استفان والت در تحلیل لزوم اجتناب آمریکا از تجهیز مخالفان اسد
وقتی اسلحه ضامن قدرت نیست
دیپلماسی ایرانی: دولت باراک اوباما رئیس جمهوری ایالات متحده اخیرا به بازبینی در طرح تجهیز مخالفان مسلح بشار اسد همتای سوریه ای خود رو آورده است. این بازبینی در استراتژی در حالی رخ می دهد که دولت اوباما از آغاز ناآرامی ها در سوریه همواره نسبت به مجهز کردن مخالفان بشار اسد به دیده تردید نگاه کرده است. در حالی که خشونت در سوریه هر روز سیر صعودی خود را طی می کند و بشار اسد هم تا به امروز تسلیم فشارهای اعراب و غرب نشده است ، هدف اصلی مشخص امریکا در سوریه امروز اعمال نفوذ بر تعدادی از احزابی است که قرار است در سوریه پس از بشار اسد دستی در عرصه سیاسی داشته باشند.
این منطق را در نوشتاری که فردریک هوف کارمند سابق وزارت امور خارجه امریکا برای نیویورک تایمز نوشته است هم می توان دید. وی در این نوشتار تاکید می کند که چه خوب و چه بد ، مردان مسلح آینده سوریه را برای مدت زمان نامشخصی در دست خواهند داشت. برای ایالات متحده رابطه حامی وار با مردان مسلح در سوریه با ریسک بسیاری بالایی همراه است.
مارک لینچ از نویسندگان فارین پالیسی نیز در نوشتاری دلایل خود برای غیرموجه دانستن تجهیز شبه نظامیان را ذکر می کند. اینجا قصد دارم سخنان هوف در نیویورک تایمز را به چالش بکشم. وی در نوشتار فوق ادعا می کند که تجهیز مخالفان بشار اسد در سوریه می تواند مادر نفوذ و تاثیرگذاری امریکا بر دولت آتی در سوریه باشد. مساله این نیست که آیا از منظر عملیاتی این کار ممکن است یا خیر بلکه دغدغه من در این نوشتار این است که آیا مجهز کردن مخالفان می تواند آنگونه که برخی تحلیل گران ادعا می کنند برای آمریکا در سوریه پس از بشار اسد نفوذ و قدرت اختیار به همراه آورد.
آیا این همان صحنه ای نیست که بارها و بارها به چشم تجربه کرده ایم؟ امریکا پیش از این نیز یک بار میلیاردها دلار خود را راهی ویتنام جنوبی کرد، با این همه این کمک مالی منجر به روی کارآمدن دولتی نشد که ما انتظار آن را داشتیم. ما تجهیزات نظامی بسیاری را به مجاهدین افغان دادیم و در نهایت به آنها کمک کردیم تا القاعده را علیه خود ما سامان دهی کنند. ما به احمد چلبی که اختیاردار کنگره ملی عراق بود اعتماد کرده و حکومت صدام حسین را برانداختیم تا پس از آن شاهد نافرمانی های چلبی از خود باشیم. ما میلیون ها دلار به حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان دادیم اما در نهایت از مهار فساد دولتی او و برآورده کردن نیازهای خود توسط وی عاجز ماندیم. لازم نیست یادآوری کنم که با اندکی تفکر می توانیم نمونه های بسیاری از این مسائل را پیدا کنیم. مواردی که گروه های مختلف پول و اسلحه امریکا را گرفته و سپس طبق میل و اراده خود آن را خرج کرده اند. میل و اراده ای که بعضا مخالف با آمال و اهداف واشنگتن هم بوده است. البته امریکا تنها مصداق اینگونه سرمایه گذاری های سیاسی بی ثمر نبوده است. اتحاد جماهیر شوروی هم در سالهای حکم رانی خود ولخرجی های بسیاری در اقصب نقاط جهان داشته و البته میوه این سرمایه گذاری های سیاسی نیز هیچ گاه نرسید. بهترین نمونه آن را در بیرون راندن آنها از مصر توط انور سادات می توان دید. همان انور ساداتی که روس ها را بیرون رانده و به جای آنها برای ما فرش قرمز پهن کرد.
این شرایط نباید برای ما متعجب کننده باشد. سیاست ، تجارتی خشن و زننده است. بخصوص اگر در روزهای جنگ داخلی و یا در مناطقی کلیدی و حساس مانند خاورمیانه باشیم. در اینچنین شرایطی قدردانی از یک نیروی خارجی حرکت لوکس و شیکی است که تنها از عده معدودی برمی آید. درایفت کنندگان کمک های آمریکا هیچ گاه این سوال را از خود نمی پرسند که آنها برای ما در گذشته چه کردند؟ بلکه همواره از خود می پرسند: آنها برای امروز ما چه کاری انجام دادند؟
بی شک مخالفان بشار اسد مایل به دریافت کمک تسلیحاتی از ایالات متحده هستند و شاید این کمک های نظامی بتواند به آنها در بیرون راندن اسد از قدرت کمک کند اما نکته حایز اهمیت برای امریکا در اینجا این است که این کمک تسلیحاتی نمی تواند خریدار نفوذ برای امریکا در سوریه پس از بشار باشد.
منبع:فارین پالیسی / ترجمه: تحریریه دیپلماسی ایرانی
چهارشنبه 2 اسفند 1391 / باز انتشار : یکشنبه 6 اسفند 1391
نظر شما :