مالکیت جزایر سه گانه با ادعا تغییر نمی کند

شکست شیوخ ابوظبی در مقابل ایران

۰۸ آذر ۱۳۹۱ | ۱۴:۴۲ کد : ۱۹۰۹۶۴۶ اخبار اصلی خاورمیانه
یادداشتی از محمدعلی بهمنی قاجار، کارشناس حقوق بین الملل به مناسبت فرارسیدن نهم آذر، چهل ویکمین سالگرد اعمال حاکمیت ایران برجزایر سه گانه
شکست شیوخ ابوظبی در مقابل ایران

دیپلماسی ایرانی: امارات و به ویژه حکومت ابوظبی در تلاش بودند تا با طرح ادعا برضد حاکمیت ایران بر بوموسی در وهله اول سیادت خود بر درون کشور امارات را تثبیت کرده و در وهله بعدی از شرایط بین المللی واختلافات جهان غرب با دولت ایران استفاده نماید و حاکمیت ایران بر قسمتی از سرزمینش را دچار تهدید ساخته وبه ویژه اجماعی بین المللی علیه حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه فراهم سازد. اما این تلاشهای امارات با شکستی فاحش روبرو شد. شکستی که برای آگاهان به تاریخ و فرهنگ منطقه دور از انتظار نبود ولی شاید مسولان حکومت ابوظبی انتظار این شکست به این ابعاد را نداشتند. به نظر می رسد حاکمان ابوظبی چهار هدف را از تلاشهای خود دنبال می کردند. که در هر چهار هدف شکست خوردند. این موضوع در ذیل  بررسی می گردند:

1.    عجز درایجاد  حس همبستگی در درون امارات

  به نظر می رسد به وجود آوردن نوعی همبستگی در امارات به سیادت ابوظبی و کاستن از مناسبات اقتصادی ایران و برخی شیخ نشین های رقیب  از جمله دوبی یکی از اهداف مورد نظر حکومت ابوظبی بود. با وجود همه تکاپویی که این حکومت و وزارت امورخارجه امارات به ریاست برادر شیخ ابوظبی برای برانگیختن حس عربیت ونوعی ناسیونالیسم اماراتی بر ضد ایران داشتند؛ در عمل شیخ نشین های تاثیر گذار هم چون شارجه و دوبی حمایتی از ادعاهای ابوظبی به عمل نیاوردند. شارجه که مدعی اصلی در مورد ادعا بی پایه بر بوموسی بود، هیچ واکنش عملی نسبت به تلاشهای ابوظبی نشان نداد. حکومت دوبی حتی موضعی منفی نسبت به ابوظبی ابراز داشت؛  چنانچه شیخ محمد بن راشد آل مکتوم حاکم دوبی و نخست وزیر امارات در سخنانی در هفته اول اردیبهشت ماه با تاکید بر اهمیت تاریخی مناسبات امارات با ایران و اشاره به این که موضوع جزایر نباید بر مناسبات دوستانه ایران وامارات سایه افکند، اهمیت حل وفصل دوستانه اختلافات را یادآور شده و در واقع موضع وزیر خارجه اهل ابوظبی امارات را به طور ضمنی رد می کند. نکته جالب این جاست  در شرایطی که حکومت ابوظبی تبلیغات پر دامنه ای علیه حاکمیت ملی ایران بر ابوموسی به راه انداخته است، در وبسایت رسمی حاکم دوبی حتی یک بار نیز نام ابوموسی نیامده است.

