وقتی اصلاح طلبی مرسی به دیکتاتوری تعبیر شد
از فرعون مخالفان تا لینکلن هواداران
ديپلماسي ايراني: فرعون قرن یا آبراهام لینکلن؟ محمد مرسی رئیس جمهور اسلام گرای مصر جامه اصلاح طلبی بر تن کرده است. جامه ای که از سوی برخی به قبای دیکتاتوری تعبیر شده و از سوی هوادارانش به زره ای پولادین برای مقابله با خودکامه گی های سیستم قضایی. میدان تحریر قاهره در چند روز گذشته و پس از تصمیم جنجالی آقای مرسی برای افزایش قدرت ریاست جمهوری و مصونیت بخشیدن به تصمیم های این مقام ، شاهد بازگشت مخالفان بود. مخالفانی که نیم رخ مرسی را در کنار نیم رخ حسنی مبارک قرار داده و شعار "ارحل یا مرسی" سر دادند. کمتر از 24 ساعت پیش نخستین رئیس جمهور منتخب مردم پس از انقلاب با حضور در شورای قضات برخی از مفاد تصمیم خود را تعدیل کرد. جزئیات تحولات مصر در ده روز گذشته، ریشه های اختلاف میان قوای مقننه و مجریه ، رفتارشناسی محمد مرسی و آینده جریان اخوان المسلمین و اسلام گرایی در عرصه سیاسی مصر را با جعفر قنادباشي، تحلیل گر مسائل افريقا در میان گذاشتیم که در زیر می خوانید:
ابتدای بحث را با آخرین تحول جاری در مصر آغاز کنیم. ظاهرا محمد مرسی پس از برگزاری جلسه ای با شورای قضات مصری اندکی از مواضع قبلی خود عقب نشینی کرده است. لطفا در خصوص جزئیات تصمیم های جنجالی مرسی و اصلاحاتی که شب گذشته در آن رخ داد ، اندکی توضیح دهید.
مرسي كوشش ميكند تا كشتي نا آرم كنوني مصر را با تصمياتي به ساحل آرامي هدايت كند. در اين شرايط طوفان خطرناكي در قالب يك شكاف در جامعه مصر خود را نشان ميدهد كه محمد مرسي سعي دارد تا بر اين شكافها فائق آمده تا آنها گسترش پيدا نكند. رئيس جمهوري مصر راه گفتگو را با قضات و سراني كه تظاهراتها و تحصنها را سامان دادند را فراهم كرد و البته دراين گفتگوها به توافق كامل نرسيدهاند.
اما اقدامي كه گروه مرسي كرد، اين بود كه تجمعات سراسري كه در اين هفته برنامهريزي شده بود را لغو كرد. اين تظاهرات قرار بود امروز يعني روز سهشنبه برگزار شود كه گروه اخوان المسلين يعني شاخه سياسي آن كه حزب عدالت و آزادي است و در گذشته رهبري اين حزب را مرسي برعهده داشت،لغو كرد. لغو اين راهپيمايي بازهم كوششي براي فائق آمدن بر روند گسترش شكافهاست. اما مهم اين است كه بدانيم ريشه اين شكافها در كجاست و تا چه اندازه مرسي ميتواند از آن عدول كرده و يا تا چه ميزان ناگزير است كه به راه خود ادامه دهد.
محمد مرسي سعي كرده تا در تصميمهاي خود اعلام كند كه اين بيانيه موقت است. به معناي ديگر اين توافق اخير محمد مرسي با قوه قضاييه را نبايد با عنوان عقب نشيني مرسي تعبير كرد.
همچنين محمد مرسي تاكيد دارد كه هر اختياري كه در اين بيانيه به آن اشاره شده بود، موقت است. اما از سوي ديگر محدود بودن دايره اين تصميمها به قانون اساسي بسيار كلي است و جزئيات را در بر نميگيرد. در حقيقت مرسي عقبنشيني نكرده بلكه تنها يادآوري كرده كه اين مسائل مربوط به مسائل جزئي همانند احزاب نيست و يا تبديل شدن وي به ديكتاتوري محسوب نميشود،اما اختياراتي است كه كمك مي كند تا اين انقلاب به سمت دموكراسي حركت كرده و احزاب به سمتي سوق داده شوند تا بتوانند خود را نشان دهند. بنابراين اعلام اين مواضع و لغو تحصن و راهپيمايي امروز حسن نيتي از جانب مرسي و طرفداران وي بود. همچنين وارد شدن به گفتگو يعني رسميت دادن به طرف مخالفت سبب ايجاد فضاي مثبت و نوعي تعديل مواضعي است كه به دورغ از وي اعلام كرده بودند. چراكه ساختار فكري محمد مرسي بر پايه گفتگوست.
