آندرو باسویچ در گفتگوی اختصاصی با دیپلماسی ایرانی

واشنگتن نیتی برای کاهش تنش با تهران ندارد

۰۴ مهر ۱۳۹۲ | ۱۴:۰۶ کد : ۱۹۲۱۷۴۹ خاورمیانه انتخاب سردبیر
سیاست های امریکا در منطقه تنها و تنها به بی نظمی و اغتشاش بیشتر منتهی شده است/من در جبهه واشنگتن اشتیاق چندانی برای تغییر نگاه نسبت به تهران نمی بینم/موضع گیری های امریکا در قبال ایران صرفا خصمانه است .
واشنگتن نیتی برای کاهش تنش با تهران ندارد

دیپلماسی ایرانی : ترویج دموکراسی،برقراری ثبات منطقه ای،دفاع از حقوق بشر: بهانه هایی پرطمطراق برای حضور سیاسی و البته نظامی امریکا در خاورمیانه.از پایگاه های نظامی امریکا در خلیج فارس تا حضور فیزیکی سربازان این کشور در افغانستان و عراق و البته حمایت های استراتژیک عیان و پنهان از شبه نظامیان مخالف بشار اسد در سوریه گویای این حقیقت است که  امریکایی ها سودای خاورمیانه ای بزرگ را در سر دارند. آندرو باسویچ پروفسور روابط بین الملل و تاریخ در دانشگاه بوستون اعتقاد دارد که جنگی که امریکا به بنام مبارزه جهانی با تروریسم به راه انداخت در حقیقت نام دیگری دارد که وی ترجیح می دهد آن را "نبرد برای خاورمیانه ای بزرگ" بخواند. باسویچ که بازنشسته ارتش ایالات متحده است در بسیاری از کتاب های خود به نقد سیاست خارجی امریکا بخصوص در خاورمیانه پرداخته است. او در کتاب "پ‍روژه ام‍پ‍رات‍وری ام‍ری‍ک‍ا م‍ح‍دودی‍ت ه‍ای ق‍درت : ب‍طلان ت‍وه‍م ب‍رت‍ری و اس‍ت‍ث‍ن‍اگ‍رای‍ی ام‍ری‍ک‍ا " به سه گانه ای اشاره می کند که امریکا را در بحران قرار داده است: مشکلات اقتصادی که دیگر نمی توان به تکیه به فعالیت های خارج از مرزهای امریکا آن را حل کرد ، بحران انتقال قدرت از رئیس جمهوری استعمارگر به دولتی که تنها نام دموکراسی را یدک می کشد و حضور در جنگ های بی پایان که بدنه ساختار سیاسی امریکا را تحت الشعاع قرار داده است. این تحلیل گر مسائل بین الملل و سیاست خارجه امریکا در داخل محافل سیاسی این کشور به کارشناسی شهرت دارد که هویت فرد نشسته در کاخ سفید بر تحلیل هایش تاثیری ندارد. ویژگی که بر تاثیرگیری جریان های چپ و راست سیاسی در امریکا از تفکرات وی صحه گذاشته است. آنچه در زیر می خوانید متن گفتگوی اختصاصی دیپلماسی ایرانی با آندرو باسویچ است :

شما در یکی از مقاله های خود به تلاش های امریکا در خاورمیانه پرداخته و تاکید می کنید که واشنگتن برای عملی کردن نقشه خاورمیانه بزرگ خود است که در این منطقه حضور دارد. در این سه دهه کاخ سفید چه اهدافی را در منطقه دنبال کرده است ؟

اهداف مورد تعقیب امریکا متفاوت است. برخی روسای جمهور به دنبال برقراری ثبات بودند. عده ای در تلاش برای ارتقای دموکراسی و مسائل حقوق بشر که مورد نظر امریکا است. تمامی روسای جمهور تصور می کنند که تحقق این امور در راستای منافع ایالات متحده است و به بهبود جایگاه امریکا در چشم ساکنان خاورمیانه بزرگ خواهد انجامید. در حال حاضر بسیار سخت است که در خصوص برنامه های اوباما در منطقه اظهار نظر کرد . پس از ماجراهای یک دهه گذشته از جنگ عراق تا بیداری عربی سیاست های امریکا در منطقه تنها و تنها به بی نظمی و اغتشاش بیشتر منتهی شده است .

آیا سیاست های واشنگتن در خاورمیانه به ترویج دموکراسی منتهی شده است؟

خیر. به نظر من هیچ تاثیری نداشته است. شاید سیاستمدارانی باشند که گمان کنند می توانند در خاورمیانه به ترویج دموکراسی بپردازند اما این باور کاملا اشتباه است و تلاش های ما برای ترویج ازادی و دموکراسی در خاورمیانه در حقیقت ره به جایی نبرده است. عراق بهترین نمونه این مساله و گویای شکست ما است .

