نسل کشی در قرن بیست و یکم
سیدعلی موسوی خلخالی
خبرآنلاین: در قرن بیست و یکم در گوشهای دیگر از دنیا قتل عام مسلمانان در حال انجام است. این بار نه در بوسنی هرزگوین یا کوزوو در قلب اروپا و نه در امریکا و آفریقا بلکه در آسیا و توسط بوداییها در قلب آسیای دور و زیر چشمان مجامع بینالمللی که سکوت را بر هر چیزی ترجیح دادهاند و همه ذکر و بکر خود را متوجه سوریه کردهاند، مسلمانان میانمار قتل عام میشوند تا زیر چشم مجامع حقوق بشری شاهد کشتار وسیع مسلمانان باشیم. بنا به گزارشها تا کنون هزار نفر کشته، 5 هزار نفر زخمی و نزدیک به سه هزار نفر ربوده شدهاند و این همه در حالی است که 20 روستا و 200 منزل نیز به طور کامل ویران شدهاند و 300 هزار نفر به بنگلادش فرار کردهاند. به این رقم سه هزار نفر بیخانمان را نیز باید افزود. ثین سین، رئیس جمهوری میانمار به آنتونیو گوتیریس، مذاکره کننده سازمان ملل در امور پناهندگان گفته است که تنها راه حل بحران به وجود آمده "برخورد قاطعانه با نژاد روهینجای مسلمان است که یا باید در اردوگاه پناهندگان جمع شوند یا باید از کشور اخراج شوند."
پرزیدنت سین این اظهارات را در حالی بیان میکند که رسانههای جهان گشایش به وجود آمده در میانمار یا برمه سابق را ستایش میکنند و از این که دموکراسی پس از سالها سرکوب و استبداد و دیکتاتوری به این کشور رخنه کرده، لب به تحسین گشودهاند. سین در مارس سال جاری میلادی رئیس جمهور میانمار شد و قرار است مثلا افکار اصلاحطلبانه خود را به اجرا بگذارد. همچنین طبق اصلاحات دموکراتیک جدید، استان 5.5 میلیون نفری راخین یا اراکان سابق، 36 کرسی در پارلمان به دست آورده که 33 کرسی آن به بوداییها و سه کرسی نیز به مسلمانان رسیده است.
همچنین مسلمانان استان راخین (اراکان) میانمار امیدوار بودند که حکومت جدید با وعدههای رنگارنگی که به شهروندان میانماری داده است به آنها نیز حق شهروندی بدهد. در حالی که این گونه که رئیس جمهوری میانمار صحبت از لزوم پاکسازی قومی و نژادی میزند، وی از وعدههایی که داده سر باز زده و به روشنی به گروههای بودایی تندروی نژاد ماگ، بزرگترین نژاد ساکن در میانمار، اجازه داده است که دست به قتل عام آنها بزنند.
در حال حاضر گروه شبه نظامی تندروی ماگ با حمایت کاهنان تندروی بودایی به کشتار و آواره ساختن مسلمانان برخواستهاند و نام این عملیات خود را نیز "جنگ مقدس علیه مسلمانان" نامیدهاند. به گفته منابع خبری این جنگ زمانی شعله ور شد که سه مسلمان اهل استان راخین به سه دختر بودایی تجاوز کردند و آنها نیز در یک عمل متقابل اقدام به منفجر کردن یک اتوبوس حامل مسلمانان کرده که طی آن 20 نفر کشته شدند و متعاقب آن فجایع ذکر شده را علیه مسلمانان آغاز کردند.
این در حالی است که طی سالیان گذشته نیز در سایه سکوت مطلق رسانههای جهان که مثلا تحولات دموکراسیخواهانه میانمار را دنبال میکنند، صدها مسلمان کشته و هزاران نفر دیگر آواره شدهاند. در عین حال دهها هزار نفر از مردم مسلمان میانمار نیز از ترس شکنجه، تجاوز و آزارهای وحشتناک از آن مناطق فرار کردهاند. این همه در حالی است که نه سازمان ملل و نه هیچ کدام از نهادهای حقوق بشری یا سازمانهای منطقهای یا کشورهای بزرگ دنیا این رفتارها را محکوم نکرده یا علیه آنها موضع نگرفتهاند.
