بازگشت روسیه به دامن غرب
خبرگزاری موج: روسیه و غرب از دیرباز روابط عمیق با یکدیگر داشته اند و بروز بحران اوکراین، دوری دو طرف را از یکدیگر به دنبال داشته است، اما؛ با توجه به سطح وابستگی روسیه و غرب، بعید به نظر می رسد تنش های فیمابین در درازمدت ماندگار باشد و پیش بینی می شود دو طرف به سمت تنش زدایی گام بردارند.
برای بررسی بیشتر موضوع به سراغ احمد وخشیته، سردبیر موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)، رفته و با او گفت و گویی انجام شد تا دورنمای روابط روسیه و غرب از دیدگاه این کارشناس مطرح شود. در ادامه با هم آن را مرور می کنیم.
وابستگی متقابل روسیه و اتحادیه اروپا تا چه اندازه است؟
وابستگی روسیه و غرب از چند منظر قابل بررسی است؛ اول، موضوع روابط فرهنگی دو طرف مطرح است که در این ارتباط همواره روابط یک سویه ای میان غرب و روسیه حاکم بوده است. به این معنا که اگرچه روسیه خود را جزئی از اروپا می داند و به لحاظ فرهنگی احساس نزدیکی به غرب و فرهنگ غربی می کند، اما؛ طرف غربی این گونه به موضوع نگاه نمی کند. از دیدگاه غرب، غرابت فرهنگی قوی ای میان غرب و روسیه وجود ندارد، به این ترتیب، مسکو و اتحادیه اروپا در بحث فرهنگی همگرایی ندارند.
دوم، موضوع دوم روابط سیاسی غرب و روسیه است، در این ارتباط باید گفت که میان دو طرف همگرایی جدی وجود ندارد، دو طرف همواره در مسائل مهم سیاسی با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند و تنها در مسائل ثانویه و غیر مهم است که میان روسیه و غرب همگرایی وجود دارد.
موضوع سوم نیز روابط اقتصادی است، در این زمینه همگرایی شدیدی میان دو طرف وجود دارد. غرب همواره به واردات گاز از روسیه وابسته است و روسیه نیز کالاهای استراتژیک خود را برای سالیان طولانی از کشورهای اروپایی وارد می کرده است.
آیا شرق می تواند در سیاست خارجی روسیه جایگزین اتحادیه اروپا شود؟
کشورهای آسیایی که روسیه با آنها ارتباط دارد به دو گروه تقسیم می شوند؛ اول، کشورهایی هستند که روابط خوبی با کشورهای اروپایی و غرب دارند. ژاپن و برخی کشورهای آسیای جنوب شرقی در این دسته قرار می گیرند. گروه دوم کشورهایی مانند چین و جمهوری اسلامی ایران هستند که روابط خوبی با کشورهای غربی ندارند.
بدیهی است، کشورهایی که روابط خوبی با کشورهای اروپایی و غرب دارند در رقابت میان روسیه و غرب به سمت برقراری ارتباط با کشورهای غربی حرکت می کنند.
در گروه دوم نیز با توجه به دهه ها رقابت چین و روسیه، بعید به نظر می رسد پکن بتواند شریک استراتژیک مناسبی برای مسکو باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز در سال های اخیر نشان داده است که استراتژی موازنه میان شرق و غرب را به اجرا گذاشته و تمایلی به از دست دادن منافع برقراری روابط با کشورهای اروپایی را به منظور نزدیکی به مسکو ندارد.
آینده تقابل میان روسیه و غرب را چگونه ارزیابی می کنید؟
این موضوع قابل توجه است که یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین، پس از فرار از کشور متبوعش به روسیه رفت. روس ها نیز بعد از دفاع از وی باید روند حمایت های خود را از تحولات اوکراین ادامه می دادند. رفراندوم کریمه و دیگر اقدامات پوتین نیز محبوبیت ویژه ای را برای او در روسیه به ارمغان آورد. از سویی دیگر، به واسطه تحریم های غرب، دولت روسیه با مشکلات عدیده ای از جمله اخراج از جی 8 مواجه شده است.
در طرف مقابل نیز غرب معتقد است که بحران اوکراین بیشتر تقابل آمریکا و روسیه است و ربط معناداری با اروپا پیدا نمی کند، به این ترتیب، طرف غربی نیز حاضر نیست هزینه زیادی برای بحران اوکراین بپردازد.
به این ترتیب، پیش بینی می شود، تنش های میان روسیه و غرب در درازمدت ماندگار نباشد و دو طرف به سمت تنش زدایی پیش بروند.
بحران روسیه چه تأثیری بر پررنگ شدن نقش چین در نظام بین الملل دارد؟
این سوال بسیار به جا و مناسب است که باید به آن پاسخ داده شود، به نظر می رسد بحران اوکراین و واگرایی پیش آمده میان روسیه و اروپا بیشتر به نفع چین بوده است.
در این ارتباط می توان به امضای قرارداد 400 میلیارد دلاری میان روسیه و چین اشاره کرد که پس از سال ها میان دو کشور امضا شد و اگر روسیه در نتیجه تحریم های غرب تحت فشار نبود به راحتی به آن تن نمی داد.
