پنجاه و دومین بخش از کتاب جدید هیکل درباره مبارک

معاهده طابا، توطئه ای که سری باقی ماند

۲۵ اسفند ۱۳۹۱ | ۲۳:۳۰ کد : ۱۹۱۴۰۰۵ اخبار اصلی خاورمیانه
هتل طابا – که بیشتر مساحت طابا را در بر می گرفت – تبدیل به یک شرکت اداری مصری -اسرائیلی شد، پرچم مصر بر فراز هتل به اهتزاز در آمد که استقلال مصر را اعلام می کرد و شراکت اسرائیل نیز در امور داخلی آن نشان از حد فاصل امنیت از استقلال بود.
معاهده طابا، توطئه ای که  سری  باقی ماند

دیپلماسی ایرانی: محمد حسنین هیکل، روزنامه نگار مشهور مصری و جهان عرب به تازگی کتابی را با عنوان "حسنی مبارک و زمانه اش..از تریبون تا میدان" به رشته تحریر در آورده است که در آن به زندگی سیاسی مبارک و چگونگی رسیدنش به قدرت، تداوم ریاست جمهوری اش تا تظاهرات میدان التحریر و سرنگونی او می پردازد. همان طور که از عنوان کتاب پیدا است، دوران حکومت مبارک و زمانه ای که باعث شد او به قدرت برسد و از تریبون های سخنرانی به ریاست جمهوری منصوب شود تا میدان التحریر که در حقیقت انقلابی علیه او را شکل داد، موضوع اصلی این کتاب است.

روزنامه الشروق مصر روزهای پنج شنبه و روزنامه السفیر لبنان روزهای دوشنبه هر هفته با هماهنگی هیکل هر بخش این کتاب را منتشر کرده اند. دیپلماسی ایرانی نیز در نظر دارد هر هفته در روزهای جمعه به طور مرتب همه بخش های این کتاب را منتشر کرده و در اختیار خوانندگان قرار دهد. هیکل برای این کتاب خود ملاحظه و مقدمه ای نوشته است که ما نیز در دیپلماسی ایرانی عینا آنها را منتشر کردیم.

تا کنون پنجاه بخش از این کتاب در اختیار خوانندگان قرار گرفته است که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند، اکنون پنجاه و دومین بخش از کتاب هیکل تحت عنوان "حسنی مبارک و زمانه اش..از تریبون تا میدان" در اختیارتان قرار می گیرد:

شوک آور زمانی بود که فرصتی برای اهدا و دادن امتیاز به نفع مصالح حکومت پیش آمد، و از شانس بد بسیاری توجهی به بده بستان های مخفیانه و اتفاقات پشت پرده نمی کردند.در این جا به قضیه «طابا» که مستحق توجه بیشتر و بررسی دارد، اشاره می کنم.

اسرائیل در طول مذاکرات هنری کسینجر درباره پایان دادن به درگیری ها، مبنایی را به عنوان مواضع ابتدایی خود لحاظ کرد مبنی بر این که «جلوگیری از شکاف سیاسی» برای اجتناب از وقوع چالشی در مذاکرات اجتناب ناپذیر است و این نقطه عطف میان «استقلال» و «امنیت» محسوب می شود.

تفسیر آن – بر اساس آن چیزی که به آن اعتماد کرده بود – این بود که مصر می تواند به حقوق خود برای استقلال و تسلط بر سینا برسد اما به شرطی که مراتب امنیتی در نظر گرفته شوند – طبیعتا منظور امنیت اسرائیل بود – که باید به روی زمین مورد توجه قرار بگیرد و همان طور که گفته می شود به هیچ وجه استقلال مصر را زیر سوال نبرد.

فکر استقرار نیروهای بین المللی در سینا، غیر وابسته به سازمان ملل، فکری امریکایی بود که آنها مطرح کردند، و در استقلال آن نیز حد فاصلی میان استقلال و امنیت مطرح بود که تلاش می شد بر این مبنا توسعه ای صورت بگیرد. مقتضیات امنیتی به گونه ای بود که نمی شد میان نیروها فقط تفکیک قائل شد، و هنگامی که بحث نیروهای بین المللی مطرح شد (امریکا در عالم حقیقت و واقعیت بحث هایی مطرح کرد)، از جمله در بند شنیدن و رصد کردن و دخالت کردن و مطالبات، به موازت آن سینا به مناطق مختلف تقسیم شد. با این تفاوت که در آن بحث های متفاوتی درباره درجه حضور نیروهای مصری و سلاح های مصری در عالم واقع مطرح شد. بعد از آن حد و اندازه حضور نیروهای نظامی مصری و این که تا چه اندازه به مرزهای بین المللی نزدیک باشند، به میان آمد، آن چه به مصری ها ابلاغ شد اجازه حضور 750 نفر برای پاسداری از مرزها بود، بدون این که سلاح داشته باشند، یعنی این که باید از دستانشان برای دفاع استفاده کنند، آن هم با توجه به منطقه ای که مساحتش برابر با نیمی از مساحت کل اسرائیل بود!

