فرید زکریا درحمایت از سیاست های رئیس جمهور آمریکا

اوباما عاقلانه رفتار می کند

۱۵ اسفند ۱۳۹۲ | ۱۵:۴۵ کد : ۱۹۲۹۴۲۹ آمریکا ترجمه برگزیده
نویسنده خبر: فرید زکریا
تصور کنید رئیس جمهور دیگری با به کارگیری شجاعت و خرد کمتری به حرف طرفداران مداخله نظامی گوش می داد و ایالات متحده را در همه این درگیری های وارد می کرد. می توانید آشفتگی خارج از کشور و قدرت امریکا در خاک خودش را در آن شرایط تجسم کنید؟
اوباما عاقلانه رفتار می کند

دیپلماسی ایرانی: در حالی که امریکا جهان در حال تغییر را راهبری می کند، تنها کسانی که به نظر می رسد بیشترین مشکل را در تطابق با این وضعیت دارند کارشناسان این کشور هستند. ظرف چند هفته گذشته، دیدگاه عمومی تازه ای بر صفحات سرمقاله نویسان نقش بسته است: امریکا در حال عقب نشینی است و این اتفاق پیامدهای ناخوشایندی در سراسر دنیا خواهد داشت.

مقاله این هفته ریچارد کوهن رژه معمول اتفاقات وحشتناکی که در حال اتفاق افتادن در جهان است را نشان می داد –عمدتا سوریه- که رئیس جمهور اوباما به خاطر آنها باید مورد سرزنش قرار بگیرد و وی چند مورد جدید هم به آن اضافه کرده بود مانند امکان حرکت اسکاتلند و کاتولونیا به سوی جدایی. کوهن می افزاید که اوباما از اینکه در برابر تمام این چالش ها نقش پلیس را ایفا کند و یا حتی نقش نظارتی بر آن داشته باشد خودداری کرده است. بله، در صورتی که رئیس جمهور در سوت خود می دمید، اسکاتلندی ها و کاتلان ها احتمالا به درخواست قدیمی خود برای استقلال پایان می دادند.

نیال فرگوسن با فراموش کردن کاهش ذخایر فدرال در مقاله خود در وال استریت ژورنال درباره خطر بزرگتری که "کاهش جغرافیای سیاسی[i]" واشنگتن است می گوید. مستندی که وی ارائه می دهد این است که در نتیجه سیاست های فاجعه امیز اوباما مردم بیشتری تحت مدیریت وی نسبت به دوران مدیریت جرج بوش در "خاورمیانه بزرگ" مرده اند. اما تفاوت بسیار فاحشی بین این دو مورد وجود دارد. در دوران بوش به خاطر جنگ عراق که ابتکار دولت وی بود این تعداد زیاد بود. در دوران اوباما این تعداد به خاطر درگیری های سوریه بالا است، درگیری هایی که دولت اوباما از ورود به آن اجتناب کرد. طبق این منطق بوش مسئول ده ها هزار نفری است که در دوران ریاست جمهوری وی در سودان و کنگو کشته شدند.

اکثر این انتقادات پیش از سقوط ویکتور یانوکوویچ نوشته شده اند بنابراین احتمالا آنها تمایل دارند که اوکراین را هم به عنوان نمونه ای دیگر از ضعف و سستی دولت اوباما ببینند. حوادث اوکراین در واقع نشان می دهد که جهان چگونه تغییر کرده است و بهتر است رهبری امریکا چگونه در این دوران جدید عمل کند.

اولا ایالات متحده مهمترین بازیگر در این بحران نبود. اوکراین می خواست که عضوی از اتحادیه اروپا شود و این اتحادیه اروپا است که مجموعه ای از تصمیصمات حیاتی را اتخاذ خواهد کرد که بر سرنوشت اوکراین اثرگذار خواهد بود. ( به همین دلیل است که واشنگتن از دیپلماسی کند و متغیر این اتحادیه ناامید شده بود و گواه این موضوع الفاظی بود که ویکتوریا نولاند در تماس تلفنی خود درباره اتحادیه اروپا به کار برد.) دولت اوباما با ساکت ماندن و تحرکات پشت صحنه اطمینان داد که داستان درباره نقشه آنها برای دزدیدن اوکراین از روسیه نیست بلکه درخواست مردم اوکراین برای حرکت به سوی غرب است. (ملی گرایی، که نیروی بسیار مهمی است، برای تغییر علیه منافع ایالات متحده کار نمی کند.) ایالات متحده اکنون می تواند نقش مهمی در کمک به جلوگیری از اعمال توطئه های روس ها علیه آرزوهای مردم اوکراین داشته باشد. که البته این کار هم مستلزم مذاکرات محکم و بادقت است نه هیاهو.

