اجلاس غیرمتعهدها و سیاست ایران
مهدی مطهرنیا*
آرمان : سیاست خارجی ایران با روی کار آمدن دولت نهم بر لزوم حضور فعالانه و تاکید بر گسترش روابط اقتصادی در لایههای گوناگون با کشورهای مختلف جهان تاکید داشت. زمانی که منوچهر متکی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شد این دکترین و تاکید بر خروج انفعالی ایران در حوزه سیاست خارجی به حضوری فعالانه مورد توجه واقع و محور اساسی حرکتهای وزارت امور خارجه با تاکید بر گسترش روابط اقتصادی مشخص شد و آنچه امروز در کارنامه وزارت خارجه کشورمان در دوران دولت نهم و دهم دیده میشود باید با این معیارها سنجیده شود. دادههای اجمالی موجود بیانگر این است که حصول به چنین رویکردی با موفقیت صددرصد روبه رو نبوده است. این در حالی است که به موازات چنین رویکردی شاهد اعمال فشار بیشتر طرفهای غربی به رهبری آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در چند سال اخیر بودهایم، به گونهای که انزوای دیپلماتیک ایران در دستور کار قرار گرفته است. این دو معنا موجب شده است که در آستانه اجلاس شانزدهم غیرمتعهدها در تهران نگرانیهایی جدی در لایههای گوناگون نسبت به موفقیت این اجلاس در تهران مورد توجه قرار بگیرد و این پرسش مطرح شود که با وجود آنچه در مکه و در جریان کنفرانس کشورهای اسلامی گذشت، میتوان امیدی داشت که اجلاس تهران با موفقیت برگزار شود و کشورهای منطقهای مسلمان سمت و سوی جدی در ارتباط با موضع ایران داشته باشند. در پاسخ به این سوال باید گفت که در اجلاس مکه شکافی جدی میان کشورهای اسلامی دیده شد، ایران در این نشست صراحتا با تعلیق عضویت سوریه در اجلاس مخالفت کرد ولی علی رغم آن در بیانیه نهایی تعلیق عضویت سوریه به تصویب میرسد و کشورهایی چون ایران و لبنان در این زمینه در اقلیت قرار میگیرند. بنابراین باید بگوییم که وجود چنین شکافی در میان کشورهای اسلامی پیامد و پژواک خود را در اجلاس شانزدهم عدم تعهد در تهران به جای خواهد گذاشت، این در حالی است که ایران میتواند از این اجلاس به عنوان یک فرصت در راستای ایجاد یک رویکرد دقیق در غیرمتعهدها استفاده کند. از این رو چالشهای موجود مانند چالش فوق میتواند تا حدودی کارکرد مثبت اجلاسیه شانزدهم را تحت تاثیر خود قرار دهد. برای تحلیل کلی مساله باید این اصل اساسی را بپذیریم که دستگاه دیپلماسی ایران یا هر کشور دیگری در حقیقت افزارمندی سیاسی است، به این معنا که ابزارهای مادی و غیرمادی سیاست را در عرصه منطقهای و بین المللی در دست دارد، در حالی که تنظیم سیاست خارجی باعث میشود که این افزارها در مسیر خاصی قرار گیرند، لذا دستگاه دیپلماسی درحقیقت انعکاسی از سیاست خارجی درهر کشوری است. در کشور ما هم سیاست خارجی از ویژگیها و منطق خاصی پیروی میکند که وزارت امور خارجه هم باید در مسیر آن منطق خاص و تعریف شده حرکت کند. پس باید گفت که دستگاه دیپلماسی پژواکی از سیاست گذاری خارجی در کشور ماست که بیرون از وزارت امور خارجه به تایید و تصویب میرسد. بنابراین باید توضیح داد که ایران باید سریعا به دکترین مشارکت فعال در داخل و دیپلماسی فعال در بیرون در عرصه سیاست خارجی روی آورد، چرا که ایران باید با تجمیع نیروی داخلی خود و براساس ایجاد وحدت ملی حاصل از این فرآیند، در عرصه سیاست خارجی بازیگری و کنشگری خود را فعال تر کند. اگر در صحنه داخلی مشارکت فعال وجود نداشته باشد، نمیتوانید نوعی کنش سازنده را در بیرون از خود نشان دهید. از طرف دیگر این موضوع به این معناست که ایران در جغرافیایی قرار گرفته که به سادگی نمیتواند سکوت پیشه کند. به نظر میرسد ایران باید در جایی که منافع ملی ایرانیان و مسائل مربوط به رویکرد ارزشی و اصولی ناشی از انقلاب ایجاب میکند به موضع گیریهای مدبرانه، رفتارهای معقولانه و کنشهای پرنفوذتر بپردازد.
* استاد دانشگاه
نظر شما :