هاآرتص: مسئله اوباما بود نه ایران!
پشت پرده تبلیغات گسترده اسرائیل درباره توقف یک کشتی حامل موشک ایرانی چه بود؟ روزنامه اسرائیلی هاآرتص در گزارشی احساسی این پشت پرده را نمایان می کند. روابط ایران و آمریکا چیزی است که اسرائیلی ها را به وحشت انداخته است، از این رو در کمیپن های اغراق شده تبلیغی، ناامیدانه سعی می کنند، روند مذاکرات ایران و غرب را بر هم زنند.
به گزارش سرویس بین الملل فرارو، گزارش هاآرتص را ادامه می خوانید:
کمپین تبلیغات اسرائیل در مورد کشتی کلوس سی «چهره واقعی ایران» نام گرفته است. اما اگر سطح رویی را کنار بزنید به جای نام ایران شاهد نام اوباما خواهید بود. تعداد بسیاری از خلبانان نیروی دریایی اسرائیل مملو از حس محرومیت هستند. آنها از خود می پرسند چرا پس از بمباران کاروانی از موشک ها در سوریه، تشویق نشدند؟ یا چرا پس از جلوگیری از رسیدن موشک ها به خاک سودان، با آنها مانند ارواح رفتار شد؟
آیا آنها کودکانی هستند که زنگ در خانه ها را می زنند و فرار می کنند و همه تظاهر می کنند که آنها را ندیده اند و چیزی نشنیده اند؟ عملیات واحد تکاوران دریایی در دریای سرخ چه تفاوتی با بمباران کردن پایگاه موشکی در نزدیکی بعلبک (شهری در شرق لبنان) داشت؟ به هر حال موشک های سوری که روی دریا حمل می شد هیچ تفاوتی با موشک هایی که سوریه به حزب الله انتقال می دهد، ندارد.
پاسخ ساده است. خلبانان نیروی هوایی اسرائیل با دشمنان کوچک تری در جدال هستند. اما نیروی دریایی علیه آمریکا- یا به طور دقیق تر علیه باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده- می جنگد. نمی توان از پروازهای پنهان در رمز و راز- حملات پیشگیرانه به کاروان های اسلحه، بمباران پایگاه های موشکی در شب- علیه دشمن آمریکایی استفاده کرد.
اینبار اما ایران تنها یک دشمن واقعی فرضی است. هدف از برنامه ای که در دریای سرخ اجرا شد، برداشتن نقاب از چهره واشنگتن بود که با همان ایرانی روابط رمانتیک برقرار کرده که در حال توسعه تسلیحات هسته ای است.
اوباما که به اصول بنیادین توافقنامه اطاعت از اسرائیل خیانت کرده و طرح آیپک برای اعمال تحریم ها علیه ایران را خراب کرده باید درسی بگیرد. در شرایطی که کمپین تبلیغات اسرائیل «چهره واقعی ایران» نام گرفته، هرکسی که تنها بخش کوچکی از رنگ روی این شعار را بخراشد می تواند به جای نام ایران، نام اوباما را به خوبی ببیند.
بنابراین در واقع اوباما دشمن است. پس چرا ما شهروندان وفادار به بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل به نمایشی که وی ترتیب داده گوجه گندیده پرتاب می کنیم؟ یک پاسخ کاملا ساده برای این سوال وجود دارد: ما از نمایش های واقعی ارتش اشباع شده ایم. پیروزی در این عملیات چه نکته شگفت آوری دارد؟
آیا پیگیری چند هفته ای یک محموله موشک و نقطه گذاری مسیر آن روی نقشه در هر یک از سواحلی که لنگر انداخته، یا جلوگیری از حرکت کاروان های موشکی که از یک پایگاه نظامی سوری به راه افتاده اند، خیلی شگفت انگیز است؟ این هیچان اغراق شده در مورد عملکرد ارتش بیانگر آن است که این ارتش چندان هم نابغه نیست.
البته پاسخ دیگری هم وجود دارد. اگر این نخست وزیر تصمیم داشت که جلوی یک کشتی را بگیرد و موشک های داخل آن را نشان دهد، این نمایش در بازار رقابتی نمایش واقعیات باید بسیار تاثیرگذارتر از اینها می بود. ژنرال آویو کوچاوی، رئیس سرویس اطلاعاتی ارتش اسرائیل هر چند هفته یک بار به ما یادآوری می کند که چه تعداد موشک اسرائیل را هدف گرفته است.
این نمایش واقعی ترسناک است. وی در آخرین گزارش خود اعلام کرد که تعداد این موشک ها به 170 هزار فروند رسیده است. این آمار وحشتناک کوچاوی را چطور می توان با 40 موشک میان برد مقایسه کرد؟ اگر دست کم یک تا پنج هزار موشک بود، می توانست ارزش خرید بلیط این نمایش را داشته باشد.
نظر شما :