ملاحظاتی بر حوادث لبنان

۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ | ۱۷:۲۰ کد : ۱۹۱۶ اخبار اصلی
سرمقاله روزنامه کارگزاران به قلم سید محمد علی ابطحی
ملاحظاتی بر حوادث لبنان
لبنان در چند روز گذشته تا مرز درگیری‌های تاریخی داخلی پیش رفت. این اتفاق غیرمنتظره نبود. بعد از درگیری‌های سیاسی اکثریت و اقلیت که در نتیجه آن انتخاب رئیس‌جمهور مرتب به تاخیر می‌افتاد، و جامعه کشور‌های عربی به‌رغم همه تلاش‌هایش ناکام ماند، جناح حکومتی علاقه‌مند بود که شرایط را تغییر دهد.
 
در غیاب حضور اقلیت در دولت دومصوبه ارائه کرد: یکی تغییر مسوول امنیت فرودگاه که از اعضای حرکت امل بود و دیگری برچیدن خطوط ارتباطی اختصاصی حزب‌الله که به‌خصوص در ایام جنگ با اسرائیل بسیار تاثیرگذار بود.
 
به احتمال قوی دولت لبنان می‌دانست که این دو مسئله به عکس‌العمل حزب‌الله و امل و سایر جریانات مخالف می‌انجامد و در صورت محدود بودن می‌خواست از آن به عنوان برگ فشار جهانی بر اقلیت بهره بگیرد و کار را به نفع خود یکسره کند.
 
تعبیرات زشت و تند و بی‌منطقی که خیلی از رهبران گروه اکثریت لبنانی و فشار تبلیغاتی و جانبدارانه بعضی از رسانه‌های عربی مثل العربیه علیه گروه اقلیت داشتند جزئی از این سناریو بود.
 
اما سرعت‌عمل، و فراگیری عملیات حزب‌الله که در کمتر از نصف‌روز بیروت غربی را به تصرف خود درآورد، چنان غافلگیر‌کننده بود که محاسبات اکثریت حکومتی درهم ریخت و به خاطر بافت لبنان که هیچ گروهی نمی‌تواند وجود دیگری را نادیده بگیرد، حل میانه‌ای به وجود آمد که ارتش مورد قبول دو طرف قرار گرفت و بیروت و لبنان از مرز خطر درگیری‌های داخلی فاصله گرفت.
 
با توجه به بافت لبنان که همه از قدرت خود خبر دارند، شروع‌کننده این تحریک دولت لبنان بود و خواسته یا ناخواسته این ظرفیت را آفریدند که حزب‌الله شروع‌کننده مسائل داخلی لبنان تلقی نشود و به نظر تقریبا تمام تحلیلگران جهانی حزب‌الله پیروز این معرکه داخلی معرفی شود. اما به‌رغم این پیروزی داخلی، باید به چند مورد مهم توجه کرد: 1- با تلاش‌های تبلیغاتی رسانه‌های عربی و حکومت‌های بعضی ازکشورهای منطقه و شیعه بودن حزب‌الله و امل در یکسو و سنی بودن رهبر اکثریت در دیگرسو، این اختلافات «سیاسی» به شدت به رویارویی سنی و شیعه تبلیغ شد.
 
در حالی که سیدحسن به عنوان پرچمدار مقاومت در میان سنیان کمتر از شیعیان، طرفدار نداشت. مردم سنی خود لبنان و نیز سنیان سراسر جهان اسلام زیر بمباران این نکته هستند که شیعیان در لبنان می‌خواهند به بهانه مقاومت، سنی‌های لبنان را محدود کنند.
 
گرچه زدودن این اتهام از اذهان سنیان جهان کار راحتی نیست اما حزب‌الله باید بتواند مسائل خود را در داخل لبنان و در چارچوب نزاع‌های سیاسی داخلی در افکار عمومی دنیا معرفی کند. این نقطه آسیب‌پذیری مهمی برای حزب‌الله خواهد بود که در کنار حوادث عراق به آنها با دید شیعیان مخالف سنی و نه یک گروه درگیر در حوزه مسائل سیاسی داخل لبنان نگاه شود.
 
2- به نظر می‌رسد اکثریت و مخالفان حزب‌الله از مسائل چند روز پیش درصددند که بیشترین استفاده را از سازمان‌های جهانی به کمک کشورهای عربی داشته باشند. فشار خارجی در کشور کوچکی مثل لبنان که تقریبا آشکارا همه اطراف سیاسی و قدرت در آن به خارج وصل هستند خیلی شکننده و پرفشار خواهد بود. جریان اقلیت و حزب‌الله باید به این نکته توجه کنند و آنها نیز باید از ابزارهایی که دارند در این معادلات جهانی سهیم باشند. همه در دنیا بر این باورند که در لبنان نمی‌توانند هیچ طایفه‌ای را نادیده بگیرند. در این برداشت جهانی باید گروه اقلیت استفاده کنند و شریک تصمیمات بین‌المللی خود را بدانند.
 
3- بی‌شک مردم داخل لبنان که خود را آماده زندگی آرام کرده بودند از هر نوع درگیری شهری که زندگی آنان را مختل می‌کند خسته‌اند. اختلافات سیاسی در سطوح پارلمان و دولت و تبلیغات تقریبا برای نسل فعلی و نسل قبلی لبنانی امری عادی شده است ولی اخلال در زندگی روزمره بسیار برای آنان دشوار است. هر طرفی که بتواند به آرامش مردم کمک کند، طرف برنده در لبنان در نزد افکار عمومی داخلی محسوب می‌شود.
 
4- مردم مسلمان دنیا بعد از پیروزی حزب‌الله بر اسرائیل، سیدحسن نصرالله را محبوب‌ترین مرد عرب قبول کردند. واقعا هم حق داشتند. در هیچ جنگی هم که دولت‌ها با ارتش‌های منظم علیه اسرائیل انجام داده بودند، پیروز نشده بودند.
 
سایه ستم و تحقیری که جهان عرب و اسلام از سوی اسرائیل تحمل کرده بودند، با پیروزی یک حزب بر اسرائیل دلیل موجهی برای این محبوبیت سیدحسن نصرالله بود. به هر دلیل حزب‌الله درگیر مسائل داخلی لبنان شد. شاید هم چاره‌ای نداشت.
 
اما این پیروزی بر اسرائیل و اصل مقاومت که سرمایه‌ای بسیار بزرگ‌تر از مسائل داخلی لبنان است نباید فدای مسائل لبنان شود. این واقعیتی است که حتما حزب‌الله می‌داند و به همین دلیل طولانی شدن مسائل داخلی لنان در درازمدت به نفع حزب‌الله نیست. لبنان را همه به کشور گفت‌وگو می‌شناسند.
 
بافت طایفه‌ای لبنان این حقیقت را به وجود آورده است. باید همه در این چارچوب تلاش کنند.

نظر شما :