کمیت و کیفیت «عدم‌تعهد»

۰۶ شهریور ۱۳۹۱ | ۱۴:۵۴ کد : ۱۹۰۶۰۱۱ سرخط اخبار

مهدی مطهرنیا

شرق: بررسی جایگاه جنبش عدم تعهد در ساختار نظام بین الملل در گرو گذار منطقی و تئوریک از دو سطح تحلیل است. سطح نخست تحلیل هویت شناسی جنبش عدم تعهد در دو سرفصل نطفه شکل گیری و خط استمرار آن قرار دارد و بعد از هویت شناسی جنبش عدم تعهد نیاز خواهیم داشت ظرفیت شناسی این جنبش را مورد توجه قرار دهیم. در این راستا به طور مختصر و اجمالی این سطوح را مورد توجه و تعمق قرار می دهیم. در سطح هویت شناسی باید این موضوع را مورد توجه قرار داد که جنبش عدم تعهد از رَستنگاهی برخوردار است که ریشه در جنگ سرد دارد. زمانی که جنگ سرد پیامدهای خود را پس از جنگ جهانی دوم در قطب بندی شرق و غرب هویدا کرد، رهبران کشورهای مخالف غرب مانند مارشال تیتو، رهبر وقت یوگسلاوی سابق، جمال عبدالناصر، رییس جمهور وقت مصر، احمد سوکارنو، اولین رییس جمهوری اندونزی و جواهر لعل نهرو اولین نخست وزیر هند به عنوان رهبران بزرگ کشورهای خود، از فرصت جنگ سرد نهایت بهره را بردند و توانستند جنبشی را شکل و محتوا ببخشند که مدعی ایجاد یک موازنه قابل قبول در برابر دو قطب شرق و غرب بود. به همین جهت آن را عدم تعهد به شرق و غرب نامیدند و به واسطه این معنا بود که مرکزیت «جنبش عدم تعهد» به تعهد بر عدم تعهد به دو قطب شرق و غرب استقرار پیدا کرد. اما پس از پایان دوران رهبری، موسسان جنبش عدم تعهد که عصر طلایی جنبش عدم تعهد را رقم زده بودند، خط استمرار هویتی جنبش با اعوجاجات متعددی روبه رو بوده است. حتی در دوران جنگ سرد که منطق هویتی جنبش عدم تعهد، تعهد برعدم تعهد
پایه ریزی شده بود کمرنگ شد. کشورهای عضو و کشورهای پیوسته به این جنبش در مسیر دهه های گذشته اگرچه عضو جنبش عدم تعهد بودند، اما از منظر تعریف عملیاتی
کمتر تعهدی به عدم تعهد، خارج از بیانیه های اجلاسیه های عدم تعهد در این سال ها از خود نشان ندادند. در کنار این معنا باید به ظرفیت شناسی این جنبش توجه کرد. جنبش عدم تعهد یک جنبش کمیت محور است. 120 کشور عضو جنبش عدم تعهد هستند اما این جنبش باید دارای یک ساختار تشکیلاتی موثر و مستحکم شود که در اجلاس ایران این امکان وجود دارد. حتی جنبش عدم تعهد فاقد یک دبیرخانه دایمی است. جنبش عدم تعهد اساسا در ابتدای گریز از پیچ موج های بروکراتیک، توسط رهبران بزرگ خود و موسسانش نه به عنوان سازمان بلکه به عنوان جنبش متولد شد. اما اکنون همین نکته به یکی از ضعف های جنبش عدم تعهد تبدیل شده است که باتوجه به توانایی ها و ظرفیت ها می توان بر آن فائق آمد. تاکنون هم تشکیلات مشخصی برای پیگیری اراده جمعی جنبش عدم تعهد دیده نشده و نمی شود بر همین اساس ضمانت اجرایی برای تصمیمات متخذه وجود ندارد. بنابراین اگرچه 120 کشور عضو جنبش عدم تعهد هستند اما به دلیل بحران هویتی که بیان شد در خارج از نشست های متعدد جنبش عدم تعهد هرکدام از کشورها در برابر قطب های جهان در مسیر پیگیری منافع ملی خود تعهد کمتری برای عدم تعهد دارند. همچنین ساختاری هم وجود ندارد که ظرفیت های موجود جنبش را مدیریت کند. بنابراین جنبش عدم تعهد جنبشی است که شامل اعضای بسیار اما متفرق هستند که به این خاطر نمی توانند از ظرفیت های موجود خود از طریق به هم پیوستن توانایی های اعضا در یک تشکیلات واحد بهره ببرند. با گذر از دوران طلایی جنبش عدم تعهد تجارب موجود در دهه های گذشته نشان دهنده آن است که ظرفیت های جنبش کمتر توانسته است موقعیت افزا برای تاثیر گذاری در جامعه بین المللی باشد. «شرم الشیخ» هنوز در خاطره ها نقش بسته است. در آن بیانیه دو محور مربوط به اسراییل و پرونده هسته ای ایران بسیار برجسته شد، اما در عمل با در نظر گرفتن دو سطح هویت شناسی و ظرفیت شناسی می توان به سهولت به این نظریه رسید که تاثیرات بیانیه «شرم الشیخ» در حوزه رفتار و اقدام سیاسی تا چه اندازه نازل بوده است.


نظر شما :