عضوگیری در افغانستان، درگیری با طالبان
خلافت داعش گسترش مییابد؟
نویسنده: سث جونز
دیپلماسی ایرانی: بیش از یک سال است که داعش در تلاش است تا قلمرو خود را در جنوب آسیا گسترش دهد. این گروه، ساختار نه چندان مستحکمی را در افغانستان و پاکستان پایه ریزی کرده است و از طریق آن گروه های محلی را تأمین مالی می کند. داعش همچنین رویکرد مقابله جویانه ای در برابر طالبان افغانستان و القاعده اتخاذ کرده است. هدف داعش کاملاً مشخص است: اینکه جنگجویان محلی دلسرد شده را به سمت خود جذب کند و نفوذ و قدرت خود را در این منطقه افزایش دهد.
در منطقه جنوب آسیا، که داعش آن را «خراسان» نام گذاشته است، تعداد نیروهای این گروه بیشتر از آن است که برخی تصور می کنند، و چیزی بین چند صد نفر تا چند هزار نفر است. نفوذ داعش به درون شبه قاره هند باعث بروز تنش های متعددی با طالبان افغانستان شده است که بزرگترین و سازمان یافته ترین گروه ستیزه جوی این کشور است. در اوایل ماه ژوئن، نیروهای داعش و طالبان در مناطق شینوار و اچین و برخی دیگر از نقاط استان ننگرهار با یکدیگر درگیر شدند.
علی رغم این تحولات، برخی تحلیلگران حضور داعش در افغانستان و پاکستان را رد می کنند و آن را تخیلی یا در بهترین حالت اغراق شده می دانند. برای مثال، در مقاله ای در وبسایت الجزیره به قلم ایمال فیضی، روزنامه نگار و سخنگوی سابق حامد کرزی، این طور نوشته شده است که حضور داعش در افغانستان بیشتر قصه ای ساخته و پرداخته مقامات افغان و آمریکایی است که پشت آن اغراض سیاسی نهفته است. شاید ادعای آقای فیضی اندک بهره ای از حقیقت برده باشد. ممکن است برخی از مقامات افغان در مورد حضور داعش در افغانستان دست به اغراق زده باشند تا به واشنگتن فشار بیاورند نیروهایش را در این کشور حفظ کند، یا اینکه از این راه پاکستان را متهم به دخالت در امور داخلی افغانستان بکنند. مقامات محلی نیز قطعاً از نگرانی درباره حضور داعش به نفع خود بهره می گیرند: روزنامه نیویورک تایمز در اوایل سال 2015 گزارش داد که مقامات استان غزنی افغانستان داستانی در سال 2014 درباره سربریدن های داعش سر هم کرده بودند تا از کابل حمایت نظامی دریافت کنند.
قطعاً برتری شاخه جنوب آسیای داعش بر دیگر گروه های افراطی منطقه به سختی صورت خواهد گرفت. همین الان هم در این منطقه گروه ها و سازمان های جهادی مختلفی حضور دارند و ایدئولوژی داعش در این ناحیه ریشه های محلی قوی ای ندارد. با این حال، تلاش داعش برای جذب نیرو با موفقیت هایی همراه بوده است. هر چقدر که داعش جای پای خود را در میان ستیزه جویان افغان و پاکستانی محکم تر کند، امکان درگیری در منطقه، به خصوص بین گروه های ستیزه جوی متخاصم، بالاتر خواهد رفت.
در بهار سال 2014، داعش تلاش می کرد تسلط خود را بر شهر رقّه سوریه تثبیت کند و در استان الانبار عراق پیشروی بیشتری کند. در همان زمان، رهبران گروه با ستیزه جویان جنوب آسیا ارتباط برقرار کردند. داعش امید داشت که حوزه نفوذ خود را در منطقه بیشتر کند و نیروهای بیشتری برای حضور در عراق و سوریه جذب کند. داعش به تازگی به خاطر درگیری های شخصی، ایدئولوژیک و سازمانی از مجموعه القاعده بیرون انداخته شده بود. اما طرح این سازمان برای نفوذ در افغانستان و پاکستان طرحی بود که القاعده پیشتر با مهارت اجرا کرده بود: جذب ستیزه جویان محلی. القاعده این کار را با موفقیت بسیار در عراق، سومالی، یمن و شمال آفریقا انجام داده بود و از این طریق فرایند بی ثمر و پرزحمت از صفر بنا کردن شاخه های بین المللی فاکتور را حذف کرده بود.
