مهم ترین رخداد سیاست خارجی ایران در سالی که گذشت
لزوم نگاه جدی ایران به جنبش عدم تعهد
دیپلماسی ایرانی: سال 1391 برای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، سالی پر از فراز و نشیب بود. قضاوت و داوری در مورد عملکردها، دست آوردها و یا ناکامی های سیاست خارجی نیاز به نقد و بررسی کارشناسانه و منصفانه توسط صاحبنظران و متخصصین امر دارد. چنین نقدها و بررسی هایی که از سوی کارشناسان مختلف صورت می گیرد، الزاما و طبعا دارای قضاوت و نتایج یکسان نیستند. چه بسا عملکردهایی که به نظر بعضی موفقیت آمیز و به نظر برخی دیگر موجب ناکامی بوده اند. اما در یک مورد نمی توان به نتایج چندان متفاوت رسید و از آن به عنوان دست آورد و یا کسب موقعیت یاد نکرد؛ و آن، ریاست ایران بر جنبش عدم تعهد در این سال است. برگزاری شانزدهمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد در تهران در شهریور 1391 حال و هوای تازه ای به فضای سیاسی کشور بخشید. بی شک، در شرایط تحریم و فشار بین المللی، احراز چنین موقعیتی نقطه عطفی در سیاست خارجی کشور محسوب می گردد. در این فضای پرتحرک، گزارش ها و دیدگاه های گوناگونی در عرصه رسانه ای کشور در رابطه با جایگاه و اهمیت جنبش عدم تعهدمطرح گردید که ضمن این که بسیاری از آنها آگاهی بخش و مفید بودند، لکن برخی هم چندان با واقعیت ها و ظرفیت های جنبش مطابقتی نداشتند. در مطلب حاضر تلاش شده است تا فارغ از نظرات و دیدگاه های مختلف پیرامون جنبش عدم تعهد، به طور موجز تصویری روشن و واقعبینانه از جنبش و مخصوصا عملکرد آن ارائه گردد.
1-سابقه
موضوع عدم وابستگی به قطب بندی های قدرت از اواسط دهه پنجاه میلادی در بین بسیاری از کشورهای جهان سوم مورد توجه قرار گرفت. اصطلاح "عدم تعهد" اولین بار در سازمان ملل توسط یک دیپلمات بلند پایه هندی به نام کریشنا منون در سال 1953 به کار رفت. این اصطلاح در سالهای بعد بارها مورد استفاده جواهر لعل نهرو-- که دوست نزدیک منون بود—واقع شد. لکن پایه های جنبش عدم تعهد در سال 1955 در باندونگ (اندونزی) طی کنفرانس کشورهای آفریقایی-آسیایی بنا گردید.
کنفرانس باندونگ که به ابتکار سوکارنو رئیس جمهور اندونزی تشکیل شد، طی "بیانیه ارتقای صلح و همکاری جهانی" تصمیم دولتهای شرکت کننده مبنی بر عدم درگیرشدن در جنگ سرد را اعلام نمود. این کنفرانس همچنین ایده پنجگانه نهرو— به شرح زیر-- را نیز مورد تاکید و تائید قرارداد.
- احترام متقابل دولتها به حاکمیت و تمامیت ارضی یکدیگر.
- عدم تجاوز به صورت تعهد متقابل.
- عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر.
- برابری و انتفاع متقابل اعضا.
- همزیستی مسالمت آمیز.
شش سال پس از اجلاس باندونگ، به ابتکار تیتو رئیس جمهور یوگسلاوی، اولین کنفرانس سران کشورها و دولتهای عدم تعهد در سال 1961 در بلگراد تشکیل شد. اما اصطلاح "جنبش عدم تعهد" اولین بار در پنجمین اجلاس آن در سال 1976 مورد استفاده قرار گرفت.
بنیانگزاران جنبش عدم تعهد عبارت بودند از: سوکارنو (اندونزی)، تیتو (یوگسلاوی)، عبدالناصر (مصر)، نهرو (هند)، و قوام نکرومه (غنا). تلاش این رهبران برای تاسیس جنبش عدم تعهد به عنوان "ابتکار پنج" نامیده می شود.