با انحلال پارلمان منتخب مردم اکنون دو قوه مجریه و قضاییه در مصر در راس امور هستند. سابقه تقابل میان این دو قوه از زمان شکل گرفتن انقلاب در مصر و پس از آن روی کار آمدن دولت مرسی را چگونه ارزیابی می کنید؟
محمد مرسي تنها منتخب مردم در صحنه سياسي مصر است. بدين معنا كه از سه قوهاي كه در هر كشوري وجود دارد، قوه قضاييه، مقننه و مجريه،امروزه قوه مجريه كه محمد مرسي رياست آن را بر عهده دارد ، تنها نهاد دموكراتيك در صحنه سياسي مصر است. قوه مقننه نيز دو بخش دارد كه بخش اصلي و اساسي آن پارلمان است كه توسط قوه قضاييه منحل شده و يكي از دلايل تغيير مقامات در قوه قضاييه و يا بركناري آنها از جانب مرسي نيز همين انحلال پارلمان است كه متاسفانه اين قوه در برگزاري انتخابات براي پارلمان جديد تعلل كرد.
در حقيقت اين قوه مجريه كه تنها منتخب مردم است امروزه بار مسائل اجرايي كشور را به عهده ندارد، بلكه بار به سرانجام رساندن خيزش مردمي و يا بهتر است بگوييم يك انقلاب را به دوش ميكشد. به عبارت ديگر فرد ديگري در صحنه سياسي مصر صلاحيت به انجام رساندن اين خيزش را ندارد و يا حتي مسئوليتي نيز برعهده ندارد. بنابراين محمد مرسي با ارزيابي تحولات به اين نتيجه رسيده كه قوه قضاييه به عنوان عمدهترين مانع بر سر راه اين خيزش و تحقق مطالبات مردم بايد تغييراتي كند. چراكه اين قوه علاوه بر انحلال پارلمان از تصويب قانون اساسي جديدي كه احتياج مبرمي به آن وجود دارد،جلوگيري ميكند. همچنين بنابراين بود تا قوه قضاييه مجلس موسسان را نيز منحل كند،مجلسي كه دست اندر كار تصويب قانون اساسي جديد است. بنابراين آنچه گفته شد خطراتي بود كه خيزش انقلاب مردم مصر را تهديد ميكرد،بنابراين دو مورد از مانع تراشيهاي قوه قضاييه ذكر شد كه:
1. انحلال پارلمان به عنوان يك نهاد دموكراتيك منتخب مردم
2. كوشش در جهت عدم تصويب قانون اساسي جديد
3. سومين اقدامي كه قوه قضاييه انجام داد تبرئه قاتلين مردم در صحنه خيابانها و يا تعيين مجازاتهاي بسيار سبك براي اين قاتلين مردم بود
اگر به گذشته و پيش از ناآراميهاي اخير بازگرديم، شاهد هستيم كه خيابانهاي مصر مملو از معترضيني بود كه نسبت به اقدامات قوه قضاييه در تبرئه قاتلين مردم شكايت دارند و از محمد مرسي خواستهاند تا اقدامي در جهت مجازات جدي آنها صورت گيرد. محمد مرسي نيز بر اين باور است سومين اقدام قوه قضاييه در تبرئه قاتلين تثبيت مقامات گذشته است و يا به معناي ديگر كوشش براي بقاياي رژيم گذشته است كه اين روند نيز مانع عمدهاي در راه انقلاب مردمي مصر است. بنابراين بيانيهاي كه رئيس جمهور اين كشور در روز پنج شنبه صادر كرد در حقيقت پاسخ به بخشي از مطالبات مردم و نيازهايي كه انقلاب مصر براي تحول دارد،بود. البته در اين بيانيه ابتدا به مردم وعده داده كه حتما قاتلين را محاكمه خواهيم كرد و در آن به واگذاري اختياراتي به خود براي عبور از اين مقطع كوتاه و مهم نياز دارد. پيش از اين قوه قضاييه دستورات محمد مرسي را در بازگشايي پارلمان ناديده گرفت و حكم او را لغو كرد. اما مرسي سعي دارد تا از اين مقطع عبور كند. طبيعي است كه محمد مرسي به هيچ وجه خواستار ديكتاتوري در صحنه سياسي مصر نيست، به دليل آنكه حزب آزادي و عدالت و جماعت اخوان المسلمين ديدگاههاي بسيار بازي دارد، حتي تا اندازهاي كه گروهاي سلفي مصري آنها را به ليبرال بودن متهم ميكنند، چراكه ديدگاههاي آنها دموكراتيك است. اما بنابر آخرين سخنراني كه محمد مرسي در روز پنج شنبه داشت، صراحتا اظهار كرد كه در حال حاضر كه هيچ قوه ديگر دموكراتيكي در صحنه حضور ندارد، ناگزير هستم كه به تنهايي بار همه را به دوش كشيده و در اين مرحله تصميمگيريهاي فردي را انجام دهم،اما تمامي اين تصميمها مربوط به نهادهاي دموكراتيك است. بدين معنا كه كوشش براي ادامه روند تصويب قانون اساسي و برگزاري انتخابات براي ايجاد پارلماني جديد كه براي اداره امور عادي مردم هم به آن نياز است. چراكه رياست جمهوري بال اصلي خود را توسط قوه قضاييه از دست داده است. بنابراين براي پرواز به سوي آيندهاي دموكراتيك ناگزير بايد در اين مقطع براي رسيدن به اين مسائل كوشش كند.