شمار جمعیت مردم میانمار بالغ بر 50 میلیون نفر است که 15 درصد آنها اقلیت مسلمان هستند. نیمی از این تعداد در استان راخین (اراکان) ساکنند که اکثریت جمعیت این استان را شامل میشوند. اصالت اکثریت مسلمانان میانمار که به روهینجاها مشهور هستند، عرب، فارس، ترک، مورو، هندی، بنگالی، پشتون و مسلمانان چینی هستند که با یکدیگر اختلاطهای قومی بسیاری را به وجود آوردهاند.
سابقه تاریخی اسلام در این استان به قرن هفتم میلادی و به زمان هارون الرشید خلیفه عباسی باز میگردد. آنها از طریق تجار عرب به این منطقه راه پیدا کردند و با در اختیار گرفتن این مناطق در میانمار توانستند نزدیک به سه قرن حکومت مستقل تشکیل داده و حاکمیت 48 حاکم مسلمان را تجربه کنند. در سال 1748 توسط بودابای، پادشاه بودایی برمه حکومت آنها پایان یافت و جزئی از حکومت پادشاهی برمه شدند. پادشاه برمه تلاش میکرد که آنها را تحت فشار شدید قرار دهد تا آنها نتوانند بر دیگر اقوام تاثیر گذاشته و به ترویج اسلام در منطقه شرق آسیا بپردازند. از آن موقع تا کنون شهروندان راخین ضمن عدم داشن حق شهروندی در معرض انواع و اقسام ظلمها و ستمهای حاکمان کشورشان بودهاند. از جمله این که تلاشهای بسیاری میشد که به زور مذهب خود را تغییر دهند، یا این که از خواندن و نوشتن منع میشدند یا از زمینهای زراعیشان اخراج میشدند و شهروندان بودایی زمینهای آنها را میگرفتند. تا کنون شهروندان مسلمان بودایی حق کار کردن در نهادهای دولتی ندارند، از تحصیل محرومند، اجازه ادامه تحصیل ندارند و مجبورند که نامهای خود را تغییر داده و اسامی بودایی برای خود انتخاب کنند. از لحاظ اقتصادی نیز همواره تلاش شده تا در تنگناهای شدید باشند، حقوق فرهنگی و دینیشان پایمال شده و مثلا اجازه اذان گفتن در مساجدشان را ندارند. آنها همچنین اجازه خروج از محل سکونت خود را ندارند و در صورتی که فردی اقدام به مسافرت به خارج از محل سکونت یا منطقهاش کند مطابق قانون حکومت با او به شدت برخورد میشود.
در پی فشارهایی که طی شست سال اخیر بر مسلمانان میانمار وارد آمده است، بسیاری از آنها از این کشور مهاجرت کردهاند. مثلا تا کنون نزدیک به یک و نیم میلیون نفر از آنها به بنگلادش مهاجرت کردهاند که بزرگترین مهاجرت دست جمعی آنها به سال 1991 باز میگردد و در حال حاضر در اردودگاه پناهندگان تحت بدترین شرایط زندگی میکنند.
از سال 1982 حق شهروندی آنها باطل اعلام شد و با آنها همانند مهاجران بنگالی برخورد شد و اعلام شد که آنها شهروندان غیر قانونی هستند که پس از اشغال برمه توسط بریتانیا در سال 1982 به این کشور مهاجرت کردهاند، هدف از این کار انکار حقایق تاریخی و جغرافیایی آنها بود. در سال 1962 حکومت کمونیستی میانمار اقدام به کشتار دسته جمعی آنها کرد و گروه شبه نظامیای به اسم ناساکا ایجاد کرد تا مسلمانان را بکشند و مورد تعدی و تجاوز قرار دهند. کمونیستها همچنین قانونی را وضع کردند که بر اساس آن مسلمانان بر خلاف دیگر اقوام که 140 قومیت را شامل میشوند، حق تولید نسل ندارند، همچنین مطابق این قانون دختران قبل از سن 25 سال و پسران قبل از سن 30 سال حق ازدواج ندارند. همچنین شرایط بسیار سختی برای ازدواج مسلمانان در نظر گرفته شد. حکومت نظامی کمونیستها از زمانی که به قدرت رسید نیز دستور به مصادره تمامی زمینها و مایملک مسلمانان داد در حالی که این قانون شامل حال دیگر اقوام نشد. در سال 2001 و در سایه توجه جامعه جهانی به حوادث 11 سپتامبر حکومت میانمار یکی از وحشیانهترین سرکوبهای خونین خود را علیه شهروندان مسلمان میانمار انجام داد.
