که در عرصه سیاست خارجی به دنبال خروج از خاورمیانه، چرخش به آسیا، بازسازی روابط با روسیه و پیگیری جدی توافقاتی در زمینه اشاعه تسلیحات هسته ای و امنیت و تغییرات آب و هوایی است. اگرچه اوباما در بعضی موارد موفق بوده، اما هنوز نیروهای آمریکایی در افغانستان حضور دارند و بسیاری از ملاحظات استراتژیک آمریکا هنوز معطوف به خاورمیانه است.

یک رئیس جمهور خوب باید بتواند دستور کار سیاست خارجی خود را از امور کمتر مهم پاک کند و از حداکثرگرایی و جاه طلبی افراطی دوری کند.

5- آگاه بودن از ترکیب خطرناک ترس و غرور

رئیس جمهور آمریکا در صدر بوروکراسی امنیت ملی قرار دارد. یکی از مهم ترین وظایف رئیس جمهور این است که به پیش بینی هر احتمال خطری -ولو ضعیف- بپردازد. عملکرد رئیس جمهوری فعلی را در این زمینه می توان بسیار قابل قبول خواند. اوباما در این راستا از ابزارهای سیاست خارجی مختلفی شامل دیپلماسی، تحریم، تهدید به استفاده از نیروی نظامی و عملیات های ویژه استفاده کرده است.

وقتی که دو حس اغراق در خطر و اطمینان بیش از اندازه به توان اقدام آمریکا با هم ترکیب می شوند، نتیجه خوشایندی شکل نمی گیرد. نگاه به تجربه آمریکا طی بیست ساله گذشته نشان می دهد که این کشور بیشترین ضربه ها را از اقدامات خود دیده است. اگر چه اقدام القاعده و حملات 11 سپتامبر هزینه زیادی را بر آمریکا وارد کرد، اما سرنگونی صدام و اشغال عراق تصمیمی به مراتب بدتر بود. این تصمیم اشتباه دقیقا نتیجه بزرگنمایی در خطر عراق و برداشت اشتباه از میزان توانمندی آمریکا بود.

بنابراین رئیس جمهور باید از هشیاری لازم برخوردار باشد تا از پیوند نامیمون این دو انگاره و عواقب گسترده آن جلوگیری کند.

خبر خوب برای آمریکا و آمریکاییان این است که امنیت تضمین شده آمریکا سرنوشت آن را در گرو سیاست خارجی صحیح قرار نداده است. بنابراین اگر همان طور که لیست نامزدهای انتخاباتی نشان می دهد، هیچ یک نتوانند سیاست خارجی آمریکا را سامان دهند، کشور دچار ناامنی و مشقت نخواهد شد. 

منبع: فارن پالیسی/ ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی/ 25 

استفان والت

نویسنده خبر

استفان مارتين والت (متولد 2 جولاي 1955) در امريكا و استاد روابط بين الملل دانشگاه هاروارد است. وي چندين كتاب در همين زمينه تاليف كرده است. والت بارها سياست ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: استفان والت سیاست خارجی آمریکا انتخابات ریاست جمهوری امریکا انتخابات 2016


نظر شما :