برخی چهره ها همانند البرادعی مرسی را "فرعون جدید" خواندند و این در حالی است که در رسانه های دیگر از جمله سایت دیپلمات مرسی به رئیس جمهوری اصلاح طلب امریکا آبراهام لینکلن تشبیه شد. شما با توجه به مفاد تصمیم جدید مرسی کدام عنوان را برای وی ترجیحح می دهید؟ دیکتاتور یا اصلاح طلب؟
طبيعي است كه با توجه به تحصيلات محمد مرسي كه در غرب بوده و دوستان و همفكران او نيز با قاعدههاي حزبي آشنا هستند، خود او نيز با رعايت قوانين دموكراتيك در پارلمان حسني مبارك هم حضور داشته است. بنابراين فردي است كه قوانين حزبي و دموكراتيك را تا ميزاني كه ممكن است، اجرا ميكند و هرگز در اين صحنه نبايد او را به عنوان مسلمان افراطي يا سلفي متهم كرد كه متاسفانه مخالفان محمدمرسي سعي كردند تا او را به چند مورد متهم كنند، يكي همين مساله كه او را "فرعون جديد مصر" ناميدند و يا اينكه ديكتاتورش خواندند. در حاليكه به هيچ وجه اينگونه نيست و اگر تركيب مخالفيني كه در برابر محمد مرسي قرار دارند را مورد بررسي قرار دهيم،شاهد خواهيم بود كه اكثر آنها يا از قوه قضاييه هستند كه به دنبال حفظ ساختار گذشته اين قوه و منصوبين حسني مبارك بودهاند و به نوعي در جرائم حكومت سابق نقش داشتند و يا از شخصيت هاي سياسي احزاب ليبرال يا سكولار و غربگرايي هستند كه در انتخابات مهم گذشته شكست خورده و نتوانستند در انتخابات پارلماني بيش از 30 درصد آراء را بدست آورند.
افرادي همانند عمر موسي يا حمدين صباحي و يا محمد البرادعي از نظر برخورداري از پشتيبانيهاي مردمي نسبت به اخوان المسلمين در اندازه بسيار كوچكي قرار ميگيرند و پايگاههاي مردمي قوي ندارند. همانطور كه شاهد بوديم در انتخابات رياست جمهوري هم نتوانستند موفقيتي كسب كنند. بنابراين اين احزاب شكست خورده مترصد فرصتي بودند تا از اين انقلاب سهم خواهي كنند و زمينههاي حضور خود را در صحنه سياسي فراهم كنند. در حقيقت بركناري مقامات عاليه قوه قضاييه و اين بيانيه اخير محمد مرسي بهانهاي براي شكست خوردگان در انتخابات پارلماني و رياست جمهوري است تا در صحنه سياسي مصر حضور پيدا كنند.
همچنين اين شكست خوردگان هدف ديگري نيز در صحنه سياسي مصر دارند و آن جلوگيري از روند اسلامي شدن مصر است. همانطور كه ميدانيد حدود 90 درصد مردم مسلمان هستند و فرهنگ اسلامي نيز در اين كشور بسيار قوي است. همچنين هميشه بحث اسلامگرايي در اين كشور بسيار مهم بوده است. در نتيجه طبيعي است كه جريان اسلامي آنقدر قوي هست تا بتواند حكومت آينده را به شبه اسلامي يا اسلامي تبديل كند. اما اين مخالفين تنها مقصد سهم خواهي ندارند،بلكه علاقهمندند تا زمينههايي فراهم سازند تا قانون اساسي مصر قانوني سكولار باشد و به همين دليل مورد حمايت غربيها هستند. يا به عبارت ديگر تنها به دنبال شكست دادن محمد مرسي و يا اخوان المسلمين يا شاخه سياسي حزب آزادي و عدالت نيستند، بلكه به دنبال اين هستند تا اسلامگرايي را در صحنه سياسي مصر متوقف كنند. حمايتهاي امريكا از گروههاي مخالف و يا محكوميت مرسي از جانب طرفهاي غربي بيشتر در جهت متوقف كردن جريان اسلامي است.
