6 سناریوی محتمل در آینده روابط آمریکا و ایران
ابتکار: انجمن دانشمندان آمریکایی (FAS)، در نشستی که 16 نوامبر در دانشگاه جان هاپکینز برگزار کرده است، به بررسی چند سناریوی محتمل در آینده روابط ایران و آمریکا و تأثیراتش بر اقتصاد جهانی پرداخته است. در این تحقیق می خواهیم به تحلیل این سناریوها از منظر سیاست خارجی آمریکا بپردازیم. در ابتدا به تحلیل جداگانه هر سناریو به وسیله هزینه های تحمیل شده بر اقتصاد جهان و شاخص های تأثیرگذار بر هر سناریو می پردازیم و سپس خواهیم گفت که امکان پذیرترین سناریو، با توجه به شرایط حال و آینده دو کشور، کدام سناریو است و چرا.
سناریوی اول: افزایش فشار
ایالات متحده فشارها را با دور جدیدی از تحریم ها علیه هر بانک خارجی (خصوصی یا عمومی) که با بانک های مرتبط با بانک مرکزی ایران مبادله داشته باشد افزایش می دهد. در حال حاضر تنها مبادلات نفتی و معاملات سنگین ممنوع شده است. این تحریم ها ممکن است در ادامه، به جدایی بخش صادرات نفتی ایران از اقتصاد جهانی منجر شود. با این حال، وزارت خارجه آمریکا از واردات محدود نفت خام چشم پوشی خواهد کرد، اما تلاش می کند تا خرید نفت ایران به حداقل برسد و به میزان چشم گیری کاهش پیدا کند. دور جدید این تحریم ها ممکن است شامل محدودیت اعطای وام های بین المللی شود که به کاهش ذخایر ارزی ایران سرعت می بخشد. به طور کلی، میانگین هزینه تحمیل شده بر اقتصاد جهان تقریباً 64 میلیارد دلار آمریکاست.
آنچه در سناریوی اول تأثیرگذار است شاخص های زیر می باشد: افزایش تورم برای ایران و آمریکا، از دست رفتن سرمایه (ایران)، افزایش فروش تسلیحات روسی، کاهش اعتماد سرمایه گذاران در منطقه، اختلال در واردات و صادرات، خسارت وارده به اقتصاد ایران و افزایش قیمت نفت و هزینه های نظامی. برای عمل بر اساس سناریوی بمباران و حمله فراگیر، ایالات متحده باید از با ماندن تنگه هرمز مطمئن باشد. در این سناریو، حمله نظامی به ایران هدفش نه تنها مراکز هسته ای، بلکه تأسیسات نظامی ایران، شامل نیروی هوایی، امکانات مرتبط با رادارهای هوایی و تجهیزات دیگری است که امکان اقدام تلافی جویانه را دارند. این ها ممکن است شامل پایگاه های اصلی نظامی ایران، تجهیزات سپاه پاسداران، ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی ایران باشد.به بیان دیگر، در صورت وقوع این سناریو، ایالات متحده باید بتواند هزینه های ناشی از حذف نفت خام ایران و اختلال در صادرات و واردات کشورهای درگیر در اقتصاد ایران را جبران نماید. البته به نظر می رسد که با اجرای این سناریو، اقتصاد ایران با مشکلات عدیده ای رو به رو شود که در این صورت ممکن است گزینه هایی مثل مذاکره با آمریکا از قوت بیشتری برخوردار گردد. لازم به ذکر است که برخی از شاخص های سناریوها با یکدیگر مشترک هستند؛ بنابراین در هر سناریو تنها به شاخص هایی خواهیم پرداخت که در سناریوهای گذشته بررسی نشده اند.
