بحرانى جديد در خاورميانه ؛ تشديد روند اتهام زنى ايران و آمريکا به يکديگر

جرج بوش بار ديگر ايران را منشا مشکلات خاورميانه معرفى کرده است و اين در حالى است که خاورميانه در آشفتگى نگران کننده اى که سرنوشتى نامعلوم را براى منطقه گوشزد مى کند، به سر مى برد.

 

اين جمله رئيس جمهور آمريکا چندان هم غريب نيست، طى چند سال گذشته بارها و در سخنرانى هاى مختلف وى، ايران هدف اتهام هايى بوده که مسبب مشکلات و مسائل بحران آفرين خاورميانه به شمار مى رود.

 

اولين بار جرج بوش واژه محور شرارت را براى انتساب به ايران در سال 2003 و پس از واقعه تروريستى يازدهم سپتامبر بکار گرفت و از آن پس اتهامات و اعتقادات آمريکا نسبت به ايران با وجود ذهنيت منفى ايالات متحده در خصوص نقش آفرينى جمهور اسلامى در بحران ها و تحولات منطقه، براى اذهان عمومى آشناتر مى نمود.

 

و حالا در تازه ترين اظهار نظر و اعلام اتهام رئيس دولت ايالات متحده که در مقطعى حساس يعنى پس از اوج گيرى بحران سياسى در لبنان و منجر شدن اين بحران به درگيرى هاى نظامى در درون خاک اين کشور، بيان شده است، وى ايران را منشا کليه مشکلات خاروميانه معرفى مى کند که شايد اعلامى براى اقدامى جديد باشد.

 

آمريکا پس از اعلام اين که ايران محور شرارت در منطقه است؛ راهى عراق شد و نظاميان اين کشور در نزديکى ايران اقامتى طولانى را آغاز کردند که هنوز نيز ادامه دارد و نقطه انتهاى آن مشخص نيست.

 

 اما پس از درگيريهاى 33 روزه در لبنان بين نيروهاى حزب الله و ارتش اسرائيل، اتهامات و اعمال فشارها عليه ايران به واسطه ذهنيتى که از دخالت و حمايت از نيروهاى حزب الله از سوى اين کشور براى آمريکا وجود داشت، به اوج خود رسيد و نمونه اين اعمال فشارها تنها در مورد پرونده اتمى ايران و ادامه تحرکات و فعاليت هاى اين کشور در مسير هسته اى شدن را شاهد بوديم. اما در نهايت اقدام نظامى آمريکا عليه ايران، گزينه اى نبود که پس از جنگ 33 روزه در منطقه مورد تاکيد مقامات آمريکايى قرار گيرد.

 

اما اين بار و پس از اوج گيرى بحران داخلى لبنان و تصرف مناطق حساس اين کشور از سوى نيروهاى حزب الله که از روز آغاز ( بيست ارديبهشت – ده مى) تا کنون با ادامه درگيرى ها و اعلام آتش بس هاى مقطعى روبرو بوده است، بايد منتظر چه عکس العملى از سوى ايالات متحده آمريکا در خصوص ايران و سوريه که آمريکا آنها را مسبب راه اندازى درگيرى ها در لبنان مى داند ، بود؟ اين سوال با گذشت زمان پاسخ داده مى شود.

 

اما اکنون خاورميانه در شرايط تنش زايى به سر مى برد، از يک سو در عراق علاوه بر درگيرى هاى روزانه داخل اين کشور، درگيرى هاى منطقه اى بين ارتش عراق و گروه هاى شبه نظامى شيعى با نوسانى از آرامش و تنش ادامه دارد.

 

 از سوى ديگر اوضاع در فلسطين و نوار غزه پر تنش است و در سوى ديگر اوضاع لبنان، احتمال درگيرى هاى گسترده تر بين حزب الله و دولت را گوشزد مى کند. درگيرى هاى قومى و فرقه اى بين نيروهاى شبه نظامى دارفور با دولت مرکزى سودان نيز بخش ديگرى از منطقه را آشفته کرده است و در ميان اين همه ايالات متحده ايران را منشا بحران ها و مشکلات مى داند.

 

 

در حالى که بلافاصله پس از اوج گيرى بحران لبنان آمريکا و اسرائيل، ايران و سوريه را با حمايت هاى و دخالت هايى که در امور داخلى اين کشور و به نفع حزب الله انجام مى دهند؛ مسبب ناآرامى ها مى دانند، ايران نيز پاسخ اتهامات را با تاکيد بر نقش آفرينى جهت دار و اختلاف آميز ايالات متحده در منطقه مى دهد و روند اتهام زنى دو طرف بر طبق روال معمول همچنان ادامه دارد.

