دولت روحانی، اسلام رحمانی ایران عقلانی

۱۶ مرداد ۱۳۹۲ | ۲۰:۴۷ کد : ۱۹۱۹۶۲۴ سرخط اخبار
صادق خرازی
 
شرق: انتخابات ریاست جمهوری 92 درس ها و شگفتی های فراوانی را در درون خود جای داده است. از میان هشت نامزد ریاست جمهوری، مردم تنها نامزد روحانی (معمم) را برگزیدند. محمود احمدی نژاد تنها رییس جمهور غیرروحانی ایران بود که دوره ریاست جمهوری را به پایان رسانید. ابوالحسن بنی صدر عاقبت نافرجامی داشت و محمدعلی رجایی نیز در اوج روزهای پرتب و تاب این کشور به شهادت رسید. مردم پس از او حضرت آیت الله خامنه ای و سپس آقایان هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی نژاد و روحانی را برگزیدند. چیستی و چرایی چنین انتخابی و درک دقیق و تحلیل فنی آن نیازمند آسیب شناسی عینی بیشتر است. 
بی تردید انتخابات ریاست جمهوری سال 92 و برگزیده آن یعنی جناب آقای دکتر حسن روحانی، مشروعیت و تقویت مذهبی و سیاسی نظام را دربر داشت. طبیعی است تنوع آرا و تضارب افکار میان گروه های مختلف سیاسی و حتی مذهبی ادامه داشته باشد ولی این اختلاف هیچ گاه تهدیدی برای کلیت نظام دربر نخواهد داشت. اعتبار انتخابات ریاست جمهوری به این بود که علمای برجسته و دارای موقعیت دینی به گونه دیگری در انتخابات شرکت کردند، ولی همانگونه که مردم همواره شگفتی آفرینان صحنه های اجتماعی- سیاسی این سرزمین هستند، این بار نیز پیشگامان اراده ملی شدند و از کسوت روحانیان فردی را برگزیدند. 
تحولات سیاسی نشان می دهد نقش سیاسی علما در دوره های نهم و دهم به صورت کلی از سوی برخی از اعضای دولت تضعیف شد. این درس بزرگی به مدیران جدید نظام سیاسی ایران است. دکتر حسن روحانی از جمله کسانی است که چه به صورت عینی و چه به صورت ذهنی از طرفداران مکتب فکری امام خمینی است. بی تردید اگر به تاریخ اندیشه سیاسی تشیع بنگریم، نحله ها و نهضت های فکری در متن و بطن تاریخ تحولات ایران، دیدگاه متفاوت به نظریه ولایت داشته و دارند. 
در واقع در ایران معاصر دو نظریه در فقه سیاسی شیعه وجود دارد؛ نخست آن دسته از علما که قایل به تصرف در امور حسبیه و حکومت و نسبت بین دین و دولت هستند و دیگرانی که تصرف را فقط در قدرت امام معصوم و امام غایب جایز می دانند. حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسن روحانی به این دلیل که آموخته و آمیخته در مکتب فکر آیت الله العظمی شیخ محمد شاه آبادی و از پیروان عملی پیشوای بزرگ و مرجع جلیل القدر حضرت امام(ره) محسوب می شوند، در تقسیم بندی و قرائتی از اسلام که اقامه حکومت است، به نظریه ولایت فقیه باور دارند. بنابراین در تحلیل سیاسی نمی توان مدعی شد که انتخابات ریاست جمهوری و فرآیند انتخاب دکتر روحانی، نفی حاکمیت ولایت فقیه یا حداقل سازش با نظریه ولایت فقیه بوده است. به هر صورت ایشان دارای این مبانی فکری است که فارغ از آنکه امروز ولایت فقیه هویت ساختاری نظام سیاسی ایران است و مردم مشروعیت ساختاری آن را بارها مهر و تایید کرده اند شخص رییس جمهور از جمله روحانیون و مجتهدان مترقی است که سال ها برای استقرار تفکر و اندیشه ولایت فقیه مبارزه، جهاد و تلاش کرده است. 
به زعم راقم این سطور، رییس جمهور روحانی به همین دلیل که دارای مبانی تفکر ولایت فقیه است از حمایت و پشتیبانی قاطبه مجموعه علمای حوزه های علمیه در آینده برخوردار خواهد بود. این پشتیبانی برای دولت وی و امت مبارک است تا دولت تدبیر و امید بتواند اعتبار نظام و علاقه مندی آحاد مردم را نسبت به عملکرد دولت خود معطوف سازد. اکنون چالش های بزرگ ایدئولوژیک در پیش روی دولت آقای روحانی است که نیازمند بازنگری و تحول خواهی جدی است. نهضت حقوق زنان امروز برخوردار از هویت واقعی شده است. دولت اسلامی با دو فرضیه روبه رو است. بی توجهی به خواست زنان فعال و مسلمان، ایشان را به سمت گرایش نوآنارشیسم فمینیسم می کشاند یا آنکه با پاسخگویی به این ضرورت با حضور و موقعیت اجتماعی ایشان مشروعیت دهد. امروز دولت اسلامی باید چالش های نظری را با اعتقاد به ولایت فقیه که هویت قانون اساسی جمهوری اسلامی است حل و فصل کند. نگاه جدی و فقهی به مباحث توسعه سیاسی و اقتصادی، توجه به صنعت، فرهنگ و تکنولوژی، خدمت به مردم، همانگونه که مردم با امید دولت روحانی را انتخاب کردند، از جدی ترین اقدامات دولت روحانی آقای روحانی است. بی تردید در هر انتخاب و انتخاباتی، چرخش قدرت و تقسیم قدرت امری طبیعی است. ولی از دولت معتقد و مبتنی بر شعار اسلام رحمانی و ایران عقلانی انتظار می رود که با دقت، تصمیماتی بگیرد که مردم را نه تنها به نظام خوشبین کنند بلکه به روحانیت نیز وفادارتر سازند. درخواست آقای روحانی از طبقات اجتماعی، جناح ها، گروه ها، احزاب و شخصیت های قدرتمند و تاثیرگذار در این برهه این است که پاسداری از ارزش ها و فضیلت های ملی- دینی امروز هویتی ملی پیدا کرده و ژرف نگری رییس جمهور جدید در تحکیم ساختار دین- دولت و قرائت از اسلام رحمانی و ایران عقلانی با این دیدگاه است که اسلام قدرت اداره همه امور را دارد.

 


نظر شما :