سناریوی دوم: بستن خلیج فارس و منزوی نمودن ایران
اقتصاد ایران در فشار قرار گرفته است. این در حالی است که توافقات دیپلماتیک دست نیافتنی به نظر می رسد. ایالات متحده نگران آن است که رژیم ایران با روشی تحت عنوان «قطع ارتباط» بتواند به بقای خود ادامه دهد. ایالات متحده در حال حرکت به سمتی است که بتواند از صادرات تمام تولیدات نفت تصفیه شده، گاز طبیعی، تجهیزات انرژی و خدمات ایران جلوگیری کند. سرمایه گذاری در بخش انرژی ایران به صورت جهانی و همچنین تجارت رسمی با ایران ممنوع شده است و باید وام های بین المللی و سرمایه گذاری در قسمت اوراق بهادار ایران هم ممنوع شود. ارائه بیمه نیز برای هر گونه حمل ونقلی به ایران باید ممنوع شود. تجهیزات نظامی آمریکا در خلیج فارس، به منظور بلوکه کردن محموله های غیرمجاز و همچنین محافظت از محموله های نفتی و دیگر تولیدات، باید در سراسر تنگه هرمز گسترش یابد. برآورد میانگین هزینه تحمیل شده بر اقتصاد جهان تقریباً 325 میلیارد دلار آمریکاست.
شاخص های تأثیرگذار در این سناریو را می توان این گونه برشمرد: از دست رفتن سرمایه (ایران، آمریکا و منطقه)، هزینه محاصره و همچنین تخلیه خلیج فارس، کاهش گردشگری جهانی، اختلال در واردات و صادرات، ضرورت کمک های انسان دوستانه به ایران، افزایش قیمت گاز مایع طبیعی، افزایش هزینه های زندگی در منطقه، افزایش قیمت نفت، افزایش فروش تسلیحات روسیه، تورم، هزینه تغییر زیرساخت ها، هزینه نظامی (آمریکا و منطقه)، اختلال در وضعیت اقتصادی منطقه و در نهایت توقف کارهای منطقه ای آمریکا. با وقوع این سناریو، که هزینه ای به مراتب بیش از سناریوی افزایش فشار بر ایران دارد، هزینه افزایش قیمت نفت و نیز خسارت بازارهای مالی بسیار چشمگیر است. از طرفی هر گونه درگیری در خلیج فارس می تواند اقتصاد کشورهای عربی را با تزلزل رو به رو کند. هرچند طبق پیش بینی این سناریو، تنگه هرمز باز خواهد ماند، اما احتمال آن می رود که وقتی صادرات نفتی و غیرنفتی ایران با مشکل جدی روبه رو شود، جمهوری اسلامی ایران به بستن تنگه هرمز مبادرت ورزد و در این صورت هزینه های پیش بینی شده چندین برابر می گردد، زیرا صادرات و واردات کلیه کشورهای حاشیه خلیج فارس با مشکل جدی رو به رو خواهد شد. از طرفی ممکن است انجام این سناریو بتواند در کوتاه مدت به ایران فشار بیاورد، اما قطع صادرات گاز و نفت ایران و به کار افتادن ذخایر مازاد و ذخایر استراتژیک نفت جهان اثرات جبران ناپذیری بر اقتصاد جهان خواهد گذاشت.
سناریوی سوم: حملات دقیق و حساب شده
در این سناریو پیش بینی این است که ایالات متحده به عملیاتی دقیق و حساب شده، توسط «نیروهای ویژه هوایی»، علیه تأسیسات هسته ای و نظامی ایران، که نگران فعالیت آن هاست، دست بزند. این مناطق شامل تأسیساتی می شود که در بحث های اخیر آژانس مطرح هستند؛ یعنی 3 نیروگاهی که در اسناد محرمانه آژانس مشخص شده اند. به منظور اجتناب از یک حمله گسترده و دامنه دار، ایالات متحده باید عملیاتی دقیق، سریع و پنهانی را طراحی کند و آن دسته از تأسیسات نظامی را که ممکن است مواجهه ایران را در پی داشته باشد مورد هدف قرار ندهد. در این سناریو، خطر از دست دادن کماندوها و هواپیماها وجود دارد، اما اقدام تلافی جویانه، بنا به پیش بینی مذکور، محتمل نیست. برآورد میانگین هزینه تحمیل شده بر اقتصاد جهان، در این سناریو، تقریباً 713 میلیارد دلار آمریکاست.