 

بوش در مصاحبه با بخش عربی تلویزیون بی بی سی با اشاره به ناآرامی های اخیر در لبنان مشخصا به ارتباط ایران با حزب الله اشاره کرد. وى در اين خصوص گفت که"حزب الله بدون ایران هیچ است. ایران منشا بسیاری از مشکلات در خاورمیانه است، چه در حمایت مالی از حزب الله و حماس، چه در اقدامات این کشور در قبال دمکراسی نوپای عراق."

 

اين سخنان رئيس دولت ايالات متحده در حالى ابراز شد که وى در آستانه دومين سفرش به خاورميانه است و احتمالا ديگر تا خاتمه دوران رياست جمهورى خود سفرى به منطقه نخواهد داشت. وي پيش از انجام سفر، پيشاپيش حمايت از ارتش لبنان براى مقابله با نيروهاى حزب الله و کمک به دولت اين کشور را نويد داده است و اعلام کرده که بخش اعظم سفرش را صرف معطوف کردن نظر جهانيان به ايران بجاى لبنان، خواهد کرد.

 

رئيس جمهور ايلات متحده آمريکا در ادامه گفت که " همه باید به یاد داشته باشند که ایران عامل بسیاری از مشکلات در خاورمیانه است" و با وجود اينکه اذعان داشت لزوما تمام کشورها با مواضع آمریکا برای فشار بر ایران و سوریه همراه نیستند اما گفت که" ایران و سوریه دو مانع عمده بر سر راه صلح و ثبات در خاورمیانه هستند."

 

اما نکته قابل توجه در سخنان وى به موضع اين کشور در خصوص ادامه گفت و گو هاى تهران و واشنگتن بر مربوط مى شود که در اين خصوص جرج بوش در پاسخ به اين سئوال که آيا مذاکرات مستقیم با ایران و سوریه به کاهش تنش ها منجر نمی شود، گفت "تهران و دمشق موضع او را می دانند و جایی برای گفتگوی بیشتر نیست.

 

 وى در بخش ديگرى اظهار داشت که "اگر ایران خواهان رابطه با آمریکاست باید غنی سازی اورانیم را به نحو قابل تاییدی متوقف کند تا به این ترتیب امکان مذاکره در چهارچوب سازمان ملل متحد وجود داشته باشد."

 

از سوى ديگر در حالى که کاندوليزا رايس وزير امور خارجه ايالات متحده اوايل ماه جارى در سخنانى که در جمع يهوديان آمريکايى در واشنگتن داشت صريحا اعلام کرد که حماس براى ايران مبازره مى کند، بوش نيز در بوش نيز روز سه شنبه بيست و چهارم ارديبهشت در گفت و گو با روزنامه هاآرتص نيز ايران را به حمايت مالى از حزب الله و حماس متهم کرد و گفت" من شديدا نگران نفوذ ايران هستم، اما اين تنها آمريکا نيست که بايدنگران آنها باشد. "

 

در مقابل اين اتهامات و ادعاهاى مقامات آمريکايى ، پاسخ ايران عکس ادعاهاى آمريکاييان بوده و همواره بصورت يکنواخت در تکذيب آنچه از سوى طرف مقابل عرضه مى شود، بيان شده است .

 

محمد على حسينى  سخنگوی وزارت خارجه ایران خطاب به مسئولين آمريکايى و اسرائيلى، اظهار داشت که " آمریکا و اسرائیل سعی می کنند رویدادهای روزهای اخیر در لبنان را درگیری میان اقوام و مذاهب مختلف معرفی کنند.

 

اساس سياست خارجى ايران عدم دخالت در امور داخلى کشورهاست و سياستى که ايران در لبنان دنبال کرده، ايجاد و تقويت روابط متوازن با تمامى گروه‌هاى فعال سياسى در اين کشور بوده است."

 

 

سخنگوى دستگاه ديپلماسى ايران همچنين اظهار اشت که آمريکا و اسرائيل در تلاشند با استفاده از تمامى ابزار و عوامل خود فضاى لبنان را بحرانى نگهدارند و مانع از دستيابى گروه‌هاى مختلف لبنانى به تفاهمى فراگير در راستاى تقويت وحدت ملى شوند.

 

به اين ترتيب ايران همواره خود را برى از اين اتهام که در امور داخلى ساير کشور هاى منطقه دخالت دارد، دانسته و معتقد است که آنچه اوضاع منطقه خاورميانه را بر هم مى زند تنها دخالت آمريکاست. اين گونه اتهامات طرفين به يکديگر ادامه دارد.