این گونه رویکرد حکومت دوبی ریشه در واقعیتهای تاریخی دارد. شیخ محمد حاکم کنونی دوبی فرزند فردی است که خود یکی از افراد کوشا وفعال در اعمال حاکمیت ایران بر ابوموسی بود. براساس اسناد تاریخی شیخ راشد پدر شیخ محمد که سالیان متمادی حکومت دوبی را برعهده داشت، در دهه 1340 خورشیدی و پیش از این که ایران به اعاده حاکمیت بر ابوموسی مبادرت بورزد بارها در مذاکره با مقامات ایرانی آن ها را تشویق کرده بود که هر چه زودتر بر جزایر اعمال حاکمیت نمایند. وی حتی در برهه ای که  ازخبر اعمال حاکمیت ایران بر ابوموسی آگاه می شود به نماینده ایران در دوبی تبریک می گوید و برای هر گونه همکاری در جهت پشتیبانی از حق حاکمیت ایران برجزایر سه گانه ابراز آمادگی می نماید. حال گویا شیخ محمد نیز خلف صادق چنین پدر آگاه واندیشمندی است؛ زیرا با درکی روشن از جایگاه مهم ایران در منطقه همواره با سیاستهای ضد ایرانی مخالفت ورزیده است؛  چنانچه پیشتر هم با مواضع جنگ طلبانه علیه ایران آشکارا مخالفت کرده است. به هر روی حکومت ابوظبی نتوانست هیچ گونه اجماعی بر ضد ایران در درون امارات ایجاد نماید وحتی شورای وزیران امارات نیز به صدور بیانیه های کلی وبی خاصیت وفاقد ضمانت اجرا اکتفا کرد؛ درحالی که به نظر می رسد ابوظبی به دنبال از میان بردن مناسبات تجاری ایران و امارات وبه نوعی تحریم ایران بود ولی در این راستا هیچ موفقیت به دست نیاورد. بدین ترتیب شیخ نشین های تاثیر گذار درعمل نشان دادند که کماکان در موضوع جزایر ایرانی بیشتر به ایران تمایل دارند تا به ابوظبی و حکومت این شیخ نشین باید به چند بیانیه بی محتوا وحمایت شیخ نشین بی اهمیتی چون عجمان اکتفا نماید.

2. ناکامی درتقابل شورای همکاری خلیج فارس با ایران

در شورای همکاری خلیج فارس نیز دستاوردهای امارات ناچیز بود. در این شورا نیز در عمل جز عربستان سعودی که بنا به دلایلی کاملا بی ربط با جزایر با ایران اختلافاتی جدی دارد، کشوری حمایتی جدی وعملی و با ضمانت اجرا از ادعاهای امارات به عمل نیاورد. در حقیقت نیز چگونه می شود مثلا کشوری مانند عمان با مناسبات تاریخی درهم آمیخته با ایران و اختلافات وکینه دیرینه با ابوظبی به منافع کلان دوستی با ایران پشت کرده و در موضوع جزایر دوست و متحد همیشگی و دیرینه را رها کرده و از دشمن سنتی اش حمایت کند. البته حمایت لفظی که انجام شده است بر اساس یک نوع بیم از متهم شدن به خیانت به عربیت  است. بیم ونگرانی که هر روز بیشتر رنگ باخته و بی ارزشی آن مشخص می گردد. در موضوع جلب حمایت شورای همکاری نیز امارات یا به دربسته خورد یا موفق به کسب حمایت دولتی چون بحرین شد که خود در داخل کشورش با انقلابی مردمی روبه رو است وعدم حمایتش  بارها بهتر از حمایتش است.

3.  شکست در اتحادیه عرب

برای جهان عرب موضوع ادعای امارات بر جزایر ایرانی تبدیل به داستانی خسته کننده شده است . درهنگام اعاده حاکمیت ایران بر جزایر تقریبا تمام کشورهای عرب به غیر از چهار کشور تندرو به طور خصوصی از موضع ایران حمایت کردند . در حال حاضر هم بی تردید بی اهمیت ترین موضوع در مناسبات جهان عرب با ایران، ادعای امارات بر جزایر ایرانی است. اتحادیه عرب همواره به لفاظی و صدور بیانیه های بی ارزش اکتفا کرده و در عمل هیچ گونه تلاشی برای حمایت از ادعای حاکمان ابوظبی به عمل نیاورده است. در حال حاضر که ایران دوستان نیرومندی چون عراق در اتحادیه عرب دارد و جهان عرب نیز درگیر انقلاب ومشکلات داخلی است . بخت امارات برای به دست آوردن پشتیبانی موثر عربی از همیشه ضعیف تر است. در این میان حمایتهای شورای انتقالی لیبی ویا نخست وزیر تاجر پیشه لبنان از مواضع امارات نیز بیش از آن که برخاسته از سوگیری سیاسی باشد ناشی از سوداگری اقتصادی بوده وفاقد ارزش است.