از دست رفتن سرمایه (ایران و منطقه)، خسارت هسته ای به ایران، خسارت به ایران (غیرنظامیان و تأسیسات غیرهسته ای)، اختلال در اقتصاد جهانی، افزایش هزینه زندگی در منطقه، افزایش قیمت نفت، افزایش قیمت گاز مایع، تورم، افزایش فروش تسلیحات روسی، کاهش اعتماد سرمایه گذاران، ضرر رساندن به اقتصاد ایران، هزینه های محاصره و تخلیه خلیج فارس، کاهش گردشگری جهانی، ضرورت ارسال کمک های انسان دوستانه به ایران، اختلال در روند واردات و صادرات بین المللی، حملات تلافی جویانه ایران، هزینه نظامی (آمریکا و منطقه)، هزینه پاک سازی و تأثیرات مواد رادیواکتیو، بی ثباتی گسترده منطقه ای، توقف کارهای منطقه ای آمریکا، اخلال در اقتصاد منطقه، خسارت منازعات منطقه ای و در نهایت پایان انزوای دفاعی ایران هزینه های ناشی از اقدام بر اساس این سناریو هستند. در سناریوی سوم، علاوه بر مسائلی که در سناریوی دوم مطرح شد، موارد دیگری نیز مشاهده می شود. در این سناریو، علاوه بر هزینه های نظامی، شاهد هزینه های زیست محیطی، کاهش گردشگری و بی ثباتی احتمالی در منطقه نیز خواهیم بود. از طرفی دیگر، با اجرای این سناریو، ایران از موضع دفاعی خارج می شود و می تواند برای استفاده از تسلیحات نظامی اش علیه منافع آمریکا در خاورمیانه اقدام کند. میانگین هزینه های افزایش قیمت نفت نیز به شکل حداکثری به رقم 400 میلیون دلار خواهد رسید که هزینه ای غیرقابل تحمل برای بازار نفت است. آسیب دیدن غیرنظامیان نیز بحث مهمی است که افکار عمومی جهان، مردم آمریکا و نیز ایران به آن واکنش شدید نشان خواهند داد.
سناریوی چهارم: بمباران و حمله فراگیر
بر اساس این سناریو، رئیس جمهور آمریکا تمایل نخواهد داشت تا کاری را نیمه کاره انجام دهد، زیرا نگران خواهد بود که حملات محدود ممکن است تمام اهداف و موضوعات را برآورده نکند و با اقدام تلافی جویانه ایران مواجه شود. بنابراین او خواهان یک عملیات دقیق تر است. در این سناریو، حمله نظامی به ایران هدفش نه تنها مراکز هسته ای، بلکه تأسیسات نظامی ایران، شامل نیروی هوایی، امکانات مرتبط با رادارهای هوایی و تجهیزات دیگری است که امکان اقدام تلافی جویانه را دارند. این ها ممکن است شامل پایگاه های اصلی نظامی ایران، تجهیزات سپاه پاسداران، ارتش، نیروی دریایی و نیروی هوایی ایران باشد. برای اقدام بر اساس این سناریو، ایالات متحده باید از باز ماندن تنگه هرمز مطمئن باشد. برآورد میانگین هزینه تحمیل شده بر اقتصاد جهان، با توجه به این سناریو، تقریباً 2/1 تریلیون دلار آمریکاست.
