سی وچهارمین بخش از سلسله یادداشتهای جدید سرکیس نعوم
زمانه، زمانه عثمانی گری نیست
دیپلماسی ایرانی: امسال سومین سالی است که دیپلماسی ایرانی یادداشت های سرکیس نعوم، نویسنده و روزنامه نگار مشهور لبنانی را که ماحصل سفر هر ساله وی به امریکا است، با هماهنگی او ترجمه و منتشر می کند. یادداشت هایی که در پی دیدارهای او با مقام های امریکایی در واشنگتن و نمایندگی های جامعه جهانی در نیویورک نوشته شده اند و به دلیل به روز بودن آنها اهمیت خاصی دارند. همانند همیشه نعوم نامی از مصاحبه کننده نمی آورد اگر چه سمت او را ذکر می کند، و به رویه همیشگی اش مصاحبه اش بیش از آن که مصاحبه باشد، گفت وگو و بحثی خواندنی است.
نعوم در مقدمه امسال یادداشت های خود آورده است: در طول 15 سال شاید هم بیشتری که هر سال در ماه مارس به واشنگتن سفر می کنم و نزدیک به پنج هفته ای را که هر سال در آن جا می گذرانم، به اداره های مختلف امریکایی و مراکز پژوهشی متنوع و صاحب نامی که ارتباطات بسیاری با سیاست خارجی و داخلی امریکا دارند، سر زده ام. امسال نیز به عادت هر ساله نزد همه آنها رفتم و به نیویورک که بعضی ها به آن لقب جهان داده اند، نیز سر زدم. با مقام های عالی رتبه نهادهای بین المللی چه اعضای سازمان ملل، چه دیپلمات های کشورهای مختلف و چه پژوهشگران مشهور مراکز پژوهشی فعال در ایالات متحده نیز دیدار کردم و همانند همیشه با برخی از چهره های ذی نفوذ در نهادهای امریکایی و حتی صهیونیستی هم دیدار کردم و به گفت وگو نشستم. در سلسله جدید از یادداشت هایم درباره شرق و غرب جهان عرب و همچنین تحولات خاورمیانه و کشورهای حوزه خلیج فارس، همچنین ایران اسلامی و ترکیه به طور مفصل خواهید خواند. البته افغانستان و پاکستان و کشوری که به تازگی تهدیدی برای امنیت ملی امریکا شده، یعنی کره شمالی نیز از قلم نینداخته ام. درگیری های فلسطینی – اسرائیلی را نیز فراموش نکرده ام.
در زیر سی و سومین بخش از سلسله نوشته های جدید سرکیس نعوم را می خوانید:
از منبع واقعا آگاه و از افراد نزدیک به دیپلماسی منطقه ای که در نیویورک ساکن است، درباره ارتباط عربستان و مخالفان سوری پرسیدم، گفت: «عربستان از اخوان المسلمین بر سر حکومت خود می ترسد، همچنین از آنها بر سر اردن و امارات متحده عربی نیز واهمه دارد. اما یک امر مهم وجود دارد و آن این که اخوان بخشی مهم از جریانات سوریه است، و هر گونه عقب نشینی از حمایت از مخالفان به بهانه ترس از قدرت اخوان است که می توانند حکومت اسلامی ای ایجاد کنند که با حکومت وهابی آنها یا حکومت های دیگر عربی متناقض باشد. هر گونه عقب گردی نتایج عکس دارد. و این به معنای تقویت سلفی ها که بیشترین تندروی و افراط و تعصب را دارند و به جریان های تندرو مثل القاعده و طالبان و مشابه آنها تمایل دارند، است.»