برخی محمد مرسی را به کودتای سیاسی و ربودن انقلاب متهم کردند و عده ای نیز از احتمال کودتای نظامی در مصر در صورت اصرار مرسی بر تصمیم هایش سخن گفتند.آیا می توان حرکات اخیر مرسی را کودتای سیاسی خواند و آیا مصر یک سال و اندی پس از انقلاب پتانسیل پذیرایی از کودتای نظامی علیه دولت را دارد؟
طرفهاي غربي خود مرسي را نيز به كودتا متهم ميكردند كه چنين مسالهاي وجود نداشت و وي منتخب مردم است. در تعريف كودتا آمده،افرادي كه عدهاي كمي طرفدار دارند با ابزار مسلحانه سعي دارند تا تاسيسات كليدي كشور را به دست بگيرند. اما محمد مرسي با آراء مردم بر سركار آمده و اگر الان بازهم در كشور مصر انتخاباتي برگزار شود، بنابر تجريه بيشترين آراء را كسب خواهد كرد.شايد ميزان گذشته تا اندازهاي كاهش پيدا كرده است، اما در مقايسه با ديگر شخصيتها همچنان بيشترين آراء را كسب خواهد كرد و به نظر نميرسد كه كمتر از شش ماه كه از انتخاب وي گذشته آرائ مردم به اين سرعت تغيير پيدا كرده باشد. بنابراين نمي توان كودتا را به وي نسبت داد چراكه با ابزار سياسي بر سر قدرت آمده و نه ابزار نظامي. همچنين نظاميان در اختيار او نيستند و او تنها برخي از سران ارتش را تغيير داد.
محمد مرسي رسانهاي را هم در اختيار ندارد و حتي آن زماني كه نياز داشت تا تصميمات خود را براي طبقات مختلف مردم توضيح دهد، كانال دولتي تلويزيون مصر قطع شد. اين مساله نشان دهنده كودتايي است كه غربيهاي دنبال كرده و اجازه ندادند تا سخنان مرسي به مردم برسد. اما از سوي ديگر تلويزيونهاي خصوصي كه در اختيار مخالفين است را تقويت كردند و رسانههاي گروهي غربي را در اختيار مخالفان دولت مصر قرار دادند.
اما اين مساله كه كودتا از سوي نظاميان صورت بگيرد هم احتمال بسيار كمي دارد. به دليل آنكه كودتا زماني صورت ميگيرد كه پذيرشي وجود داشته باشد. در حاليكه امروزه در صحنه سياسي مصر مردم حضور دارند و التهاب انقلاب كاهش پيدا نكرده، كودتا در اين شرايط به معناي خونريزيها و هزينههاي بسيار زياد و از سوي ديگر نافرجام ماندن كودتاست. بنابراين اگر چنانچه كودتايي از جانب نظاميان صورت گيرد، اشتباهي بسيار آشكار و خودشكي علني است.
آینده جریان اخوان المسلیمن در مصر را چگونه پیش بینی می کنید. کارنامه این جریان پس از به دست گرفتن قدرت چگونه بوده است؟
آنچه مسلم است اگر حوداث مصر را در قالب جريانها ببينيم، اينگونه است كه:
1. جريان سكولار و ليبرال و غرب گرا ضعيف است و اختصاص به ارتشي هاي و فرماندهان سابق دارد
2. بعد معتدل جريان اسلام گرا در اين كشور بسيار طرفدار دارد
در اين كشاكش ميان جريان اسلامي پرطرفدار معتدل اخواني در مقابل جريان غربگرا و ليبرال،قاعدتا اين جريان نخست پيروز است. بدين معنا كه جريان اسلامي در صحنه سياسي مصر در طول سالهاي آينده هم حرف اول را ميزند. البته مشكلات زيادي بر سر راه آن به وجود خواهند آورد، اما اين جريان از نظر پشتوانههاي مردمي قويتر هم شده است. فرصتي كه پس از رفتن مبارك ايجاد شده و نبود فشار و اختلاف دستگاه امنيتي مصر سبب شده تا اين جريان اسلامي بسيار قويتر و پرمحتواتر در صحنه حضور پيدا كند و پيدا خواهد كرد. بايد اضافه كرد كه هنوز چهرههايي از جريان اسلامي در درون دانشگاهها و محافل آموزشي اسلامي و سياسي هستند كه روي صحنه نيامده و شاهد مظاهر آن در تحولات آينده سياسي مصر خواهيم بود. بنابراين اين جريان مخالف بيشتر نوعي جريان سهم خواهي از سوي ورشكستگان سياسي است كه مشكلاتي را بر سر راه مردم آينده قرار ميدهند و نميتوان گفت كه جريان مخالف مرسي آينده روشني در صحنه سياسي مصر دارد.
تحريريه ديپلماسي ايراني/14
انتشار اولیه : سه شنبه 7 آذر 1391 / بازانتشار: جمعه 10 آذر 1391
نظر شما :