هزینه های محتمل از اجرای سناریو چهارم به شرح ذیل است: از دست رفتن سرمایه (ایران و منطقه)، خسارت هسته ای به ایران، خسارت به ایران (غیرنظامیان و تأسیسات غیرهسته ای)، اختلال در اقتصاد جهانی، هزینه تخلیه خلیج فارس، خسارت به بخش مالی، عرضه ذخایر استراتژیک نفت جهانی، کاهش گردشگری جهانی، کمک های انسان دوستانه به ایران، اختلال در واردات و صادرات، افزایش هزینه زندگی در منطقه، افزایش قیمت نفت، افزایش قیمت گاز مایع، تورم، افزایش فروش تسلیحات روسی، کاهش اعتماد سرمایه گذاران، ضرر رساندن به اقتصاد ایران، سقوط بازار، حمله تلافی جویانه ایران، هزینه نظامی (آمریکا و منطقه)، هزینه پاک سازی و تأثیرات مواد رادیواکتیو، بی ثباتی سیاسی گسترده در منطقه، توقف کارهای منطقه ای آمریکا، اختلال در اقتصاد منطقه، خسارت ناشی از منازعات منطقه ای، وقوع جنگ تجاری، بی ثباتی اقتصاد آمریکا، جنگ داخلی یا حداقل بی ثباتی ایران و نیز پایان انزوای دفاعی ایران. در قالب سناریوی کاهش فشارها، ایالات متحده برخی تحریم ها، شامل صادرات نفت خام ایران و معاملات خارجی بانک مرکزی، را از میان برمی دارد. این اقدام رویکردی جدید از سوی رئیس جمهور آمریکاست تا به ایران ثابت کند که این کشور اهل سازش و مذاکره است. این سناریو، که از پرهزینه ترین سناریو ها محسوب می شود، به گونه ای است که علاوه بر شاخص ها و شرایطی که در 3 سناریوی قبل به آن ها اشاره کردیم، موارد مهمی چون جنگ تجاری، بی ثباتی اقتصاد آمریکا و نیز جنگ داخلی یا بی ثباتی ایران را نیز در پی خواهد داشت. در صورت وقوع جنگ تجاری، کشورهای جهان به صف بندی تجاری علیه یکدیگر خواهند پرداخت و در این میان، ممکن است روسیه و چین، برای مقابله با آمریکا، صادرات و واردات خود را به برخی از کشورها و از جمله خود آمریکا کاهش دهند که این امر می تواند اقتصاد کشورهای اروپایی و آمریکا را در دوره رکود اقتصادی با بحران مواجه سازد. از طرفی، با وقوع این سناریو، ممکن است در ایران، بین گروه های تجزیه طلب و حکومت، جنگ داخلی شکل بگیرد و ایران و منطقه را بی ثبات سازد که این امر نیز به نفع اقتصاد سرمایه داری نیست؛ چرا که مهم ترین شاخصه اقتصاد سرمایه داری امنیت است. بی ثباتی در ایران و منطقه می تواند منافع حیاتی آمریکا در خاورمیانه را نیز به خطر بیندازد.
سناریوی پنجم: تهاجم تمام عیار
در صورت اقدام بر اساس این سناریو، ایالات متحده به ایران حمله و آن را اشغال و حکومت را خلع سلاح می کند. این سناریو شامل تمام اقدامات و عملیات های سناریوهای بالا می شود و در نهایت منجر به خلع سلاح رژیم ایران می گردد. اگرچه هدف این مأموریت تغییر رژیم ایران نیست، اما ضرورت اقدام بر این اساس وجود دارد، زیرا ایالات متحده نمی تواند تهدیدات اسرائیل و کشورهای همسایه ایران و تهدید بسته شدن تنگه هرمز را بیش از این تحمل نماید. این جنگ تنها از طریق محاصره دریایی ایران، ایجاد منطقه پرواز ممنوع و تخریب یک به یک تأسیسات نظامی ایران امکان پذیر است. در این عملیات، باید نیروهای زمینی و دریایی زیادی به خدمت گرفته شوند.برآورد میانگین هزینه تحمیل شده بر اقتصاد جهان، در این سناریو، تقریباً 7/1 تریلیون دلار آمریکاست.
