تضاد استراتژی غرب با اعراب در سوریه
حضور تمام بازیگران در ژنو 2 ضروری است
دیپلماسی ایرانی: به نظر می رسد که نشست ژنو ۲ در راه است. اخضر ابراهیمی نماینده جامعه جهانی در سوریه که تور منطقه ای خود را برای بررسی شرایط جدید بوجود آمده در پرونده سوریه از چندی پیش آغاز کرده بود تاکید کرده که ژنو2 در راستای اجرای توافقاتی است که در کنفرانس پیشین ژنو به دست آمده و بر همین اساس باید مصوبات کنفرانس پیشین ژنو اجرایی شود. ابراهیمی گفته است با برگزاری کنفرانس ژنو ۲، هیات اعزامی دولت سوریه و فرستادگان مخالفان این کشور به صورت مستقیم مذاکراتی را تحت نظارت سازمان ملل آغاز خواهند کرد و در آن درباره وضعیت کنونی سوریه و آینده این کشور تصمیم گیری می شود. این فرستاده بین المللی به سوریه بر این باور است که بحران سوریه راه حل نظامی ندارد و باید دادن سلاح به همه طرف های درگیری در سوریه متوقف شود. الابراهیمی در پاسخ به یکی از خبرنگاران درباره طرف های شرکت کننده در ژنو نیز گفت: ما امیدواریم یک هیات واحد از سوی مخالفان به ژنو ۲ بیایند و همچنین تاکید داریم که ایران نیز در این مذاکرات حضور داشته باشد اما هنوز فهرست دعوت شدگان به ژنو۲ مشخص نیست. اختلاف ها همچنان بر سر زمان این کنفرانس ادامه دارد و چشم مردمان سوری و کشورهای مهم منطقه ای و فرامنطقه ای به این نشست دوخته شده تا در نهایت همه شاهد باشند که سرنوشت کشور سوریه چگونه خواهد شد. حسین رویوران، تحلیلگر مسائل منطقه، در گفتگو با دیپلماسی ایرانی به بررسی وضعیت مخالفان برای شرکت در این نشست ، نگاه اعراب به تلاش های دیپلماتیک انجام شده و نقش ایران در این پرونده پرداخته است:
مخالفان ابتدا صحبت از این کرده بودند که در نشست ژنو۲ شرکت نمی کنند، اما با فشار کشورهای خارجی در نهایت لیستی را ارائه دادند، به نظر شما کدام طرف بر تصمیم مخالفان تاثیرگذار بوده است؟
در ارتباط با فرایند ژنو ۲ نوعی جایگزینی راهبرد اتفاق می افتد، بدین معنا راهبرد براندازی که تا به امروز دنبال شده به نتیجه نرسیده و راهبرد جدیدی در حال جایگزین شدن است به نام راهبرد گفتگوی سیاسی. این گفتگوی سیاسی نافی راهبرد براندازی است و یا خط بطلانی بر آن می کشد. این بدان معناست کشورهایی که خود را در چارجوب براندازی تعریف کردند و به عنوان تامین کننده و سازماندهی نیرو، تامین سلاح و تامین هزینه ها در پروژه براندازی فعالیت می کردند هم اکنون باید خود را در چارچوب جدیدی تعریف کنند. آنچه پیش آمده این است که هم اکنون غرب به این نتیجه رسیده است که اوباما در اجلاس مجمع عمومی اعلام کرد که راه حل بحران سوریه سیاسی است و در چارچوب ژنو۲ کشورهای عربی باید موقعیت جدید را بپذیرند، این فرایند به معنای پایان پروژه براندازی و آغاز فرایند جدید است و درخواست امریکا از کشورهای عربی به این دلیل بوده است که امریکا می داند هنوز چنین باوری در ذهن کشورهای عربی شکل نگرفته است. به همین دلیل تلاش اخضر ابراهیمی در منطقه برای رسیدن به نتیجه در این زمنیه با مخالفت برخی از کشورهای عربی مواجه است، به عنوان مثال عربستان سعودی اجازه ورود ابراهیمی به عربستان را نداد و یا به عبارتی همچنان مساله راه حل سیاسی را قبول نکرده است. در نهایت فشار عربستان بر برخی از این گروه ها آنها را دچار دوگانگی کرده است، اکثر این گروه ها هم مرتبط با عربستان و قطر هستند و هم مرتبط با امریکا، بنابراین یک طرف به آنها برای پیوستن به پروژه ژنو۲ فشار می آورد، اما گروه دیگر همچنان به براندازی امیدوار است و به آنها فشار می آورد که در ژنو ۲ شرکت نکنند. این تردید نتجیه طبیعی فشار دو گروهی است که از نظر فکری در خصوص بحران سوریه ناهمگون هستند.