نظر دادم: «از کشور سکولار ترکیه که مدت ها است پابرجا است و دستاوردهای بسیاری به دست آورده خیلی خوشم آمده بود و فکر می کردم که شاید بتواند نمونه ای برای جهان عرب باشد. اما بعد از این که عمری از من گذشت و خبرگی و شناختی به دست آوردم درک کردم که ترکیه نمی تواند الگو باقی بماند، ترکیه کشوری است که مردمش مسلمان هستند اما اکثریت آنها تا ابد لائیک می مانند. از دل آن حزب عدالت و توسعه وارد حیات سیاسی اش شد و توانست بعد از این که به قدرت رسید 12 سال بماند و دستاوردهای مخلوط عجیب و غریبی به دست آورد. آنها بر مدنیت حکومت و لائیک بودن آن پایبند ماندند و اسلام یا نام اسلامی بودن را به دولت خود دادند. قبل از آن اسلام گرایان ترکیه و حتی بعضی از لائیک هایشان تا اندازه بسیاری به دموکراسی احترام گذاشتند. و شاید ترکیه اسلامی جدید بتواند نمونه ای برای اسلام گرایان عرب در ساخت حکومت های جدید کشورشان باشد. با علم بر این که آنها عثمانی گری را رد می کنند و نمی خواهند نفوذ سیاسی آن بازگردد و فضای سیاسی آن به کشورشان بیاید.» نظر داد: «ترکیه نمی خواهد به کشورهای عربی بازگردد. بلکه می خواهد وجهه خود را از این که همیشه به غربی های امریکایی و اروپایی تمایل داشته است، پاک کند. بین این دو تفاوت بسیاری وجود دارد. دوران عثمانی گری تمام شده است. حکومت عثمانی در اوج دوران خود اروپایی بود. یکی از القاب سلطان یا خلیفه عثمانی "قیصر بیزانس" بود. و این لقب در بسیاری از فرمان ها و تصمیم های رسمی می آمد. ترکیه نمی خواهد به دوران امپراطوری بازگردد و وقتی که به جمهوری رسید دیگر توافق شد که هیچ وقت به آن دوران بازنگردد. شهر موصل (که در عراق امروزی است) روزگاری در داخل ترکیه بود اما هنگامی که حرف هایی زده شد که ترکیه موصل را می خواهد، با صدای بلند گفت که نه ما چنین چیزی نمی خواهیم. موصل عراقی می ماند برای این که از روز اول توافق کردیم که عراقی بماند، و به وقتش هم متنی خطی را برای این امر امضا کردیم. و ما به چیزی که امضا کرده ایم، احترام می گذاریم.»
پرسیدم: «نظرت درباره کردها و توافق صلحی که میان دولت اردوغان و عبدالله اوجالان، رهبر حزب کارگردان کردستان که تحت بازداشت است، به دست آمد، چیست؟» جواب داد: «از نگاه ترکیه این حزب یک حزب تروریستی است. با آن جنگیده است و می جنگد و اگر نیاز باشد باز هم یک بار دیگر با آن خواهد جنگید. وقتی که در نیمه دوم دهه نود از قرن گذشته میلادی دمشق اوجالان را تحویل ترکیه داد، روابط سوریه – ترکیه بهبود یافت. و هنگامی که حزب عدالت و توسعه به قدرت رسید، ترکیه به مصحلت خود دید که با سوریه همکاری کند و در زمینه های امنیتی با آن همکاری داشته باشد و مبادلات تجاری خود را با آن افزایش دهد. قطعا روابط حاکمان لائیک ترکیه قبل از روی کار آمدن این حزب با حافظ اسد، رئیس جمهوری راحل سوریه رو به بهبود گذاشته بود. ولی در دوران بشار، پسر حافظ اسد، روابط بیشتر گسترش یافت و حجم تبادلات تجاری افزایش یافت. سپس اخیرا توافقی هم با اوجالان حاصل شد. و این توافق اگر دو طرف آن را اجرا کنند، خوب است. قطعا جریان های کردی ای هستند که این توافق را رد می کنند و اگر لازم شد با ترکیه خواهند جنگید. اما تا زمانی که اوجالان به توافق پایبند باشد، ادامه خواهد یافت. خلاصه بگویم، ترکیه با حقوق کردها موافق است. و از حقوق کردهای سوریه نیز در زمانی که مسئولانی ترکیه ای با مسئولان سوری در دمشق تشکیل جلسه دادند، دفاع کردند. در آن روزها ترک ها به طرف های خود می گفتند: ممکن نیست که کردهای کشورتان بدون شناسنامه باقی بمانند. این مساله باعث محرومت حقوق بسیاری از افراد کشورتان به عنوان ملت، افراد و شهروندانتان می شود، همچنین کردها باید حق سفر و حق کار داشته باشند.»
پرسیدم کدام نوع حکومت به سود سوریه و کشورهای عربی است؟ جواب داد: «حکومت لبنانی شما به درد آنها نمی خورد. تنها دولت مدنی به سود آنها است. اما این هم زمان می برد.»
نظر دادم:«خیلی هم زمان می برد، شاید حداقل صد سال.» جواب داد: «نه. کمتر. شاید 20 یا 30 سال. اروپا را نگاه کن وقتی که دید امریکا می خواهد به تنهایی رهبری جهان را به دست بگیرد به سمت تشکیل اتحادیه رفت.»
جواب دادم: «اما کشورهای عربی که اروپایی نیستند.» سپس پرسیدم: «چه موانع سلبی ای برای روسیه در قبال تحولات سوریه وجود دارد؟» جواب داد: «یک دلیل وجودی مصلحتی استراتژیک و حیاتی برای روسیه در سوریه وجود ندارد. پایگاه دریایی طرطوس همیشه مهمل بوده است. یک پایگاه بسیار کوچک است و عملا فایده ای ندارد. آن چه روس ها خواسته اند و هنوز می خواهند رد سرنگونی نظام یا کمک به سرنگونی آن است. همچنین اسلام گرایان و چچنی ها چه در قلب روسیه چه در مرزهای آن را هم فراموش نکن.»
نظر شما :