شاخص ها و هزینه های تأثیرگذار بر سناریوی پنجم به این شرح هستند: از دست رفتن سرمایه (ایران و منطقه)، خسارت هسته ای به ایران، خسارت به ایران (غیرنظامیان و تأسیسات غیرهسته ای)، اختلال در اقتصاد جهانی، هزینه های محاصره و تخلیه خلیج فارس، خسارت به بخش مالی، هزینه های ضدتروریسم و امنیت داخلی آمریکا، عرضه ذخایر استراتژیک جهانی، کاهش گردشگری جهانی، کمک های انسان دوستانه، اختلال در واردات و صادرات، تغییر زیرساخت ها، افزایش قیمت گاز مایع، خسارت به اقتصاد ایران، سقوط بازار، سردرگمی بازار، هزینه های نظامی (جهانی و آمریکا)، خسارت منازعات منطقه ای، هزینه پاک سازی و تأثیرات مواد رادیواکتیو، توقف کارهای منطقه ای، اخلال در اقتصاد منطقه، بی ثباتی سیاسی گسترده در منطقه، افزایش فروش تسلیحات روسی، جنگ تجاری، بی ثباتی اقتصاد آمریکا، پایان انزوای دفاعی ایران. در این سناریو، اگرچه شاخص ها مشابه سناریوی چهارم هستند، اما شدت آن ها بیشتر خواهد بود. بی ثباتی اقتصادی در جهان، آمریکا و منطقه، هزینه های سرسام آوری را به بار خواهد آورد. از طرفی، با بی ثباتی در منطقه، گروه های تروریستی می توانند راحت تر از گذشته فعالیت کنند و انتقال یابند که این امر می تواند امنیت داخلی آمریکا و منطقه را با مشکلاتی همراه سازد. به بیان دیگر، امنیتی که آمریکا به اصطلاح چندین سال است که در افغانستان و عراق به دنبال آن است، هرگز محقق نخواهد شد.
سناریوی ششم: کاهش فشارها
برای فائق آمدن بر مشکل صف آرایی دو کشور در مقابل یکدیگر، رئیس جمهور آمریکا در رویکرد جدیدی نسبت به ایران، به صورت یک جانبه، قدم های مثبتی را در این زمینه برداشته است تا به این کشور ثابت کند اهل سازش و مذاکره است. در این سناریو، ایالات متحده برخی تحریم ها را از این ایران برمی دارد. این تحریم ها شامل صادرات نفت خام ایران و معاملات خارجی بانک مرکزی و همچنین شامل شرکت ملی نفت ایران و شرکت نفتیران می شود. برآورد میانگین هزینه تحمیل شده بر اقتصاد جهان، بر اساس این سناریو، تقریباً 60 میلیارد دلار آمریکاست.
شاخص های تأثیرگذار در سناریوی ششم عبارتند از: تقویت بازار آسیایی، تقویت بانکی شورای همکاری خلیج فارس، افزایش تجارت منطقه ای، افزایش اعتماد سرمایه گذاران، سرمایه گذاری در صنعت هسته ای، بهبود اقتصاد ایران، هزینه نظامی منطقه ای، کاهش قیمت نفت، کاهش جنگ و ترس از جنگ افزارهای نظامی، افزایش قاچاق منطقه ای، افزایش ارزش ریال، کم شدن تحریم ها. در این سناریو، اقتصاد ایران بهبود می یابد و ارزش ریال افزایش خواهد کرد. از طرفی دیگر، کشورهای دیگر نیز این شجاعت را پیدا خواهند کرد که همانند ایران به سرمایه گذاری در صنعت هسته ای اقدام کنند، زیرا در صورت کاهش فشارها، جهانیان ایران را برنده منازعه دو کشور خواهند دانست. اما کشورهای منطقه همچنان با توهم ترس از ایران، به افزایش تسلیحات خود ادامه خواهند داد. تجارت منطقه ای و آسیایی نیز با افزایش همراه خواهد بود، زیرا احتمال درگیری نظامی دو کشور کاهش می یابد و شاهد افزایش اعتماد سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در منطقه، به دلیل عدم ترس از جنگ افزارهای نظامی، خواهیم بود.
نظر شما :