شما به تلاش های عربستان سعودی اشاره کردید، دلیل این مخالف های عربستان و فشاری که به گروه های مخالف برای شرکت نکردن در نشست ژنو می آورد، چیست؟
اگر این پروژه سیاسی شود به معنای شکست سیاسی برای عربستان سعودی است که به هر حال میلیاردها دلار هزینه کرده است، خارج شدن رژیم اسد از این بحران قطعا پیامدهایی برای عربستان خواهد داشت و ممکن است درصدد انتقام باشد. اینگونه مسائل عربستان را دچار وحشت می کند هم پذیرش شکست و هم احتمال انتقام که ممکن است در پیش باشد.
در کنفرانس ژنو۱ ترکیه و قطر نقش مستقیمی داشتند، در حال حاضر با توجه به اینکه اخوان جریان مخالف مهم دولت سوریه است، این دو کشور چه جایگاهی در ژنو ۲ دارند؟
پس از تغییر امیر قطر سیاست های این کشور در قبال سوریه تغییر پیدا کرده است، دولت سوریه نیز این فرایند را تایید کرده که قطر دیگر در مسائل سوریه دخالت نمی کند و در این چارچوب می توان گفت که قطر کشوری نسبتا خنثی در سوریه است و نقش پیشین خود را کاملا کنار گذاشته است. ترکیه نیز دچار تضاد شده ، چراکه از یک سو در پروژه براندازی یعنی سازماندهی و اعزام نیروها و ارسال سلاح به سوریه از خاک ترکیه نقش اساسی داشته است، اما در حال حاضر نگران جریان های القاعده در سوریه است تا مبادا همانطور که آنها به سمت عراق و لبنان سرریز شدند به سمت ترکیه نیز حرکت کنند. تبادل آتشی که در منطقه مرزی قاضی انتب میان القاعده و ترکیه روی داد، رویداد بسیار مهمی است که نشان می دهد علیرغم آنکه ترکیه دربسیج و سازماندهی و اعزام این نیروها به سوریه نقش داشته اما در نهایت دچار تضاد و تعارض در ارتباط با آنها شده است. بنابراین در حال حاضر وضعیت ترکیه وضعیت کاملا به هم ریخته ای است که نمی داند باید همان نقش پیشین خود را ادامه دهد یا اینکه نقش جدیدی همگون با امریکا در پیش گیرد و اینکه این روند چه هزینه هایی را بر جایگاه منطقه ای ترکیه تحمیل خواهد کرد.
در سفر اخضر ابراهیمی به نظر می رسید که اروپایی ها از حضور ایران در کنفرانس ژنو۲ استقبال کرده اند، آیا با وجود عدم تمایل اعراب به این حضور، به نظر شما توقع غرب از ایران در این کنفرانس چیست؟
سفر ابراهیمی و برنامه ریزی ژنو۲ نشان دهنده نگرش جدیدی به بحران است. در کنفرانس ژنو۱ امریکا و روسیه به توافق رسیدند اما در حال حاضر این نگاه کاملا متفاوت شده است، اینکه این بحران پیچیده و چند وجهی است. یک وجه آن داخلی است و اختلاف میان دولت و مخالفان می باشد که حضور القاعده این وضعیت را پیچیده می کند و دیگری سطح منطقه ای آن است که ایران حامی دولت سوریه و عربستان و ترکیه حامی مخالفان هستند و البته وضعیت مصر نیز وضعیت مغایری است وهمانطور که می دانید دولت مصر روابط دیپلماتیک خود را با سوریه از سر گرفته و حتی به شدت با حمله به سوریه مخالف بود و می توان گفت تا حد زیادی هم جهت با دولت سوریه است. بحث سوم سطح بین المللی و تقابل امریکا و روسیه است. کنفرانس ژنو۲ به گونه ای برنامه ریزی شده که اگر بنا باشد این بحران حل وفصل شود سه سطح بازیگران این بحران یعنی بازیگران داخلی، منطقه ای و بین المللی باید در آن حضور پیدا کنند. بنابراین حضور ایران در این چارچوب جدید الزامی می شود و این مساله از آنجایی که به نوعی اعتراف به بازیگر اصلی بودن ایران در منطقه است برای دولت های عربی ناخوشایند می باشد واز سوی دیگر پذیریش این نقش از طرف غربی نیز برای آنها بسیار سنگین خواهد بود. بنابراین حضور ایران تعریف دارد اما مقاومت کشورهای عربی در مقابل تحولات جدید تلاش مذبوحانه ای است که نمی تواند واقعیت های میدانی سطح منطقه را تغییر دهد.
