در سایه شکل‌گیری خاورمیانه جدید

ایران متحد جدید امریکا خواهد شد؟

۰۳ اردیبهشت ۱۳۹۴ | ۱۸:۳۴ کد : ۱۹۴۶۴۸۰ خاورمیانه یادداشت
نویسنده خبر: دکتر محمد سعید ادریس
سعد ادریس در الاهرام می‌نویسد: الآن ایران دیگر دشمنی برای امریکایی‌ها محسوب نمی‌شود بلکه می‌رود به تدریج به یک هم‌پیمان جدید در کنار هم‌پیمانان سنتی واشنگتن تبدیل شود.
ایران متحد جدید امریکا خواهد شد؟

دیپلماسی ایرانی: بسیاری معتقدند که ایران توانسته است پیروزی بزرگ را با امضای موفقیت آمیز «چارچوب توافق هسته ای» برای حل بحران هسته ای اش به دست آورد. این اعتقادی حقیقی و صحیح است برای این که ایران با مقاومت و پایبندی اش به مام میهن (رهبری و ملت) و پیشرفت در توانایی های علمی و تکنولوژی هسته ای و نظامی شش کشور بزرگ جهان را وادار کرد از مواضعشان عقب نشینی کنند و برنامه هسته ای مسالمت آمیزش را به رسمیت بشناسند. کشورهایی که حق ایران در غنی سازی اورانیوم در داخل اراضی اش را نمی پذیرفتند و حاضر نبودند ایران کشوری هسته ای شود.

بعد از سال ها مذاکرات سخت و طاقت فرسا ایران توانست پیروزی های مضاعفی را به دست آورد. توانست برنامه هسته ای اش را حفظ کند، حق برخورداری از برنامه هسته ای صلح آمیز اعم از حفظ سانتریفیوژها و غنی سازی اورانیوم در خاک خود را داشته باشد، و همه تاسیسات هسته ای اش را بدون آن که مجبور به بستن یا ویران کردنشان باشد، حفظ کند فقط به شرطی که شرایط جامعه جهانی برای مسالمت آمیز بودن برنامه هسته ای اش را بپذیرد.

همچنین توانست موافقت جامعه جهانی را برای رفع کامل تحریم های تحمیلی بر سر بحران برنامه هسته ای اش را به دست آورد. همچنین توانست توانایی های نظامی خود به ویژه در موضوع توانایی موشکی اش را که اسرائیل و طرف های حامی آن اصرار داشتند در مذاکرات هسته ای داخل کنند، حفظ کند.

به رغم همه این پیروزی ها و موفقیت ها و همچنین پیروزی هایی که متعاقب این پیروزی ها به دست خواهد آورد، اعم از احیای اقتصادی بعد از لغو تحریم ها به ویژه تحریم های تحمیل شده بر سر صادرات نفت، ایران همچنین توانست ایالات متحده را وادار کند استراتژی منطقه ای اش به ویژه استراتژی تعامل با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را تعدیل کند که البته این تعدیل بیش از آن که تعدیل باشد بیشتر شبیه به انقلاب در استراتژی امریکا در خاورمیانه است.

در گفت وگوهایی که اوباما با توماس فریدمن، روزنامه نگار مشهور امریکایی در روز شنبه (4/4/2015) در روزنامه نیویورک تایمز داشت، رئیس جمهوری امریکا بعید می داند که ایران بتواند منبع تهدیدی برای عربستان سعودی و کشورهای عربی دیگر باشد. و گفت که بر این اعتقاد است که «بزرگترین تهدیدی که هم پیمانان واشنگتن از «اعراب سنی» مواجهند از جانب ایران نخواهد بود بلکه خشم داخلی موجود در آن کشورها است.» وی در توضیح اظهاراتش گفت: «این کشورها با بعضی تهدیدهای خارجی بسیار حقیقی مواجه هستند اما با بعضی تهدیدهای داخلی نیز مواجهند.» اوباما می گوید تهدیدهای داخلی این کشورها مهمترین تهدیدهایی است که با آنها دست به گریبانند: «شهروندانی که بعضی وقت ها عزل شده اند، جوانانی که به مهارتهایشان توجه نمی شود (بی کارها)، ایدئولوژی ویرانگر و فرسایشی (افراط گرایی)، در بعضی مواقع این گونه به نظر می رسد که هیچ خروجی سیاسی مشروعی برای رسیدگی به افراد ظلم شده وجود ندارد.»

اوباما در گفت وگو با فریدمن گفت که به زودی دیداری با رهبران کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در کمپ دیوید انجام خواهد داد و گفت که «گفت وگوهای سختی با آنها خواهد داشت» که محور آن درباره مسائل بسیار مهم نظیر «چگونگی ایجاد توانایی موشکی علیه تهدیدهای خارجی خواهد بود، اما چگونه می توانیم کالبد سیاسی را در این کشورها تقویت کنیم. کشورهای عربی به گونه ای شده اند که جوان سنی احساس می کند که هیچ چیزی و هیچ انتخابی جز پیوستن به داعش ندارد.» وی درباره مضمون گفت وگوهای مورد انتظار با رهبران کشورهای عربی خلیج فارس گفت: «محور این گفت وگوها اولا قبل از هر چیز این خواهد بود که چگونه می تواند توانایی دفاعی بیشتر فعالی را بسازند، با ضرورت درک این موضوع که بزرگترین تهدیدی که با آن مواجه هستند از سوی ایران نخواهد بود بلکه خشم داخلی ای است که متوجهشان است.»

