آمریکا زمین بازی را عوض میکند
امیرحسین یزدان پناه در یادداشت روز خراسان نوشت:
جان کری وزیرخارجه آمریکا 2 روز پیش در جریان مذاکرات لوزان گفت که «اکنون اختلافات بیشتر سیاسی است.» دیروز نیز خبرها از پیشرفت های تازه در مذاکرات فنی حکایت می کرد و حتی برخی خبرها از باقی مانده 2 و حتی یک اختلاف دیگر حکایت می کنند. برداشته شدن اختلافات فنی و اذعان طرف های مقابل به اختلافات سیاسی را باید یکی از دستاوردهای مذاکرات 18 ماه اخیر دانست.به این ترتیب اکنون نه فقط 1+5 بلکه افکار عمومی دنیا می دانند که تنها راه آن چه غربی ها آن را اطمینان از صلح آمیز بودن برنامه هسته ای ایران می نامند، فقط توقف غنی سازی نیست بلکه راهکار فنی برای آن وجود دارد، البته اگر غرب واقعا به دنبال تفاهم باشد.
با این حال اکنون اشاره جان کری به اختلافات سیاسی را چه طور باید تعبیر کرد؟ و سوال مهم تر این که آیا این اختلافات اجازه توافق را می دهد؟ واقعیت البته یک چیز است: اگر بتوان در مذاکرات هسته ای به یک توافق دست یافت که هر دو طرف راضی باشند، در حوزه مسائل سیاسی بین ایران و آمریکا به سبب وجود اختلافات راهبردی، دست یافتن به یک تفاهم مرضی الطرفین ممکن نیست. چرا؟ اجازه بدهید کمی مصداقی بحث کنیم.
1- یک شاهزاده پرنفوذ سعودی 2 روز پیش اعلام کرد که اگر توافق هسته ای احتمالی با ایران انجام شود، ما نیز به دنبال تولید سوخت اتمی خواهیم بود. سوال این است که آیا اگر چنین اتفاقی روی دهد، هنجارهای فعلی جهان که تولید سوخت اتمی و به تبع آن قدرت را محدود به چند کشور کرده است، چقدر پایدار خواهند بود؟ آیا اقدام علیه این هنجارها، دردسر جدید برای آمریکا نیست؟
2- به اذعان تحلیلگران سرشناس غربی، مانند کیسینجر، برژینسکی، ریچارد هاس و... نظم نوینی درحال شکل گیری است. برخی معتقدند که در نظم نوین، قدرت های منطقه ای حرف اصلی را در منافع آن مناطق خواهند زد. نگاهی به تحولات همین چند ماه اخیر در منطقه غرب آسیا و خلیج فارس نشان می دهد که سهم خواهی ایران، به اقتضای قدرت علمی، سیاسی و نظامی خود در حوزه نظم نوینی که شکل می گیرد جدی است. حتی بحث های انحرافی که رسانه های غربی و حتی کیسینجر درباره «امپراتوری پارس» با هدف ایران هراسی مطرح می کنند نشان دهند عمق نگرانی از قدرت گرفتن ایران است. از سوی دیگر براساس گزارش امنیت ملی آمریکا (American's national interests) که جولای سال 2000 منتشر شدو در هزاره سوم میلادی و قرن بیست و یک باید سرمشق سیاست های خارجی آمریکا باشد منافع ملی آمریکا به 4 دسته حیاتی(vital) ، خیلی مهم(Extremely Important )، مهم(Important) و کم اهمیت یا ثانویه(Less Important or Secondary) تقسیم می شوند. یکی از «منافع ملی خیلی مهم آمریکا در خاورمیانه» «ممانعت از ظهور یک قدرت هژمونی در منطقه خلیج فارس» است. این موضوع در راس منافع ملی خیلی مهم آمریکا قرار دارد. آیا آمریکا می تواند خلاف سند امنیت ملی خود عمل کند؟
3- چرا ما نقش اسرائیل را دست کم می گیریم؟ چرا برخی می گویند آمریکا و اسرائیل با هم شکاف دارند بر سر ایران؟ البته بروز اختلافات میان اوباما و نتانیاهو را نمی توان ندیده گرفت. اما قطعا نه اوباما همه حاکمیت آمریکاست و نه نتانیاهو همه حاکمیت رژیم اسرائیل. حتی خود آن ها نیز 2 هفته پیش صراحتا تاکید کردند که اختلافات آن ها راهبردی نیست و مثل یک خانواده هستند که باهم اختلافات جزئی دارند ولی در مقابل ایران هم هدف واحد و هم ارزش های مشترک دارند. ایران نیز صراحتا گفته «چه توافق بشود چه نشود، این توافق امنیت اسرائیل را بیشتر نخواهد کرد» یا در بهترین شرایط این توافق نمی تواند تهدیدها علیه رژیم صهیونیستی را کاهش دهد. به این ترتیب ایران و آمریکا روی یک نقطه مشترک خط قرمز راهبردی دارند در چنین شرایطی آیا اساسا اوباما، یا حتی نظام حاکمیت آمریکا حاضر به کوتاه آمدن از این خط قرمز آن هم در مقابل ایران هستند؟