2- ساختار
جنبش عدم تعهد با هدف عدم وابستگی به بلوک بندی های نظامی قدرت های بزرگ ( آمریکا و شوروی) تشکیل گردید. از زمان تاسیس این جنبش (1961) بر تعداد اعضای آن افزوده شده است؛ گر چه تعدادی از دولتها هم از آن خارج گردیده اند. در حال حاضر تعداد 120 کشور عضو جنبش عدم تعهد می باشند. با این وجود، جنبش دارای ساختاری مستحکم و سازماندهی منظمی نیست. به طور کلی ساختار جنبش را در سه سطح زیر می توان مشاهده نمود:
- دفتر هماهنگی.
- اجلاس وزرای خارجه.
- اجلاس سران.
دفتر هماهنگی دارای دبیرخانه ثابتی نیست. محل برگزاری جلسات این دفتر در مقر سازمان ملل در نیویورک است و نماینده دائم دولت رئیس دوره ای جنبش در سازمان ملل، ریاست جلسات دفتر مزبور را به عهده دارد. کلیه اقدامات اداری و مدیریتی مربوط به دفتر، به عهده نماینده مذکور می باشد. جلسات دفتر معمولا هر ماه یک بار تشکیل می شود مگر این که ضرورت ایجاب کند که جلسات علیحده تشکیل گردد. در جلسات دفتر هماهنگی موضوعات مورد علاقه اعضا مطرح و مورد بحث و تصمیم گیری قرار می گیرد. معمولا مذاکرات اولیه و کارشناسی و حتی اتخاذ مواضع در باره موضوعات مختلف در جلسات دفتر هماهنگی صورت می گیرد.
اجلاس وزرای خارجه هر سال در حاشیه اجلاس سالانه مجمع عمومی سازمان ملل تشکیل می شود. در این اجلاس تصمیمات و اقدامات دفتر هماهنگی که در طول یک سال صورت گرفته، مورد بحث قرار گرفته و معمولا مورد تائید واقع می شود. بر اساس سنتی که پذیرفته شده، علاوه بر اجلاس سالانه، اجلاس وزرای خارجه دیگری در فاصله بین دو اجلاس سران در یکی از پایتخت ها کشورهای عضو برگزار می گردد. به عنوان مثال در تابستان 1387 اجلاس وزرای خارجه عدم تعهد در تهران تشکیل شد. به علاوه، قبل از اجلاس سران، معمولا اجلاس وزرای خارجه نیز تشکیل می شود.
اجلاس سران جنبش هر سه سال یک بار در پایتخت یکی از دولتهای عضو برگزار می شود و دولت میزبان معمولا ریاست جنبش را برای سه سال بعد به عهده می گیرد. ریاست جنبش به طور سنتی بین اعضا بر اساس گروه های جغرافیایی می چرخد. به عنوان مثال رئیس دوره قبل مصر (آفریقا) بود و رئیس فعلی ایران (آسیا) است و رئیس بعدی ونزوئلا (آمریکای لاتین) خواهد بود.
برای انسجام و استحکام بخشیدن به ساختار و روش کار جنبش، در اجلاس کارتاهنا (کلمبیا) در سال 1996 تصمیمات مهمی اتخاذ گردید که این تصمیمات در سند موسوم به "سند متدولوژی" درج شده است. این سند، راهنمای روش کار در جلسات مختلف جنبش است.
3- عضویت
عضویت در جنبش عدم تعهد در عمل مبتنی بر ملاحظات سیاسی است ولی از نظر حقوقی دولت متقاضی عضویت باید به تعهدات منشور سازمان ملل و نیز اصول ده گانه باندونگ (1955) پای بند باشد. درواقع این اصول ده گانه، ادامه و مؤید اصول مندرج در منشور ملل متحد می باشند. این اصول عبارتند از:
- احترام به اصول بنیانی حقوق بشر و اصول منشور ملل متحد.
- احترام به حاکمیت و تمامیت ارضی همه کشورها.
- شناسایی نهضت های استقلال ملی.
- شناسایی برابری همه نژادها و برابری همه ملل اعم از بزرگ و کوچک.
- عدم مداخله در امور داخلی کشورها.
- احترام به حق ملت ها برای دفاع از خود، منفردا و مجتمعا، بر اساس منشور ملل متحد.
- احتراز از تهدید و اقدام به تجاوز و یا استفاده از زور علیه تمامیت ارضی یا استقلال سیاسی کشورها.
- حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات بین المللی بر اساس منشور ملل متحد.
- ارتقای منافع و همکاری متقابل.
- احترام به تعهدات حقوقی و بین المللی.