سران داعش همزمان با شروع مذاکرات خود برای این هدف در مصر (با گروه انصار بیت المقدس)، لیبی (شاخه هایی از انصار الشریعه)، و بعدها در نیجریه (بوکوحرام)، شروع به برقراری تماس با جنگجویان افغان و پاکستانی کردند. جنوب آسیا برای داعش منطقه حاصلخیزی به نظر می آمد. این منطقه برای سال ها، از دهه 1980 و جنگ علیه شوروی، محل رشد گروه های جهادی بود؛ پناهگاه هایی امن و دور از کنترل دولت داشت، و همچنین شاهد نبرد علیه رژیم های «کافر» و پشتیبانان غربی آنان بود.
همزمان با برنامه ریزی برای گسترش در این منطقه، سران داعش همچنین به این نتیجه رسیده بودند که ایدئولوژی و چشم انداز راهبردی بسیاری از گروه های محلی، از جمله القاعده و طالبان افغانستان، مشکلاتی جدی دارد. «دابق»، مجله تبلیغاتی داعش، در شماره دسامبر 2014 خود مقاله شدیداللحنی به چاپ رساند که به این دغدغه ها پرداخته بود. نویسنده مقاله القاعده و طالبان افغانستان را متهم کرده بود که با ترجیح قوانین قبیله ای به شریعت، دین فروشی می کنند، قادر به تسخیر و کنترل هیچ قلمرویی نیستند، حمله به شیعیان را فراموش کرده اند و به غلط، مرزهای بین المللی را به رسمیت می شناسند. این مقاله همچنین با بی پروایی رهبر طالبان «ملامحمد عمر» را به خاطر تبلیغ و عمل به قرائتی تحریف شده از اسلام مورد انتقاد قرار داده بود.
یکی از معدود گروه هایی که از تیغ تیز نقد داعش جان سالم به در برد «تحریک طالبان پاکستان» بود که در دسامبر 2007 به عنوان سازمان تجمیع کننده گروه های جهادی منطقه تشکیل شده بود. به نوشته مقاله دابق، تحریک طالبان پاکستان قدم در راه صحیح گذاشته است زیرا «حامل نگاه سلفی است و امید دارد و تلاش می کند که قوانین اسلام را در منطقه خود اجرا کند». داعش این حرف ها را با عمل همراه کرد و در سپتامبر 2014 بعد از چند ماه رایزنی، نمایندگانی به پاکستان فرستاد تا با ستیزه جویان محلی، از جمله برخی مقامات تحریک طالبان پاکستان، ملاقات کنند. در همان زمان، مقامات پاکستانی گزارش هایی دریافت کردند که در مناطق قبایلی فدرالی شمال این کشور اعلامیه هایی در حمایت از داعش منتشر شده است.
در ماه ژانویه، «حافظ سعیدخان»، رهبر سابق شاخه «اورکزی» تحریک طالبان پاکستان در منطق قبایلی، به عنوان رهبر شاخه جنوب آسیای داعش منصوب شد. معاون او «ملاعبدالرئوف خادم» از قبیله علی زی بود که سابق بر این به عنوان فرمانده طالبان در ایالت هلمند فعالیت داشت. او در سال 2007 پس از آزاد شدن از زندان گوانتانامو بدل به شخصیت مهمی شد. سعید و خادم دست به تأسیس شبکه های لازم برای جذب نیرو زدند. سعید به خصوص در گسترش جای پای این گروه تروریستی در مناطق قبایلی پاکستان و در استان های مرزی کُنر و ننگرهار افغانستان نقش مهمی داشت. برخی از رهبران تحریک طالبان پاکستان پس از عملیات نظامی ارتش پاکستان به این مناطق گریخته بودند. از طرف دیگر، خادم در گسترش شبکه داعش در بلوچستان پاکستان و ایالت های هلمند و فراه نقش ایفا کرد.
در اواخر سال 2014، مقامات آمریکا و افغانستان به اندازه کافی درباره اقدامات خادم و تهدیدات علیه نیروهای آمریکایی هشدار دریافت کرده بودند و از این رو تصمیم گرفتند او را هدف قرار دهند. در روز 9 فوریه سال 2015، یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی وسیله نقلیه خادم را در استان هلمند شناسایی کرد و با شلیک موشک، خادم و چندین نفر دیگر را کشت. در طی ماه های بعد از آن، داعش تمرکز خود را روی جذب بیشتر نیروهای محلی و گسترش شبکه اش در شرق، جنوب و غرب افغانستان، و در بلوچستان پاکستان و مناطق قبایلی گذاشت.