●●●

 خندق آخر در مساله عقب نشینی نیروهای اسرائیلی از سینا، پایگاه «طابا» بود، و هنگامی که اسرائیل عقب نشینی را رد کرد، حکومت مصر – بر اساس شرایط کمپ دیوید – به دادگاه بین المللی پناه برد که باعث شد شماری از دیپلمات ها و مورخان و کارشناسان درگیر یک معرکه طولانی و شاق شوند که در نهایت مساله به نفع مصر پایان یافت.

اما همچنان اسرائیل بر موضع رد خود پافشاری می کرد، سپس امکان حل بحران و بررسی آن برای رسیدن به یک راه حل میانه با چارچوبی که کاملا غامض بود، آغاز شد، حتی در خاطرات «جورج شولتز» (وزیر امور خارجه وقت امریکا در دوران ریاست جمهوری رونالد ریگان) به نکاتی اشاره شده که نشان می دهد بسیاری در برابر آن متحیر بودند، شولتز در این رابطه خبری صریح ارائه می دهد که در صفحه 477 از خاطراتش تلاش می کند، آن را مخفی نگه دارد، عبارت او این است:  

اسرائیل به دلایل مختلف تسلیم طابا به مصر را رد می کرد، هدف آن به رسمیت شناختن قطعنامه 242 شورای امنیت بود که آن را موظف نمی کرد از همه اراضی خارج شود، اما مشاور ارشد امور حقوقی وزارت امور خارجه امریکا «آبراهام صوفیر» به راه حلی رسید که به مصر «حق استقلال» می داد و به اسرائیل نیز «حق انتفاع»!

و به این ترتیب راه حل انتصابی دیگری مطرح شد که میان استقلال و امنیت حد فاصلی در نظر می گرفت، و به مقتضای آن شماری از سرمایه داران مصری و اسرائیلی یک شرکت بین المللی گردشگری تاسیس می کردند که مدیریت هتل بزرگی در طابا را بر عهده می گرفت (این شرکت در سراسر این منطقه فعالیت می کرد) و استفاده از سرمایه اولیه این شرکت برای هر دو طرف بر اساس اصول بازار آزاد سرمایه امکان پذیر بود. سپس اسناد اداره هتل به شرکت جهانی «هیلتون» به مدت 15 سال سپرده شد، و شرکت جهانی هیلتون نیز شورایی اداری که شامل مصری ها و اسرائیلی ها می شد، تشکیل داد، که هم مدیر مصری داشت و هم مدیر اسرائیلی، تا بدین ترتیب یک واحد پولی برای تسویه حساب ها وجود داشته باشد که عبارت بودند از : پوند مصری و شکل اسرائیلی.

هتل طابا – که بیشتر مساحت طابا را در بر می گرفت – تبدیل به یک شرکت اداری مصری اسرائیلی شد، پرچم مصر بر فراز هتل به اهتزاز در آمد که استقلال مصر را اعلام می کرد و شراکت اسرائیل نیز در امور داخلی آن نشان از حد فاصل امنیت از استقلال بود.

آن چه باعث نگرانی و وحشت سیاستمداران و اسرائیلی ها شده بود، صدور دستور دادگاه بین المللی به نفع مصر بود، که البته هیچ فکری برای چگونگی اجرای آن به روی زمین و عالم واقع نداشت، برای این که مساله از وزارت خانه ای به وزارت خانه دیگر انتقال یافت، از وزارت امور خارجه به عنوان یک قضیه خارجی خارج شد و به وزارت گردشگری، به دلیل وجود شرکت و هتل و ساحل گردشگری منتقل شد، در حالی که هیچ کس از جزئیات آن خبر نداشت، و همان طور که در جزئیات مطالعات متن وجود دارد، "شیطان" در تمامی جزئیات حضور داشت!  

ادامه دارد...

کلید واژه ها: محمد حسنین هیکل


نظر شما :