آیا آمریکا در منطقه از توانایی لازم برای اعمال نظمی جدید پس از تحولات جهان عرب برخوردار است؟

خیر. ما توان ایجاد هیچ گونه نظم جدید در خاورمیانه را نداریم. نه قدرت کافی را در چنته داریم و نه درایت و عقلانیت لازم را . هستند کسانی که در واشنگتن نشسته و با نظر من موافق نیستند اما آنها در اشتباه کامل به سر می برند. نیروهای قدرتمندی در جهان اسلام فعالیت دارند که مولود تغییرات در خاورمیانه می شوند و امریکا هیچ درک صحیحی از این نیروها نداشته و نه می تواند آنها را کنترل و نه هدایت کند.

آمریکا پس از تحولات 11 سپتامبر سال 2001 به بهانه مهار تروریسم به افغانستان و سپس عراق لشگرکشی کرد. آیا تلاش های بیش از دو دهه این کشور به ترویج بیشتر تروریسم منتهی نشده است ؟

نمی دانم که آیا می توان از مجموع تحولات اینگونه نتیجه گیری کرد که تلاش های امریکا به شکل ناخوداگاه و ناخواسته به ترویج بیشتر تروریسم و رادیکالیسم سیاسی منتهی شده ست یا خیر. اما تلاش های واشنگتن به هیچ وجه به کاهش تروریسم و رادیکالیسم سیاسی منتهی نشده است . از این منظر نیز سیاست های امریکا یک شکست کامل است .

با توجه به فعالیت القاعده و نیروهای سلفی در سوریه به نظر می رسد که واشنگتن در کنار مردانی ایستاده که زمانی با انها مبارزه می کرد. تبعات این اتحاد برای امنیت ملی امریکا چیست؟

من این تقسیم بندی مخالفان بشار که انها را تروریسم بخوانیم قبول ندارم

در خصوص فعالیت های القاعده و نیروهای سلفی در سوریه چطور؟

بله گروه هایی هستند که به القاعده و جریان های افراط متصل هستند اما نمی توان تمام مخالفان بشار را تروریست خواند.

بنابراین شما فکر نمی کنید که در صحنه جنگ داخلی در سوریه در حال حاضر القاعده و نیروهای سلفی دست بالاتر را دارند؟

با توجه به آنچه که در رسانه ها خوانده ام فکر می کنم که این گروه ها نیز دستی در کار دارند اما من در موضعی نیستم که بگویم انها دست بالاتر را دارند یا خیر.

باراک اوباما در سخنان اخیر خود از استثنا بودن امریکا در جامعه جهانی سخن به میان اورده است.سخنانی که انتقاد ولادیمیر پوتین را هم به دنبال داشت. شما نیز در کتاب معروف خود " محدودیت های قدرت " از پایان عصر مستثنی بودن امریکا سخن به میان اورده اید. به نظر شما این نگاه چه ضررهایی به امریکا وارد کرده است ؟

این نگاه مانع از این می شود که ما در امریکا خودمان را همانگونه که هستیم دیده و بپذیریم. این نگاه این حس تاریخی مستثنی بودن را دوباره در ما زنده می کند. قوه خیال پردازی ما را تحریک می کند و به این نتیجه می رسیم که به عنوان مثال این تنها ایالات متحده است که می تواند نقش رهبر را بازی کند و جهان باید طبق میل و نظر امریکا شکل بگیرد.

ریشه های اختلاف میان تهران و واشنگتن را در چه می دانید؟ ایرانی ها از مخالفت امریکا با انقلاب تا حمایت آن از صدام در جنگ از واشنگتن خاطرات نه چندان خوشایند دارند.

سوال شما به بطن ماجرا اشاره کرده است. آنچه که حافظه تاریخی آمریکا از ایران به یاد دارد با آنچه که ایرانی ها در ذهن دارند متفاوت است. هرطرف حافظه و تاریخ خود را دارد که مملو از پیش داوری ها و خودبزرگ بینی ها است .

آیا به  کاهش تنش در رابطه میان واشنگتن و تهران در سایه دولت روحانی امیدوارید؟

من امیدواری خاصی ندارم. البته من در جایگاهی نیستم که بتوانم در خصوص نیت های آقای روحانی اظهارنظر کنم. اما من در جبهه واشنگتن اشتیاق چندانی برای تغییر نگاه نسبت به تهران نمی بینم. از این منظر بحران در سوریه هم خود مزید علت شده است.

آیا گمان نمی کنید بحران های متفاوت در منطقه و همانطور که خود شما اشاره کردید پرونده سوریه می تواند به بهانه ای برای همکاری های اجتناب ناپذیر ایران و امریکا در سطح منطقه ای منتهی شود؟

اگر این اتفاق رخ می داد عالی بود اما من شاهدی که گویای تمایل امریکا برای همکاری با ایران باشد نمی بینم. همچنین در خصوص میل و نیت ایرانی ها هم ما همچنان باید صبوری کرده و ببینیم که نتیجه پیروزی حسن روحانی در صحنه عمل چیست؟ ما پیام های متفاوتی از جانب ایرانی ها دریافت می کنیم. بنابراین باید منتظر بمانیم و ببنیم که آیا طرف ایرانی خود را برای کاهش تنش ها مهیا کرده یا خیر؟ اما صادقانه بگویم که حتی اگر از جانب ایران هم میل و تمایلی وجود داشته باشد من از جانب دولت امریکا تمایل چندانی نمی بینم.

