یک راه میانه برای ایران و آمریکا
مذاکرات هفته آینده در مورد برنامه هسته ای ایران، نخستین مذاکرات از زمان تماس تلفنی میان اوباما و روحانی است. آیا بی اعتمادی متقابل مانع از دستیابی به توافق خواهد شد؟
به گزارش فرارو به نقل از کریستین ساینس مانیتور، در حالیکه نشانه های اولیه گرم شدن روابط میان ایران و آمریکا بروز کرده، آیا چند دهه رقابت شدید، لفاظی های تند و خشونت راهی برای ایجاد شدن شکلی از آشتی باقی گذاشته است؟
در روزهای پس از تماس تلفنی 15 دقیقه ای میان باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا و حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران که نخستین تماس مستقیم مقامات عالی رتبه دو کشور از انقلاب 1979 ایران بوده، تهران و واشنگتن به مسئله «اعتماد» و بخصوص این مسئله که اعتماد میان دو طرف تا چه اندازه اندک است، پرداخته اند.
اما آیا پس از سال هایی که دو طرف به تحقیر و تضعیف یکدیگر پرداخته و فهرستی از شکایات و نارضایتی ها را نسبت به طرف مقابل ابراز داشته اند، اعتماد ضروری –یا حتی ممکن- است؟ در حالیکه ایران و شش قدرت جهان آماده برگزاری نشست هفته آینده ژنو برای مذاکره در مورد برنامه بحث برانگیز هسته ای ایران می شوند، برخی دستیابی به هرگونه پیشرفت را -بیش از رسیدن به سطح جدیدی از اعتماد- نخستین گام مهم می دانند.
جان لیمبرت، یکی از مقامات ارشد سابق آمریکا که شاهد پایان روابط ایران و آمریکا بود می گوید: «مشکل این است که هر دو طرف با این پیش فرض ها در مورد طرف مقابل به مذاکره می روند.» وی در میان 52 دیپلمات آمریکایی بود که طی سال های 1979 تا 1981 توسط ایران گروگان گرفته شدند.
بحران اصلی میان دو کشور، فهرست بلندبالایی از اتفاقاتی است که دو طرف را از هم دور کرده است: کودتای سال 1935 با هماهنگی سازمان سیا، حمایت آمریکا از صدام حسین در جنگ ایران و عراق، جنگ پنهانی برای کند کردن برنامه هسته ای ایران و هدف قرار گرفتن نیروهای آمریکا در لبنان و اخیرا در عراق توسط ایران در کنار تهدیدات همیشگی اسرائیل که متحد آمریکا محسوب می شود.
لیمبرت دراین باره می گوید: «این اقدامات تصدیقی است بر این باور که طرف مقابل بی نهایت بد، دو رو و سرکش است و هرکاری برای صدمه به طرف مقابل انجام می دهد. و اگر به اظهارات و اتفاقات 10 تا 20 سال گذشته نگاهی بیاندازید، شواهدی بر این مدعا خواهید یافت.»
یک راه میانه؟
مقامات ایرانی نشان داده اند که ممکن است یک راه میانه ارجح وجود داشته باشد که نارضایتی های گذشته را تعدیل کند و منافع متقابل امروز را در نظر داشته باشد.
لیمبرت به یک ضرب المثل ایرانی «وقتی یک شخص دیوانه سنگی را در چاه می اندازد، هزاران انسان عاقل نمی توانند آن را بیرون بیاورند» اشاره می کند و می گوید: «در این میان موانعی وجود خواهد داشت. مردم حرف های احمقانه ای خواهند زد و کارهای احمقانه ای خواهند کرد، آیا دو طرف آنقدر خوب هستند که تمرکز خود را به آنچه می خواهند معطوف کنند؟»
طی هفته های اخیر مقامات هر دو طرف اذعان داشته اند که تاریخچه روابط پرتنش تهران و واشنگتن به این زودی به حالت عادی نخواهد رسید. اما آیا هیچ یک از طرفین می تواند خود را با دیدگاه های جهانی که خواستار رقابت و درگیری ایران و آمریکا است، تطبیق دهد؟ یکی از مدل های ممکن، مدل روسیه و آمریکا است که دو کشور با هم همکاری می کنند، سفارتخانه دارند اما تفاوت های بنیادین عمیقی دارند.
هم روحانی و هم اوباما با واکنش تند محافظه کاران در داخل روبرو هستند. این نیروهای سیاسی توانسته اند تلاش های گذشته را با موفقیت بی اثر کنند. ضمن این که ایران پس از 34 سال شعار «مرگ بر آمریکا» سردادن و سوزاندن پرچم آمریکا پس از نماز جمعه و در راه پیمایی های رسمی، در پی هر گونه چرخش به سمت آمریکا نیازمند تنظیم مجدد شرایط است.
نظر شما :