 

4.   ناتوانی درجلب حمایت بین المللی

امارات تصور می کرد که قادر خواهد بود با سواستفاده از اختلاف کشورهای غربی با ایران در موضوع هسته ای حمایت تاثیر گذار کشورهای غربی را به دست آورد . اما در عمل صرفا چند کشور غربی هم چون آمریکا، انگلستان و فرانسه بیانیه هایی صادر و بدون این که از ادعای مالکیت امارات بر جزایر پشتیبانی نمایند، صرفا خواستار همکاری ایران با امارات برای حل موضوع و ارجاع این موضوع به عنوان یک اختلاف به دیوان لاهه می گردند. خواهش کشورهای غربی از ایران یک معنای مشخص وآشکار دارد آنان پذیرفته اند که به هیچ روی نباید از اهرم زور در مورد جزایر سه گانه استفاده نمایند ودر حقیقت حل این موضوع را صرفا به عهده ایران قرار داده اند. براساس حقوق بین الملل ارجاع به دیوان لاهه باید با موافقت طرفین یک اختلاف بین المللی باشد. در موضوع جزایر، که ایران از اساس ومبتنی به دلایل حقه تاریخی، حقوقی وسیاسی وجود اختلاف را نمی پذیرد. ارجاع به دیوان لاهه نیز غیر ممکن است. خواهش برخی کشورهای غربی از ایران برای ارجاع موضوع به دیوان لاهه فاقد هر گونه ضمانت اجرا بوده و صرفا برای رضایت امارات چنین تقاضایی مطرح شده است . ولی هم امارات وهم کشورهایی که چنین تقاضایی را مطرح کردند می دانند که این گونه درخواست ها هیچ ارزش حقوقی وسیاسی ندارد.

آشکار است که کشورهای غربی علی رغم اختلافات با ایران ونیازی که به دلیل مسایل اقتصادی به امارات دارند حاضر نشدند که حمایتی تاثیر گذار از امارات به عمل آورند و صرفا تقاضایی بی ارزش را مطرح ساختند که دلخوشی برای امارات باشد؛ وگرنه چگونه قدرت های جهانی ایران را با قدرت تاثیر گذاری از شبه قاره هند تا شمال آفریقا و از شمال قفقاز تا جنوب یمن رها کرده و به حمایت از امارات خواهند پرداخت. تقاضاهای بی ارزش ارجاع به دیوان لاهه نیز صرفا امری گذرا و مربوط به مقطع کوتاه کنونی هستند. ولی مهم این است که حتی در همین برهه ای که اختلافات ایران وغرب در اوج خود قرار داشت نیز جهان غرب حاضر به حمایت تاثیر گذار از امارات نگردید.

نتیجه

در مجموع باید گفت که امارات در ادعاهای خود علیه ایران به هیچ دستاوردی نرسید اما در مقابل در ایران عشق به میهن و احساس وظیفه به پاسداری از تمامیت ارضی منجر به بروز واکنشهای میهن دوستانه گسترده ای گردید. ملت ایران از هر گروه،  طیف و تباری یکپارچه وبه سان اعضای پیکری یگانه دربرابر این ادعا ایستادند و آن چنان اتحاد و قدرتی از خود نشان دادند که نه تنها امارات بلکه قدرت های تاثیر گذار جهانی نیز دریابند که تمامیت ارضی ایران خط قرمزی است که هیچ قدرتی را یارای عبور از آن نیست./ 12

کلید واژه ها: امارات ابوظبی جزایر محمدعلی بهمنی قاجار


نظر شما :