جهان در بی نظمی بزرگی به سر نمی برد. بیشتر نقاط آن در صلح است و یک منطقه در بی ثباتی، خاورمیانه بزرگ، منطقه ای که حداقل برای چهار دهه بی ثبات بوده است؛ جنگ شش روزه، جنگ یوم کیپور، جنگ داخلی لبنان، جنگ ایران و عراق، جنگ خلیج [فارس]، جنگ عراق، جنگ داخلی سودان، جنگ افغانستان و اکنون نیز جنگ داخلی در سوریه. دولت اوباما این روند را متوقف نکرده است.

عجیب است که فرگوسن، به عنوان یک مورخ اقتصادی برجسته حتی اشاره ای هم به پروژه های بلندپروازانه تجاری دولت اوباما در آسیا و اروپا نداشته است. این موضوع قطعا یکی از مهمترین ابتکارات تجاری است که در دو دهه از واشنگتن حاصل شده است و می تواند اثرات تثبیت کننده قدرتمندی در اسیا به همراه داشته باشد. اما در این رابطه، او منعکس کننده دیدگاه بیشتر مفسرانی است که معتقدند رهبری ایالات متحده تشکیل شده است از لفاظی های قلدرمآبانه و اقدام نظامی؛ تنها در صورتی که اوباما کسی را در جایی بمباران کند دنیا آرام خواهد شد و تغییرات متوقف می شود.

این گزاره که مردم می توانند درخواست مداخله بیشتری از امریکا داشته باشند آن هم درست پس از یک دهه تهاجم هزینه بر امریکا در عراق و افغانستان واقعا شگفت آور است. به دهه 1950 بیاندیشیم؛ چند سال پس از بن بست طولانی و خونین در کره، همه جا پر شده بود از درخواست برای مداخله امریکا. فرانسه درخواست پشتیبانی در ویتنام داشت؛ فرانسوی ها و بریتانیایی ها در خلال بحران کانال سوئز درخواست مداخله داشتند؛ متحدان وفادار تایوانی واشنگتن زمانی که تنش ها در تنگه تایوان افزایش پیدا کرده بود 2 بار از امریکا تقاضای پشتیبانی کرد. در تمامی این بحران ها فرمانده هان ارشد نظامی قصد مداخله داشتند، حتی در پرونده تایوان قصد استفاده از موشک های هسته ای را داشتند. مفسران هشدار دادند که انفعال امریکا خطر هرج و مرج، پیشروی کمونیست و انزوای آزادی را در پی خواهد داشت.

رئیس جمهور وقت ، دوایت آیزنهاور از پذیرش همه این درخواست ها سر باز زد و از ارسال نیرو به مجموعه درگیری هایی که ماموریت و راهی مشخص به پیروزی نداشت خودداری کرد.تصور کنید رئیس جمهور دیگری با به کارگیری شجاعت و خرد کمتری به حرف طرفداران مداخله نظامی گوش می داد و ایالات متحده را در همه این درگیری های وارد می کرد. می توانید آشفتگی خارج از کشور و قدرت امریکا در خاک خودش را تجسم کنید؟

منبع: واشنگتن پست / ترجمه: محمدرضا عسگری


[i]  به معنای تغییرات اساسی در استراتژی امنیت ملی امریکا که ما شاهد آن هستیم. نیال فرگوسن، وال استریت ژورنال

انتشار اولیه: یکشنبه 11 اسفند 1392/ باز انتشار: پنجشنبه 15 اسفند 1392

فرید زکریا

نویسنده خبر

فرید رفیق زکریا (به انگلیسی: Fareed Rafiq Zakaria) متولد ۱۹۶۴ در بمبئی، هندوستان، خبرنگار، مقاله نویس، ویراستار نشریه تایم، نظریه پرداز، و از اساتید شناخته شده مسائل سیاست خارجی ...

اطلاعات بیشتر

کلید واژه ها: اوکراین جنگ دولت اوباما


نظر شما :