مفاهیم غریب و جدیدی را در ادبیات اوباما می بینیم: «اعراب سنی»، «جوانان سنی» گویی که اوباما می خواست به ما بفهماند که مهمترین چیزهایی که به آن اعتقاد داریم و جزئی از تمدن ما شده است: «عربیت و اسلام» خالص با تمام تقسیم بندهای مذهبی و طایفه ای و نژادی است.

این «اعتقاد اوباما» یا «مبنای اعتقادی جدید اوباما» است که افق استراتژی امریکا در خاورمیانه را تعریف می کند. عقیده ای که از ضرورت تقسیم اعراب به «سنی و شیعی» بر می خیزد همان طور که به این قناعت رسیده است که «توافق هسته ای بهترین سرمایه گذاری ایالات متحده است برای این که باعث می شود ایران به سلاح هسته ای دست نیابد.»

این اعتقاد همچنین نشان می دهد که تهدیدهای حقیقی ای که کشورهای عربی با آن مواجهند، به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، در حقیقت تهدیدهای داخلی هستند که ویژگی های زیربنایی اجتماعی و سیاسی این کشورها را شامل می شود. قبل از آن که توجه به تهدیدهای خارجی مد نظر باشد باید با تهدیدهای داخلی روبه رو شد تا اساس یا استراتژی تحقق امنیت این کشورها فراهم شود.

اگر اوباما ایران را از منبع سیاسی مورد تهدید برای امنیت خلیج فارس حذف کرد، قبل از آن می توان گفت اسرائیل را نیز از هر گونه مسئولیت تهدیدکننده ای برای امنیت و ثبات خاورمیانه مستثنی دانست. این گونه وانمود کرد که امریکایی ها و غربی ها متوهمند که اسرائیل دلیل اصلی بی ثباتی در پی سیاست های اشتباهش در برابر قضیه فلسطینی است، اما کشف کرد که منبع اصلی تهدید امنیتی کشورهای عربی اساسا دلایل داخلی دارد.

این عقیده به روشنی نشان می دهد که مفهوم مسئولیت امریکا در برابر تهدیدهای خارجی متوجه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس چیست. اوباما با اظهارات خود به خوبی نشان داد که تهدید حقیقی که متوجه کشورهای عربی است، چیست. او به خوبی منظور خود را از بیان بهبود سامانه دفاعی کشورهای عربی بیان کرد. احتمالا او در دیدارش با رهبران کشورهای عربی شورای همکاری در کمپ دیوید از آنها خخواهد خواست که مذاکرات مثمرثمرتر و بزرگ تری با ایرانی ها آغاز کنند. این یعنی این که دیگر ایران یکی از تهدیدهای خارجی متوجه کشورهای عربی از نگاه اوباما نیست. کما این که خیلی ساده می توان گفت که اسرائیل را در وضعیتی قرار نخواهد داد که به مواجه با کشورهای عربی برود. چرا که «هرگونه تضعیفی برای اسرائیل در زمان دوران او یا به دلیل رفتارهای سیاسی او شکستی اساسی برای دوران ریاست جمهوری اش رقم خواهد زد.»

الآن، ایران دیگر دشمنی برای امریکایی ها محسوب نمی شود بلکه می رود به تدریج به یک هم پیمان جدید در کنار هم پیمانان سنتی واشنگتن در راس آنها اسرائیل و ترکیه تبدیل شود، این شیوه ای است که اوباما در پیش گرفته و تلاش دارد کشورهای عربی را وادار کند به جای توجه به این مساله به فکر حل بحران های داخلی قبل از همه جنگ با تروریسم باشند. همچنین می خواهد به آنها بفهماند کاری به اتفاقاتی که در خارج از کشورهایشان، در عراق در سوریه در لبنان در لیبی در یمن می افتد، نداشته باشند این مسئولیت ایالات متحده و هم پیمانان قدیمش «اسرائیل و ترکیه» و هم پیمان جدیدش «ایران» است چرا که این سه قدرت های اصلی منطقه هستند که امریکا و جهان آنها را به رسمیت شناخته اند، اما کشورهای عربی چه اعراب خلیج فارس چه مصر چه شرق یا غرب جهان عرب صحنه رقابت برای مصالح و نفوذ این سه قدرت منطقه ای با اشراف امریکا خواهد بود.

این بارزترین و خطرناک ترین چیزی است که از خاورمیانه جدید می بینیم، بارزترین نقشه متحدین آن. کشورهای عربی خلیج فارس باید قبل از این که به سراغ گفت وگو با اوباما بروند به دقت مواضع خود را تعریف کنند و با شرکای عربشان، در راس آنها مصر که اوباما طرحی برای عزل و دور ساختن آن از کشورهای عربی خلیج فارس کشیده است و می خواهد مانع از تبدیل شدن آن به یک قدرت منطقه ای و عربی شود و می تواند رقیبی برای نظام جدید خاورمیانه باشد، مشورت کنند. باید کشورهای عربی اوضاع داخلی خود را به خوبی رصد کنند، این «عقیده اوباما برای خاورمیانه جدید» است. دیگر می ماند ببینیم واکنش کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به این نقشه جدید خاورمیانه که قرار است توجهی به هویت و تاریخ و تمدن آن نشود، چه خواهد بود.

 

منبع: الاهرام / ترجمه: علی موسوی خلخالی

انتشار اولیه: یکشنبه 30 فروردین 1394 / انتشار مجدد: پنج شنبه 3 اردیبهشت 1394

دكتر محمد سعيد ادريس، رئيس مركز مطالعات عربي و منطقه‌اي در مركز مطالعات سياسي و استرات‍ژيك الاهرام و عضو هيات امناي كنگره ملي عربي و از نويسندگان روزنامه الاهرام ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: خاورمیانه تهدیدهای خارجی هسته ای اش را تهدیدهای داخلی ای اش را


نظر شما :