سیزدهمین بخش از مصاحبه عبدالسلام جلود با العربیه

روزی که قذافی اصلاحات را زیر پا گذاشت

۱۶ دی ۱۳۹۱ | ۰۲:۳۰ کد : ۱۹۱۱۱۷۵ اخبار اصلی آسیا و آفریقا
در 1986 ما.. من خانه نشستم. به معمر گفتم تمام شد من دیگر کاری با تو ندارم. بعد از آن مرا به گفت‌وگو دعوت کرد. 11 روز گفت و گو کردیم. 11 روز از صبح تا شب.
روزی که قذافی اصلاحات را زیر پا گذاشت

 

دیپلماسی ایرانی: "خاطرات سیاسی" مجموعه برنامه هایی است که شبکه العربیه از نیمه های اکتبر سال 2011 روزهای جمعه پخش آن را آغاز کرده است. در این برنامه، طاهر برکه، روزنامه نگار و خبرنگار لبنانی العربیه با چهره های سیاسی مطرح دنیا مصاحبه هایی را انجام می دهد که عموما بازگوکننده خاطرات آنها در دوران قبول مسئولیتشان است. خاطراتی که با همراهی و تعاملشان با رهبران سیاسی مختلف جهان همراه است.

طاهر برکه، یکی از مهم ترین مصاحبه هایش را با عبدالسلام جلود، نفر دوم دوران حکومت قذافی انجام داده است. مردی که از زمانی که قذافی به قدرت رسید دوشادوش وی بود و در بسیاری از پرونده های داخلی و بین المللی لیبی نقشی تعیین کننده داشت. وی که متولد 15 دسامبر 1944 است، از سپتامبر 1969 تا 1992 مسئولیت های مهم متعددی را در حکومت قذافی بر عهده داشت. جلود در 19 اگوست 2011 هم زمان با آغاز انقلاب مردمی لیبی از حکومت قذافی جدا شد و برای نخستین بار در طول سال های کنار گذاشته شدنش از قدرت توسط قذافی در زنتان، یکی از شهرهای انقلابی لیبی نمایان شد و پس از آن به دوحه رفت و در همان جا ماندگار شد. دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این سلسله مصاحبه ها را منتشر کند. اکنون چهاردهمین بخش از این مصاحبه ها پیش رویتان قرار می گیرد:

قبل از 1986، نزد قذافی برگشتی و او تو را برای گفت وگو فرا خواند. این در دهه هشتاد است؟

بله، در دهه هشتاد بود. من در این تاریخ یک پروژه تغییر کامل را مدیریت کردم.

در سال 1986 دقیقا تلاش کردی چه کاری علیه قذافی انجام دهی؟

در 1986 ما.. من خانه نشستم. به او ]معمر قذافی[ گفتم تمام شد من دیگر کاری با تو ندارم. بعد از آن مرا به گفت وگو دعوت کرد. 11 روز گفت و گو کردیم. 11 روز از صبح تا شب.

درباره چه؟ اصلاح؟

بر سر تغییر کامل همه چیز. به او گفتم که الآن یک مریض که نیاز به عمل جراحی دکتر دارد و وضعیتش خطرناک است و فقط با دارو نگه داشته شده، الآن دیگر دارو هم بر او اثر نمی کند. باید یک عمل جراحی بر او انجام شود. 11 روز با هم جر و بحث کردیم. فقط من و او. و جنب ما در چادر، خلیفه حنیش و عبدالسلام الزاطنه و عبدالله السنوسی و مسعود عبدالحفیظ که الآن نمی دانم کجاست و آقای قذاف الدم که هنوز هست و احمد قذاف الدم که او هم هنوز هست، بودند که هر دفعه اگر چایی یا چیزی احتیاج داشتیم برایمان می آوردند. در طول این مدت همه اش مذاکره می کردیم. 11 روز. تا این که 11 روز تمام شد. توافق کردیم که تغییر کاملی صورت بگیرد. روز یازدهم، یعنی روزی که نیروهای امریکایی را اخراج کردیم.. بعد از این 11 روز مسعود عبدالحفیظ و خلیفه حنیش به من گفتند، عبدالسلام این تو را می کشد. بدترین افراد اطراف او از خودش بهتر هستند. به من مسعود عبدالحفیظ و خلیفه حنیش گفتند که ما این روز را 11 روز مبارک می نامیم، چون که می دانستند چه توافقی کردیم و همه تغییرات را نوشته ایم. بعدا کنفرانسی را برای کمیته انقلابی در دانشگاه فاتح برگزار کردیم و اعلام کردیم که ما تغییر کامل را می خواهیم. این کنفرانس را برگزار کردیم در حالی که 30 هزار نفر در آن حضور داشتند. از همین اعضای شورای انتقالی فعلی که الآن سمت دارند در این کنفرانس شرکت کردند...

شورای ملی فعلی.

بله همین شورای ملی فعلی. 30 هزار نفر. همه آنها که در آن کنفرانس شرکت کردند، هستند. ]معمر[ قبول نکرد. می دانید چه گفت؟ گفت: ما یک نمونه بد را نشان دادیم و خودمان و هر آن کسی که با ما بود را نابود کردیم. دقیقا ]همین را گفت[. برایش دست زدند. من با بلندگو جلویشان رفتم، گفتم این حرف را رد می کنم. نمونه بد نمونه نمی شود، نمونه خوب نمونه می شود. شنیدم که عده ای گفتند که آنها خودشان حرف خودشان را رد می کنند. ببین، در کمیته انقلابی وقتی که نوبت صحبت کردنش رسید، ناگهان عوض شد. گفت ما نمونه بد ارائه دادیم و خودمان را نابود کردیم و ما باید از این وضعیت عبور کنیم.

و بدین ترتیب تلاش برای انجام اصلاحات به نفع ملت پایان یافت؟

یک بار دیگر هم تلاش کردم. من یک بار دیگر هم تلاش کردم اما نشد. این بار هم قذافی نگذاشت یک حرف زد و بعدا مخالف آن را زد.

 

ادامه دارد...

کلید واژه ها: عبدالسلام جلود


نظر شما :