موضوع دیگر این است که بحران اوکراین، عرصه را بر روسیه تنگ کرده است و اعمال تحریم علیه روسیه توجه بین المللی را به سمت مسکو معطوف کرده است و فضای سیاسی بازتری را برای چین به وجود آورده است.
برای بررسی بیشتر موضوع به سراغ احمد وخشیته، سردبیر موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس)، رفته و با او گفت و گویی انجام شد تا دورنمای روابط روسیه و غرب از دیدگاه این کارشناس مطرح شود. در ادامه با هم آن را مرور می کنیم.
وابستگی متقابل روسیه و اتحادیه اروپا تا چه اندازه است؟
وابستگی روسیه و غرب از چند منظر قابل بررسی است؛ اول، موضوع روابط فرهنگی دو طرف مطرح است که در این ارتباط همواره روابط یک سویه ای میان غرب و روسیه حاکم بوده است. به این معنا که اگرچه روسیه خود را جزئی از اروپا می داند و به لحاظ فرهنگی احساس نزدیکی به غرب و فرهنگ غربی می کند، اما؛ طرف غربی این گونه به موضوع نگاه نمی کند. از دیدگاه غرب، غرابت فرهنگی قوی ای میان غرب و روسیه وجود ندارد، به این ترتیب، مسکو و اتحادیه اروپا در بحث فرهنگی همگرایی ندارند.
دوم، موضوع دوم روابط سیاسی غرب و روسیه است، در این ارتباط باید گفت که میان دو طرف همگرایی جدی وجود ندارد، دو طرف همواره در مسائل مهم سیاسی با یکدیگر اختلاف نظر داشته اند و تنها در مسائل ثانویه و غیر مهم است که میان روسیه و غرب همگرایی وجود دارد.
موضوع سوم نیز روابط اقتصادی است، در این زمینه همگرایی شدیدی میان دو طرف وجود دارد. غرب همواره به واردات گاز از روسیه وابسته است و روسیه نیز کالاهای استراتژیک خود را برای سالیان طولانی از کشورهای اروپایی وارد می کرده است.
آیا شرق می تواند در سیاست خارجی روسیه جایگزین اتحادیه اروپا شود؟
کشورهای آسیایی که روسیه با آنها ارتباط دارد به دو گروه تقسیم می شوند؛ اول، کشورهایی هستند که روابط خوبی با کشورهای اروپایی و غرب دارند. ژاپن و برخی کشورهای آسیای جنوب شرقی در این دسته قرار می گیرند. گروه دوم کشورهایی مانند چین و جمهوری اسلامی ایران هستند که روابط خوبی با کشورهای غربی ندارند.
بدیهی است، کشورهایی که روابط خوبی با کشورهای اروپایی و غرب دارند در رقابت میان روسیه و غرب به سمت برقراری ارتباط با کشورهای غربی حرکت می کنند.
در گروه دوم نیز با توجه به دهه ها رقابت چین و روسیه، بعید به نظر می رسد پکن بتواند شریک استراتژیک مناسبی برای مسکو باشد. جمهوری اسلامی ایران نیز در سال های اخیر نشان داده است که استراتژی موازنه میان شرق و غرب را به اجرا گذاشته و تمایلی به از دست دادن منافع برقراری روابط با کشورهای اروپایی را به منظور نزدیکی به مسکو ندارد.
آینده تقابل میان روسیه و غرب را چگونه ارزیابی می کنید؟
این موضوع قابل توجه است که یانوکوویچ، رئیس جمهور اوکراین، پس از فرار از کشور متبوعش به روسیه رفت. روس ها نیز بعد از دفاع از وی باید روند حمایت های خود را از تحولات اوکراین ادامه می دادند. رفراندوم کریمه و دیگر اقدامات پوتین نیز محبوبیت ویژه ای را برای او در روسیه به ارمغان آورد. از سویی دیگر، به واسطه تحریم های غرب، دولت روسیه با مشکلات عدیده ای از جمله اخراج از جی 8 مواجه شده است.
در طرف مقابل نیز غرب معتقد است که بحران اوکراین بیشتر تقابل آمریکا و روسیه است و ربط معناداری با اروپا پیدا نمی کند، به این ترتیب، طرف غربی نیز حاضر نیست هزینه زیادی برای بحران اوکراین بپردازد.
به این ترتیب، پیش بینی می شود، تنش های میان روسیه و غرب در درازمدت ماندگار نباشد و دو طرف به سمت تنش زدایی پیش بروند.
بحران روسیه چه تأثیری بر پررنگ شدن نقش چین در نظام بین الملل دارد؟
این سوال بسیار به جا و مناسب است که باید به آن پاسخ داده شود، به نظر می رسد بحران اوکراین و واگرایی پیش آمده میان روسیه و اروپا بیشتر به نفع چین بوده است.
در این ارتباط می توان به امضای قرارداد 400 میلیارد دلاری میان روسیه و چین اشاره کرد که پس از سال ها میان دو کشور امضا شد و اگر روسیه در نتیجه تحریم های غرب تحت فشار نبود به راحتی به آن تن نمی داد.
موضوع دیگر این است که بحران اوکراین، عرصه را بر روسیه تنگ کرده است و اعمال تحریم علیه روسیه توجه بین المللی را به سمت مسکو معطوف کرده است و فضای سیاسی بازتری را برای چین به وجود آورده است.
نظر شما :