نظر شما در خصوص پیام های متناقضی که ما از سوی دولت و مجلس امریکا در خصوص میل به همکاری و البته تشدید تحریم ها می بینیم چیست ؟

من فکر نمی کنم که واشنگتن پیام های متفاوتی به ایران ارسال می کند.از جانب امریکا یکصدا پیام تخاصم است که ارسال می شود.

و این پیام واحد تحریم است ؟

بله. تحریم و صحبت های مبهم در خصوص استفاده از نیروی نظامی در شرایطی که امریکا یقین حاصل کند که برنامه هسته ای ایران به منطقه خطرناک خود رسیده است. حملات سایبری با مستقیما توسط امریکا و یا با همکاری امریکا و اسرائیل همچنان ادامه دارد. این اقدامات همه در راستای همان حرکت های خصم آلود تعبیر می شود . درست است که زمانی که باراک اوباما برای نخستین بار به کاخ سفید راه یافت از تمایل خود برای شروعی دوباره نه تنها در رابطه با ایران که با جهان اسلام سخن گفت اما این ژست های سیاسی در حقیقت ره به جایی نبرده است. بنابراین موضع گیری های امریکا در قبال ایران چه درست و چه نادرست خصمانه است .

پس از علنی شدن حمله شیمیایی رخ داده در سوریه امریکا به بهانه حمایت از شهروندان غیرنظامی از گزینه حمله سخن گفت. این در حالی است که چند روز پیش از این حادثه طرفداران اخوان المسلمین در مصر قتل عام شدند. این برخورد دوگانه امریکا در منطقه را چگونه ارزیابی می کنید؟

امیدوارم که امریکا در سوریه دست به اقدام نظامی نزند. اما با مساله ای که در سوال شما به آن اشاره شد کاملا موافق هستم. فوق العاده است که رفتار واشنگتن در قبال دولت بشار اسد را با پذیرش جنایت هایی که ارتش در مصر مرتکب شد مقایسه کنیم. تا حدودی می توان پاسخ این سوال را در سیاست های داخلی امریکا یافت. اوباما زمانی که از خط قرمز سخن گفته و چنین خط فرضی را کشید در حقیقت برای خود دردسر جدی هم درست کرد. بسیاری از اتفاقاتی که پس از این ماجراجویی سیاسی اوباما رخ داد تنها بر حجم مشکل در حالی که اوباما سعی می کرد با مانورهای خود راهی برای فرار بیابد افزود. در نهایت هم این ولادیمیر پوتین بود که به کمک اوباما آمد.

با توجه به توافق میان روسیه و امریکا بر سر تسلیحات شیمیایی سوریه ؛ آیا هنوز گزینه نظامی برای این پرونده بر روی میز کار آقای اوباما است ؟

اوباما هیچ گاه به دنبال استفاده از زور در سوریه نبود. وی با سخن گفتن نابخردانه در خصوص خطوط قرمز در حقیقت خود را در گوشه ای گرفتار کرد. زمانی که گفته شد دولت بشاراسد از تسلیحات شیمیایی استفاده کرده وی مجبور شد در خصوص خط قرمزی که اکنون از آن عبور شده بود کاری بکند. البته اوباما سریعا متوجه شد که گزینه نظامی نه در سطح بین المللی ؛ نه در کنگره و نه در میان افکار عمومی از حامیان چندانی برخوردار نیست. به نظر من اوباما از فرصتی که پوتین در اختیار وی قرار داد کمال استفاده را برای فرار از توسل فوری به گزینه نظامی کرد. حتی اگر مفاد این توافقنامه هم به مروز زمان جامه عمل بپوشد مشکل جنگ داخلی در سوریه همچنان ادامه دارد. به گمان من در بازه زمانی نه چندان طولانی مدت دوباره صداها برای دخالت نظامی امریکا در جنگ داخلی سوریه بلند خواهد شد. نمی دانم که این گزینه نظامی در نهاتی محقق خواهد شد یا خیر اما نکته من این است که نباید بحران سوریه را حل شده بپنداریم.

فکر می کنید که کاخ سفید برای فردای سوریه پس از اسد برنامه خاصی دارد ؟

نمی دانم اما حتی اگر برنامه ای هم وجود داشته باشد از کارآیی چندانی برخوردار نخواهد بود. ممکن است که شرایط به شدت متشنج شود. باراک اوباما به صراحت اعلام کرده و به نظر من در این امر هم جدی است که قصد ندارد نیروی پیاده نظام به داخل سوریه اعزام کند. بنابراین اگر اسد سقوط کند و شبه نظامیان کنترل امور را در دست بگیرند باید منتظر ماند و دید که چگونه نظمی در سوریه شکل خواهد گرفت و البته این سوال هم وجود دارد که آیا اصلا نظمی وجود خواهد داشت ؟

انتشار اولیه: یکشنبه 31 شهریور 1392/ باز انتشار: پنجشنبه 4 مهر 1392

کلید واژه ها: ایران و آمریکا دکتر حسن روحانی


نظر شما :