دست خالی اوباما در میانه مذاکرات با ایران
تهدید نظامی چگونه تأثیر خودش را از دست داد؟
نویسندگان: ری تکیه، راجر زکهایم*
دیپلماسی ایرانی: باراک اوباما، رئیس جمهور ایالات متحده، در مصاحبه ای که ماه پیش به منظور آرام کردن اسرائیلی ها انجام داده بود، با اشاره به برنامه هسته ای ایران گفت که برای مقابله با این برنامه «حمله نظامی چاره کار نیست، حتی اگر ایالات متحده هم در چنین حمله ای مشارکت داشته باشد». ایرانیان مدت ها است که متوجه بی ارزش شدن قدرت بازدارنده نیروی نظامی شده اند. رهبر ایران، آیت الله خامنه ای، در سخنرانی خود در ماه ژوئیه سال پیش [16 تیر 1393] گفت: «امروز در دنیا کمتر کسی است که تهدید نظامی را جدی بگیرد». چرا باید جدی بگیرند؟ دولت آمریکا درست در میانه مذاکرات حساس هسته ای، خودش را آگاهانه از این اهرم فشار محروم می کند.
شاید نیروی نظامی راه حل ایده آلی برای مسئله هسته ای ایران نباشد، اما قطعاً مکمل جدا نشدنی تلاش های مؤثر دیپلماتیک است. مفیدترین توافق با ایران مربوط به سال 2003 است که این کشور به توقف فعالیت های هسته ای خود رضایت داد. با اینکه اروپایی ها پیشگام آن مذاکرات بودند، اما این نیروی آمریکایی ها بود که قدرت چانه زنی آنها را افزایش داده بود. در آن دوران، مقامات ایرانی، از جمله حسن روحانی به شهادت کتاب خاطراتش، نگران اقدامات جورج بوش بودند که در اوج قدرتش قرار داشت. ترس از اقدامات آمریکایی ها باعث شد ایران برنامه هسته ای خودش را تعلیق کند. با از بین رفتن این هراس در سال 2005، ایران برنامه هسته ای اش را مجدداً دنبال کرد.
آن وضعیت را با امروز مقایسه کنید. تیم اوباما برخلاف اصول راهبردی، هم به مذاکرات علاقه نشان داده و هم قوه قهریه خود را بی اعتبار کرده است. یکی از مسائلی که در گفتار دولت درباره برنامه هسته ای ایران تکرار می شود این است که تحریم ها فقط باعث افزایش تعداد سانتریفیوژها شده اند. این نکته ای است که اوباما و وزیر خارجه جان کری هم به آن اشاره می کنند. جالب است که جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، نیز به این مسئله اشاره می کند. اگر ایرانی ها احساس می کردند که ایالات متحده آماده پاسداری از «خط قرمز»های خودش است، آن وقت احتمالاً میل کمتری به سرپیچی از درخواست های آمریکا، و تقاضاهای آژانس بین المللی انرژی اتمی برای بازدید از نیروگاه های هسته ای اش داشتند. سوالی که مطرح می شود این است: آیا می توان کاری کرد که گزینه نظامی اهمیت خود را بازیابد و جمهوری اسلامی را به این نتیجه برساند که ممکن است به خاطر پافشاری بر اقدامات هسته ای اش مجبور به پرداخت هزینه شود؟
سیاستگذاران معمولاً به «گزینه نظامی معقول» اشاره می کنند، اما در شش سال گذشته کمتر کاری برای استفاده از اهرم تهدید نظامی به منظور پیشبرد اهداف دیپلماتیک انجام شده است. اوباما برای توجیه مذاکره با ایران، به سابقه مذاکره با ایران در دولت رونالد ریگان اشاره می کند، اما برخلاف دولت ریگان، دولت اوباما هیچ برنامه دفاعی خاصی مثل «طرح دفاع راهبردی» (Strategic Defense Initiative) راه اندازی نکرده است که بتواند به کمک آن بدون شلیک حتی یک گلوله، تهران را مجبور به تجدید نظر در محاسباتش بکند.
در حقیقت، تنها برنامه ای که پنتاگون به صورت رسمی اقدام به طرح ریزی اش برای مقابله با برنامه هسته ای ایران کرده است، برنامه «نفوذگر مهمات انبوه» (Massive Ordnance Penetrator) است. این پاسخ وزارت دفاع آمریکا به برنامه هسته ای ایران در اعماق زمین است. اما حتی اگر این بمب سنگرشکن هم توانایی هدف قرار دادن تجهیزات هسته ای ایران را، مثلاً در فردو داشته باشد، باز هم باعث اعتبار بخشیدن به گزینه نظامی نمی شود، زیرا مقامات آمریکایی مدام در حال ارسال این نشانه هستند که قصد استفاده از گزینه نظامی را ندارند. علاوه بر آن، نیروهای هوایی و دریایی ما که در منطقه خلیج فارس و اطراف آن حضور چشمگیری دارند، تاکنون کمتر اقدام سودمندی انجام داده اند که اقدامات شبه نظامی منجر به بی ثباتی تهران را در سرتاسر خاورمیانه کنترل کند.
ایالات متحده با دادن این پیام که قصد استفاده از نیروی نظامی را ندارد، صرفاً قدرت بازدارندگی خود را کمتر می کند. حتی اگر در خاورمیانه نیروی نظامی نداشتیم، تأثیر منفی آن کمتر از این حالت بود. مجموعه اقدامات ما احتمالاً تهران را به این نتیجه رسانده است که می تواند هم توافق هسته ای را امضا کند و هم سلاح هسته ای داشته باشد.
آنچه که در این معادله جایش خالی است، طراحی یک نسخه قرن بیست و یکمی از «طرح دفاع راهبردی» برای مقابله با برنامه هسته ای ایران است. شاید «راهبرد خنثی سازی» (offset strategy) تدوین شده توسط پنتاگون بخشی از این طرح را پوشش داده باشد؛ گرچه تصمیم گیران سیاسی، این برنامه را عمدتاً برای مقابله با چین تنظیم کرده اند.
با آنکه دولت اوباما اولویت را به نوآوری در طراحی توانایی های دفاعی داده است، اما علاقه اش به استفاده از این طرح های دفاعی در برابر ایران بسیار کم است. نتیجه آن شده است که گزینه نظامی اعتبار خودش را از دست داده است و قادر به تقویت دیپلماسی ما نیست. این رویکرد، تهران را تشویق می کند که بدون ترس از پیامدهای ممکن، برنامه هسته ای خودش را گسترش بدهد.
* ری تکیه پژوهشگر شورای روابط خارجی ایالات متحده است. راجر زکهایم پژوهشگر مهمان موسسه راستگرای آمریکن اینترپرایز است.
منبع: وال استریت ژورنال/ مترجم: علی عطاران
انتشار اولیه: چهارشنبه 27 خرداد 1394 / انتشار مجدد: سه شنبه 2 تیر 1394
نظر شما :