براساس سند منافع ملی آمریکا، در راس «منافع ملی حیاتی آمریکا در خاورمیانه» «بقای اسرائیل به عنوان دولتی آزاد» قرار دارد. با این زمینه ها برخی معتقدند که کوتاه آمدن آمریکا درباره برکناری اسد و نیز خبر اخیر که حکایت از خروج ایران و حزب ا... از لیست گروه های تروریستی جامعه اطلاعاتی آمریکا داشت نشان دهنده نوعی چرخش آمریکا در سیاست های خود در غرب آسیاست. با این حال پاسخ این سوال که آیا آمریکا با ایران کنار می آید یا نه، براساس 3 اِماره بسیار مهمی که دربالا آمد که از آن به عنوان اختلافات استراتژیک یا راهبردی ایران و آمریکا یاد می شود، منفی است. یعنی این موارد نشان می دهد آمریکا با ایران کنار نخواهد آمد چه این که اصولا براساس سند منافع ملی خود نمی تواند با ایران کنار بیاید. با این حال، شرایط منطقه و جهان نشان می دهد که آمریکا در مسیری نیست که شکست مذاکرات را بپذیرد. سوال این است که چه اتفاقی خواهد افتاد؟
دوتجربه بسیار مهم مذاکره آمریکا با شوروی و چین (که البته شرح آن در این جا نمی گنجد) در قرن گذشته می تواند دورنما را برای ما روشن تر کند. تجربه چین نشان می دهد که رهبران چین در جریان مذاکرات مهم خود با آمریکایی ها «با حفظ بدبینی نسبت به ایالات متحده و امپریالیست دانستن آن وارد مذاکره شده بودند». با این زمینه چین در سال های بعد توانست به اتکای قدرت درون زای خود از برداشته شدن تحریم های بیست و چند ساله به نفع اقتصاد خود استفاده کند. در مقابل شوروی وقتی در سال ۱۹۹۱ فروپاشید، تحلیل گران برایش دلایل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی آوردند. این یعنی شوروی با وجود همه بمب های اتمی خود وقتی وارد مذاکره و مراوده با آمریکا شد نتوانست ارزش های خود(فارغ از ارزش گذاری بد یا خوب) را حفظ کند و در نهایت فروپاشید. خیلی ها هنوز تصویر صف طولانی مردمِ مسکو مقابل اولین شعبه مک دونالد را به یاد دارند. با این تجارب به نظر می رسد آمریکا مدل مشابه این را برای ایران دنبال می کند. اخیرا نیویورک تایمز یک جمله صریح دراین باره داشت: «دولت اوباما معتقد است تا آن زمان (10 سال دیگر که توافق احتمالی اجرا می شود) یک حکومت متفاوت یا دست کم همراه تر (با آمریکا) در ایران روی کار خواهد آمد.» به این ترتیب به نظر می رسد، حاکمیت آمریکا با این امید که در دهه آینده شاهد تغییرات جدی در نظام ایران باشد، در حال تغییر وضعیت زمین تخاصم با ایران است. از یک سو نمی تواند قدرت ایران را در منطقه نادیده بگیرد و از سوی دیگر نمی تواند پای شکست مذاکرات با ایران بایستد. بنابراین به نظر می رسد اولویت اول آمریکا انعقاد یک توافق با ایران است به نحوی که تا حد ممکن ایران را محدود کند و در اولویت دوم طی اجرای توافق احتمالی به دنبال چینش یک زمین بازی جدید خواهد بود.
تردد بیش از حد آمریکایی ها به منطقه، افزایش پایگاه های اطلاعاتی امنیتی در منطقه، توسعه سپرهای ضد موشک که چند روز پیش نیز دوباره مطرح شد و استفاده گسترده از هواپیماهای بدون سرنشین، تحکیم پیمان های امنیتی و مواردی از این دست، نشان می دهد که آمریکایی ها دارند زمین جدیدی برای بازی ترتیب می دهند.در این زمین البته مهم است که ما چگونه بازی خواهیم کرد چرا که توجه جدی به اقتصاد مقاومتی (فارغ از حذف شدن یا نشدن تحریم ها) و نیز تغییر اتمسفر ذهنی برای ساخت کشور از بیرون به درون می تواند از این تهدید ها برای ایران، فرصتی برای جهش بسازد.
نظر شما :