ورود خاورمیانه به نظمی جدید

بحران هزار گره سوریه راه عقلانی می‌خواهد

۰۵ شهریور ۱۳۹۲ | ۱۸:۲۹ کد : ۱۹۲۰۴۳۰ اخبار اصلی خاورمیانه
جلال خوشچهره، روزنامه نگار و تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی به بررسی تحولات سوریه پرداخته است.
بحران هزار گره سوریه راه عقلانی می‌خواهد

دیپلماسی ایرانی: سرانجام فاجعه ای که همه از احتمال وقوع آن در سوریه جنگ زده هراس داشتند، رخ داد‎؛ حداقل 1300 نفر که شمار بالایی از آنان کودکان و زنان و مردان غیر نظامی بودند بر اثر شلیک گلوله های شیمیایی کشته شدند.
هنوز هیچ طرفی از جنگ خانگی سوریه مسئولیت این حمله جنایتکارانه را برعهده نگرفته است ولی به هرحال یکی از طرف های منازعه مسئول این کشتار غیر انسانی است‎؛ کشتاری که در دو سال گذشته بیش از این تعداد را بلعیده است. تفاوت ماجرا در این است که نفس استفاده از سلاح شیمیایی افکار عمومی جهان را بار دیگر متوجه بحرانی کرد که رفته رفته خاورمیانه را در کام خود می برد. این بحران اکنون هزار گره شده است؛ روزگاری نه شبیه امروز، ناآرامی های سوریه در پیوست اوضاعی بود که در تونس، مصر، لیبی ویمن رخ داد و اگر دولتمردان سوری به درستی به مطالبات مردم معترض پاسخ می دادند هرگز حتی شاهد تغییرات تا سطح آنچه در این کشورها تجربه شد نبودیم، اما گفتی فرایند تحولات به گونه ای رقم خورد تا امروز سوریه به بحرانی هزارتو  _ نه تنها برای نظام سیاسی حاکم براین کشور و نیز مخالفان بلکه منطقه و جامعه جهانی _ تبدیل شود.
مدت هاست نیروهای خارج از کنترل  ابتکار عمل را در جنگ داخلی سوریه به دست دارند وبا بهره مندی از اوضاع درهم ریخته، دیگر بازیگران را به دنبال خود می کشند. قدرت های جهانی و سازمان ملل در پی حملات شیمیایی به عبور از خطوط قرمز اشاره می کنند اما هنوز ارزیابی معلومی از  پیامد یک اقدام نظامی _ حتی محدود _  ندارند. اقدام نظامی می تواند به سرعت منطقه را وارد مرحله تازه ای  از ناآرامی ها کند که برندگان آن همان نیروهای غیر قابل کنترل هستند. برای قدرت های جهانی، دولت بشار اسد تنها بخشی از مشکل است اما مشکل بزرگتر احتمال رها شدن ظرفیتی است که بی ثباتی را تا بیرون از مرزهای خاورمیانه گسترش می دهد. ناظران آگاه به درستی هشدار می دهند که ماجراجویی نظامی چاره کار نیست بلکه مختصات جاری در بحران سوریه با همپوشانی آن با وضعی که اکنون مصر، لیبی، عراق، افغانستان، پاکستان، تونس و حتی لبنان دارد،  تنها بر عمق بحران می افزاید.
مداخله همه طرف های درگیر و ذینفع در بحران سوریه به مثابه مسئولیتی جهانی است که لازم است آنان نه به عنوان بخشی از مسئله بلکه شریکی در پیدا شدن راه حل، وارد عمل شوند. اقدام نظامی راه حل جنگ در پی جنگ است نه بیشتر و در صورت موفقیت تنها جای دو طرف منازعه را تغییر می دهد واین هرگز به معنای راه حل نیست.
چند پارگی سوریه نخستین پیامد شوم چنین اقدامی است و همان وضعی خواهد بود که اکنون تمامیت ارضی کشورهای ناآرام منطقه را تهدید می کند.
ورود جامعه جهانی به بحران سوریه و شناسایی و تنبیه عاملان جنایت اخیر باید همه سویه باشد؛ نظام سیاسی حاکم؛ نیروهای مخالف و از همه مهمتر دولت هایی که پشتیبانی مالی و نظامی استمرار جنگ خانگی و نیز نیروهای خارج از کنترل در سوریه را برعهده دارند.
آنچه معلوم است خاورمیانه اکنون در حال گذار از نظم گذشته به وضعی تازه است؛ وضعی که شوربختانه با سزارین خونین همراه شده است.  این تغییر به نظر اجتناب ناپذیر می نماید ولی شکل و هزینه آن هم برای مردم منطقه و هم جامعه جهانی اهمیت حیاتی دارد. جامعه جهانی نمی تواند خود را از تبعات خشونت های جاری مصون کند. مردم خاورمیانه نیز باید هشیارانه مراقب باشند که دکترین نظم جدید بر اساس بی نظمی کنونی مطابق با آنچه بیگانگان می خواهند کیان کشورهای آنان را با خطر از هم پاشی و کوچک شدن کشورها بر اساس اقوام و مذاهب رقیب همراه کرده است.
اوضاع سوریه فلاکت بار و هشدار دهنده است و تصویری را نشان می دهد که براثر ماجراجویی نظامی تازه قادر است همه منطقه را درگیر خود کند.


نظر شما :