در دوران جنگ سرد، تصور بر این بود که اعضای جنبش نباید به دو بلوک قدرت وقت (آمریکا و شوروی) وابستگی داشته باشند در حالی که در عمل این طور نبود و بالاخص نفوذ دولتهای طرفدار شوروی مثل کوبا، غیرواقعی بودن این تصور را ثابت کرده بود. بعد از دوران جنگ سرد، تا مدتی فلسفه وجودی جنبش زیر سؤال رفته بود چون نظام دو قطبی به صورت سابق دیگر وجود نداشت ولی به مرور زمان جنبش اهمیت خود را بازیافت. در همین زمان، عضویت یکی از بانیان جنبش یعنی یوگسلاوی در سال 1992 تعلیق شد. دولت جانشین یوگسلاوی سابق هم علاقه ای به عضویت در جنبش نشان نداد. در سال 2004 قبرس و مالت برای پیوستن به اتحادیه اروپا از جنبش عدم تعهد جدا شدند. در اواخر دهه 90 میلادی، ترکمنستان، بلاروس و جمهوری دومینیکن به جنبش پیوستند؛ در حالی که درخواست عضویت بوسنی در سال 1995 و کاستاریکا در سال 1998 رد شد. بلاروس تنها عضو اروپایی جنبش عدم تعهد است به شرط این که جمهوری آذربایجان را کشور اروپایی ندانیم.
4- دستور کار
دستور کار جنبش عدم تعهد عموما شامل موضوعات و مسائل سیاسی جهانی و منطقه ای است. در دوران جنگ سرد استعمارزدایی، مبارزه با تبعیض نژادی و خلع سلاح اهم موضوعات دستور کار جنبش را تشکیل می داد. موضوعات مورد منازعه دوجانبه همواره از مسائل مورد بحث جنبش بوده است. مجادله الجزایر و مراکش بر سر صحرای غربی، اختلاف هند و پاکستان بر سر جامو و کشمیر، جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اشغال کویت توسط عراق و بالاخص قضیه فلسطین از جمله مسائلی بوده که وحدت و انسجام جنبش عدم تعهد را با چالش مواجه کرده است.
در سالهای اخیر موضوعاتی مثل جهانی شدن، تحریم های سیاسی و اقتصادی غرب علیه برخی اعضای جنبش، حقوق بشر و بشردوستانه، انرژی و توسعه پایدار، تروریسم، اصلاحات در ساختار و عملکرد سازمان ملل، همکاریهای جنوب- جنوب، انرژی هسته ای، خلع سلاح و عدم اشاعه، بخش قابل توجهی از دستور کار جنبش را تشکیل داده است. البته مواضع اعضای جنبش در قبال همه این موضوعات یکسان و هماهنگ نیست. به عنوان مثال، مساله حقوق بشر از موضوعاتی است که در خصوص آن اتفاق نظر در جنبش وجود ندارد.
5- عملکرد
اسناد جنبش عدم تعهد برای سالهای طولانی دربرگیرنده موضوعات مزبور بوده است. در بسیاری از این موضوعات جنبش مواضع هماهنگ اتخاذ کرده که در بادی امر مبین اتحاد و همکاری بین اعضای آن می باشد. لکن در مراحل حساس و عملیاتی، برخی از اعضای جنبش از مواضع اصولی جنبش عدول کرده و بر خلاف تصمیمات اجماعی آن عمل کرده اند. همین مساله موجب شده تا کارایی و عملی بودن تصمیمات جنبش مورد سؤال قرار گیرد. دلایل مختلفی برای این وضعیت نامطلوب جنبش ارائه شده که مهم ترین آنها عدم توانایی برخی اعضای جنبش در پای بندی به تعهدات و اصول جنبش است. توجه به این وضعیت می تواند از انتظار زاید و غیرواقعی از جنبش جلوگیری کند. در یک کلام، جنبش عدم تعهد را باید در اندازه و توان آن دید و سنجید، نه کم و نه بیش از آن.