راهبرد داعش برای گسترش در افغانستان و پاکستان سه عنصر اصلی دارد:
اول آنکه داعش سعی کرده است با بهره گیری از مشکلات شخصی و درون گروهی جاری در شبکه های جهادی، اعضای جدید را جذب کند. اولین رهبران داعش در جنوب آسیا کسانی بودند که با سازمان های متبوع خود به مشکل برخورده بودند. در پاکستان، سعید از حضور در تحریک طالبان پاکستان دلسرد شده بود، چون پس از مرگ بسیاری از رهبران این سازمان، از جمله حکیم الله مسعود، در سال 2013 توقع داشت که مقام ریاست به او برسد. در جنوب افغانستان، خادم به خاطر عدم تناسب تعداد نمایندگان قبایل در شورای داخلی طالبان، با این سازمان به مشکل برخورده بود (این چیزی است که دستیار او در مصاحبه با «شبکه تحلیلگران افغانستان» گفته است.) خادم و دیگر فرماندهان طالبان افغانستان همچنین نسبت به ملاعمر که معلوم نبود کجاست و زنده است یا مرده دلسرد شده بودند.
عنصر دوم آن بود که داعش برای اینکه اعضا سازمان خود را ترک کنند و به آن بپیوندند حاضر به خرج کردن بود. به لطف نفت قاچاق، کالاهای دزدی، آدم ربایی و حق السکوت، دست اندازی به حساب بانکی افراد و فروش مخفیانه عتیقه جات عراق و سوریه و بسیاری اقدامات دیگر، داعش جیب پرپولی داشت. رهبران داعش حاضر بودند که حتی چندصدهزار دلار پول خرج کنند تا در جنوب آسیا شبکه سازی کنند.
عنصر سوم، استفاده از پیروزی های درون عراق و سوریه برای جذب نیرو بود. داعش پس از نبردهای طوفانی سال 2014، قلمرو قابل توجهی را در خاورمیانه تحت کنترل دارد. به گفته یکی از مقامات نظامی ارشد آمریکا در افغانستان، «برخی از محلی ها تحت تأثیر پیروزی های داعش در میدان نبرد در عراق و سوریه قرار گرفته بودند و همه از آدم برنده خوششان می آید». داعش با کمپین های پیچیده در شبکه های اجتماعی، توانست به سرعت از این پیروزی ها بهره لازم را ببرد.
علی رغم این تحولات، رهبران داعش در عراق و سوریه بر فرماندهان خود در افغانستان و پاکستان کنترل عملیاتی و تاکتیکی ندارند. در وضعیت فعلی، ارتباط داعش با سازمان های جهادی جنوب آسیا بیشتر از جنس رابطه نه چندان مستحکم دو همپیمان است تا رابطه یک سازمان و شاخه محلی آن. علاوه بر آن، داعش در این منطقه با مشکلات جدی ای روبرو است، زیرا جنوب آسیا پر از گروه های جهادی است و ایدئولوژی داعش ریشه های محلی قوی ای ندارد. در افغانستان و پاکستان، گروه های ستیزه جوی محلی معمولاً نسخه افراطی قرائت های مذهبی محلی، مثلاً قرائت فرقه دیوبندیه را به کار گرفته اند. اما ایده های داعش وارداتی است و معمولاً هم محبوبیت کسب نمی کند.
با این حال، داعش هنوز هم می تواند از فرایند صلح و سازش میان طالبان و دولت افغانستان بهره برداری کند. برخی از حلقه های درون طالبان قطعاً در صورت وقوع صلح به گروه هایی مانند داعش خواهند پیوست. اما اگر داعش بخواهد در جنوب آسیا گسترش پیدا کند، نیاز به انتصاب رهبری بسیار کاریزماتیک تر در افغانستان دارد که بتواند جنگجویان و منابع مالی بیشتری را جذب کند. فرد مورد علاقه فرماندهان داعش ملاعبدالقیوم ذاکر است، یکی از فرماندهان تندروی سابق طالبان که سال پیش بعد از جنگ قدرت درون این سازمان کناره گرفت. داعش همچنین نیاز دارد که جنگجویان محلی بیشتری را جذب کند. در همین راستا، اعلام وفاداری جنگجویان نهضت اسلامی ازبکستان که پیوندی سنتی با طالبان دارد قادر است تحرک تازه ای به این جریان بدهد.
نکته آخر آنکه داعش باید با گروه های دیگری مانند طالبان افغانستان بجنگد تا سهم خودش را از بازار مبارزان جهادی به دست بیاورد. در اوایل ماه ژوئن، داعش در نبرد با طالبان در غرب استان فراه متحمل خسارت های سنگینی شد. این نشان می دهد نبرد سختی پیش روی این گروه است. جنگیدن با طالبان احتمالاً مهمترین چالش داعش خواهد بود، و تبعات خشونت بار آن برای منطقه قابل توجه خواهند بود.
منبع: فارن افرز؛ مترجم: علی عطاران
نظر شما :