صحبت از این شده که یکی از شروط این است که دیگر بشار اسد در قدرت باقی نمامد، اگر موضوع به این صورت پیش رود موضع ایران چگونه خواهد بود و آیا با طرح بدون بشار اسد موافقت خواهد کرد؟
در اینجا دو بحث وجود دارد، ایران بر این باور است که حق تعیین سرنوشت طبق منشور سازمان ملل از آن ملت هاست بنابراین ملت سوریه است که باید تعیین کند چه فرد یا گروهی باید در آینده در این کشور حاکم باشد. این مساله در طرح ایران هم وجود داشت و نشان دهنده آن است که ایران مترقی ترین طرح را مطرح کرده است، در حالیکه عربستان با گروه های مختلف سلفی به دنبال خلافت و یا تحمیل آرائ خود به مردم هستند. امریکا نیز برخلاف روندهای دموکراتیک می گوید بشاراسد خود را کاندید نکند و این نشان دهنده آن است که این گفتمان ناقصی بوده و قابل قبول نیست. به این دلیل که مردم باید تصمیم گیرند که بشار اسد و یا هر فرد سوری حق نامزد شدن دارد یا خیر و در نهایت مردم باید تعیین تکلیف کنند. هر گونه حذف و یا تعدیل و پیش شرط نشان دهنده نگرانی یک طرف است و همچنین در وهله بعد نشان دهنده آن است که این کشورها انتخابات و حاکمیت مردم را قبول ندارند. لذا تصور بر این است طرح شدن این مساله از موضع ضعف است که بشاراسد نباید کاندیدا شود.
اتفاقی هم اخیرا در سوریه افتاد و آن برکناری قدری جمیل یکی از معاونان نخست وزیر بوده که واکنش هایی را در پی داشته است، این فرد یکی از مخالفان دولت سوریه است و برکناری وی معنای دیگری داشته ، تفسیر شما از این مساله چیست؟
دولت سوریه نشان داده قدرت دربرگیری مخالفان را دارد و وزیر آشتی ملی و معاون نخست وزیر و بسیاری از این چهره ها در حکومت فعلی حضور دارند و این نشان دهنده آن است که دولت ایده های گذشته را که به شکل انحصاری و تک حزبی حکومت می کرد، کنار گذاشته و ظرفیت جذب و به کارگیری سایر گروه ها را دارد. اما این به معنای حضور در حاکمیت و مستقل عمل کردن نیست.دولت تعریف کلی دارد که اجزای آن مرتبط با یکدیگر هستند، در حالیکه قدری جمیل از این چارچوب خارج شده و اسد محترمانه وی را کنار گذاشته است. نمی تواند فردی در حکومت باشد اما تک روی داشته و خود تشخیص دهد که چه راهی را در پیش گیرد. تصور بر این است کنار گذاشتن وی به معنای ناکامی در فرایند گسترش دموکراسی در سوریه نیست و همچنان این فرایند به راه خود ادامه خواهد داد.
در چه شرایطی ژنو۲ موفق خواهد بود و اگر نشود راه بعدی چه خواهد بود؟
تصور می کنم اگر تمامی بازیگران بحران سوریه در این کنفرانس حضور پیدا کنند ویا حداقل اکثریتی که قدرت یکسره سازی دارند، به توافق برسند می توان به این بحران پایان داد. اما تعدادی از گروه های خارج از چارچوب همانند القاعده وجود دارند که اگر اجماع ملی برای حل این بحران وجود داشته باشد این نیروها قابل مهار هستند و دولت و جامعه سوریه می تواند آنها را طرد کند. اما عدم حضور تمامی بازیگران در ژنو آسیب است و می تواند شرایط این کنفرانس را با مشکل مواجه کند واینکه به نتیجه نرسد و اگر تصمیمی گرفته شد قابل اجرا نباشد.
تحریریه دیپلماسی ایرانی/14
انتشار اولیه: جمعه 10 آبان 1392/ باز انتشار: سه شنبه 14 آبان 1392
نظر شما :