بدین ترتیب میتوان گفت که اگر دموکراسی در میانمار شروع به نزج و گشودن دروازههای بسته این کشور کرده، این نعمت شامل حال بوداییها نمیشود. اگر آن گشایشی که در بهار گذشته در میانمار رخ داد و جهان را متحیر کرد و توجهها را به تغییر در این کشور معطوف داشت، جدی هم باشد یک استثنای بزرگ دارد، آن هم اقلیت مسلمان میانمار است که در بدترین وضعیت معیشتی خود به سر میبرد.
خبرآنلاین: در قرن بیست و یکم در گوشهای دیگر از دنیا قتل عام مسلمانان در حال انجام است. این بار نه در بوسنی هرزگوین یا کوزوو در قلب اروپا و نه در امریکا و آفریقا بلکه در آسیا و توسط بوداییها در قلب آسیای دور و زیر چشمان مجامع بینالمللی که سکوت را بر هر چیزی ترجیح دادهاند و همه ذکر و بکر خود را متوجه سوریه کردهاند، مسلمانان میانمار قتل عام میشوند تا زیر چشم مجامع حقوق بشری شاهد کشتار وسیع مسلمانان باشیم. بنا به گزارشها تا کنون هزار نفر کشته، 5 هزار نفر زخمی و نزدیک به سه هزار نفر ربوده شدهاند و این همه در حالی است که 20 روستا و 200 منزل نیز به طور کامل ویران شدهاند و 300 هزار نفر به بنگلادش فرار کردهاند. به این رقم سه هزار نفر بیخانمان را نیز باید افزود. ثین سین، رئیس جمهوری میانمار به آنتونیو گوتیریس، مذاکره کننده سازمان ملل در امور پناهندگان گفته است که تنها راه حل بحران به وجود آمده "برخورد قاطعانه با نژاد روهینجای مسلمان است که یا باید در اردوگاه پناهندگان جمع شوند یا باید از کشور اخراج شوند."
پرزیدنت سین این اظهارات را در حالی بیان میکند که رسانههای جهان گشایش به وجود آمده در میانمار یا برمه سابق را ستایش میکنند و از این که دموکراسی پس از سالها سرکوب و استبداد و دیکتاتوری به این کشور رخنه کرده، لب به تحسین گشودهاند. سین در مارس سال جاری میلادی رئیس جمهور میانمار شد و قرار است مثلا افکار اصلاحطلبانه خود را به اجرا بگذارد. همچنین طبق اصلاحات دموکراتیک جدید، استان 5.5 میلیون نفری راخین یا اراکان سابق، 36 کرسی در پارلمان به دست آورده که 33 کرسی آن به بوداییها و سه کرسی نیز به مسلمانان رسیده است.
همچنین مسلمانان استان راخین (اراکان) میانمار امیدوار بودند که حکومت جدید با وعدههای رنگارنگی که به شهروندان میانماری داده است به آنها نیز حق شهروندی بدهد. در حالی که این گونه که رئیس جمهوری میانمار صحبت از لزوم پاکسازی قومی و نژادی میزند، وی از وعدههایی که داده سر باز زده و به روشنی به گروههای بودایی تندروی نژاد ماگ، بزرگترین نژاد ساکن در میانمار، اجازه داده است که دست به قتل عام آنها بزنند.
در حال حاضر گروه شبه نظامی تندروی ماگ با حمایت کاهنان تندروی بودایی به کشتار و آواره ساختن مسلمانان برخواستهاند و نام این عملیات خود را نیز "جنگ مقدس علیه مسلمانان" نامیدهاند. به گفته منابع خبری این جنگ زمانی شعله ور شد که سه مسلمان اهل استان راخین به سه دختر بودایی تجاوز کردند و آنها نیز در یک عمل متقابل اقدام به منفجر کردن یک اتوبوس حامل مسلمانان کرده که طی آن 20 نفر کشته شدند و متعاقب آن فجایع ذکر شده را علیه مسلمانان آغاز کردند.
این در حالی است که طی سالیان گذشته نیز در سایه سکوت مطلق رسانههای جهان که مثلا تحولات دموکراسیخواهانه میانمار را دنبال میکنند، صدها مسلمان کشته و هزاران نفر دیگر آواره شدهاند. در عین حال دهها هزار نفر از مردم مسلمان میانمار نیز از ترس شکنجه، تجاوز و آزارهای وحشتناک از آن مناطق فرار کردهاند. این همه در حالی است که نه سازمان ملل و نه هیچ کدام از نهادهای حقوق بشری یا سازمانهای منطقهای یا کشورهای بزرگ دنیا این رفتارها را محکوم نکرده یا علیه آنها موضع نگرفتهاند.