نمونه های فراوانی از عدم پای بندی اعضای جنبش به تعهدات اجماعی آن در دست است که تنها به چند مورد آن اشاره می شود. با مطرح شدن پرونده هسته ای ایران و موضع گیری آژانس بین المللی انرژی اتمی در قبال آن، جنبش عدم تعهد همواره مواضع جانبدارانه ای به نفع جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده است. با این وجود، دولت های عضو جنبش که به عضویت غیر دائم شورای امنیت درآمده اند، همواره در قبال پرونده هست های ایران در آن شورا موضع ضد ایران اتخاذ کرده اند (البته به جز چند مورد معدود). حتی آن دسته از اعضای جنبش که عضو شورای حکام آژانس بوده و هستند، عموما به قطعنامه های ضد ایرانی رای مثبت داده اند. مثلا در اجلاس شورای حکام (سپتامبر 2012) از میان یازده کشور عدم تعهد که در آن شورا حضور داشتند، تنها کوبا به قطعنامه مربوط به ایران رای منفی داد در حالی که هند و آفریقای جنوبی علیرغم اعتبار و نفوذ خود در جنبش عدم تعهد و نیز داشتن روابط مطلوب دیپلماتیک با ایران، همواره در شورای حکام علیه ایران رای داده اند. در شورای امنیت، قطر، ویتنام، آفریقای جنوبی، اندونزی، لیبی، و اعضای آفریقایی شورا به نفع قطعنامه های تحریمی ایران رای داده اند (البته یک بار قطر و یک بار اندونزی به نفع ایران رای دادند که موارد بسیار معدودی است).
نمونه قابل ذکر دیگر، موضوع فلسطین است که جنبش در این خصوص دارای موضعی روشن به نفع فلسطینی ها می باشد. اما برخی اعضای جنبش چنین موضعی را هنگام رای گیری در مورد قطعنامه های مربوط به فلسطین در مجمع عمومی سازمان ملل رعایت نکرده و به نفع فلسطین رای نداده اند. حتی گفته می شود که برخی اعضای جنبش که عضو شورای امنیت نیز هستند، سال قبل در رای گیری غیر رسمی در شورا برای عضویت فلسطین در سازمان ملل به نفع فلسطین رای نداده اند، به طوری که کسب 9 رای از 15 رای در شورا برای تصویب عضویت فلسطین مقدور نبوده است.
این نمونه ها نشان می دهد که نمی توان به حمایت ثابت و قطعی اعضای عدم تعهد در موضوعات استراتژیک و سخت افزاری اعتماد کرد. برای کشورهای عدم تعهد اتخاذ مواضع مستقل و منطقی و مبتنی بر منافع جهان سومی کار چندان دشواری نیست؛ اما آن جا که پای منافع ملی و رویارویی با قدرت های بزرگ به میان می آید، دیگر از مواضع و دیدگاه های عدم تعهدی خبری نیست. این تغییر موضع و یا نوسان در مواضع تنها منحصر به دولت های کوچک و ضعیف نیست. هند، آفریقای جنوبی واندونزی که نه تنها در جنبش دارای اعتبار و نفوذ هستند، بلکه در سطح جهانی دارای منزلت خاصی می باشند،در مواجهه با مسائل حاد بین المللی جانب عدم تعهد را رها کرده و به سازش با قدرت های بزرگ تن داده اند. بنابراین دل بستن به بیانیه ها و شعارهای عدم تعهد در برخورد با موضوعات استراتژیک خطای محض است.
سؤالی که ممکن است مطرح شود این است که با چنین پیشینه و وضعیتی ادامه حیات و کار کردن با عدم تعهد چه فایده ای دارد؟ پاسخ این سؤال روشن است. اعضای جنبش عدم تعهد عموما کشورهایی هستند که گرچه دارای منافع مشترک در قبال قطب های قدرت می باشند، لکن اشتراک منافع آنها در همه جا و در همه زمینه ها وجود ندارد. بی شک گردهم آمدن 120 کشور حول یک یا چند محور مشخص فی النفسه کاری سترگ و ارزشمند است. اما هر یک از این کشورها دارای مشخصه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خاص خود می باشند. منافع ملی این کشورها الزاما در یک سو و یک مسیر قرار ندارد. بنابراین نمی توان انتظار داشت که به صرف وجود چنین جمع گسترده ای، همه شعارها یکسان بوده و همه آرمان ها با اشاره ای تحقق یابد.جنبش عدم تعهد مثل سازمان ملل و یا هر سازمان و جمع جهانی دیگری دارای ظرفیت و کیفیت خاص خود است. باید این ظرفیت و توانایی را شناخت و در حد و اندازه آن، توقعات و انتظارات را تنظیم نمود./16
انتشار اولیه:شنبه 17 فروردین 1392/ باز انتشار: سه شنبه 20 فروردین 1392
نظر شما :