شمار جمعیت مردم میانمار بالغ بر 50 میلیون نفر است که 15 درصد آنها اقلیت مسلمان هستند. نیمی از این تعداد در استان راخین (اراکان) ساکنند که اکثریت جمعیت این استان را شامل میشوند. اصالت اکثریت مسلمانان میانمار که به روهینجاها مشهور هستند، عرب، فارس، ترک، مورو، هندی، بنگالی، پشتون و مسلمانان چینی هستند که با یکدیگر اختلاطهای قومی بسیاری را به وجود آوردهاند.
سابقه تاریخی اسلام در این استان به قرن هفتم میلادی و به زمان هارون الرشید خلیفه عباسی باز میگردد. آنها از طریق تجار عرب به این منطقه راه پیدا کردند و با در اختیار گرفتن این مناطق در میانمار توانستند نزدیک به سه قرن حکومت مستقل تشکیل داده و حاکمیت 48 حاکم مسلمان را تجربه کنند. در سال 1748 توسط بودابای، پادشاه بودایی برمه حکومت آنها پایان یافت و جزئی از حکومت پادشاهی برمه شدند. پادشاه برمه تلاش میکرد که آنها را تحت فشار شدید قرار دهد تا آنها نتوانند بر دیگر اقوام تاثیر گذاشته و به ترویج اسلام در منطقه شرق آسیا بپردازند. از آن موقع تا کنون شهروندان راخین ضمن عدم داشن حق شهروندی در معرض انواع و اقسام ظلمها و ستمهای حاکمان کشورشان بودهاند. از جمله این که تلاشهای بسیاری میشد که به زور مذهب خود را تغییر دهند، یا این که از خواندن و نوشتن منع میشدند یا از زمینهای زراعیشان اخراج میشدند و شهروندان بودایی زمینهای آنها را میگرفتند. تا کنون شهروندان مسلمان بودایی حق کار کردن در نهادهای دولتی ندارند، از تحصیل محرومند، اجازه ادامه تحصیل ندارند و مجبورند که نامهای خود را تغییر داده و اسامی بودایی برای خود انتخاب کنند. از لحاظ اقتصادی نیز همواره تلاش شده تا در تنگناهای شدید باشند، حقوق فرهنگی و دینیشان پایمال شده و مثلا اجازه اذان گفتن در مساجدشان را ندارند. آنها همچنین اجازه خروج از محل سکونت خود را ندارند و در صورتی که فردی اقدام به مسافرت به خارج از محل سکونت یا منطقهاش کند مطابق قانون حکومت با او به شدت برخورد میشود.
در پی فشارهایی که طی شست سال اخیر بر مسلمانان میانمار وارد آمده است، بسیاری از آنها از این کشور مهاجرت کردهاند. مثلا تا کنون نزدیک به یک و نیم میلیون نفر از آنها به بنگلادش مهاجرت کردهاند که بزرگترین مهاجرت دست جمعی آنها به سال 1991 باز میگردد و در حال حاضر در اردودگاه پناهندگان تحت بدترین شرایط زندگی میکنند.
از سال 1982 حق شهروندی آنها باطل اعلام شد و با آنها همانند مهاجران بنگالی برخورد شد و اعلام شد که آنها شهروندان غیر قانونی هستند که پس از اشغال برمه توسط بریتانیا در سال 1982 به این کشور مهاجرت کردهاند، هدف از این کار انکار حقایق تاریخی و جغرافیایی آنها بود. در سال 1962 حکومت کمونیستی میانمار اقدام به کشتار دسته جمعی آنها کرد و گروه شبه نظامیای به اسم ناساکا ایجاد کرد تا مسلمانان را بکشند و مورد تعدی و تجاوز قرار دهند. کمونیستها همچنین قانونی را وضع کردند که بر اساس آن مسلمانان بر خلاف دیگر اقوام که 140 قومیت را شامل میشوند، حق تولید نسل ندارند، همچنین مطابق این قانون دختران قبل از سن 25 سال و پسران قبل از سن 30 سال حق ازدواج ندارند. همچنین شرایط بسیار سختی برای ازدواج مسلمانان در نظر گرفته شد. حکومت نظامی کمونیستها از زمانی که به قدرت رسید نیز دستور به مصادره تمامی زمینها و مایملک مسلمانان داد در حالی که این قانون شامل حال دیگر اقوام نشد. در سال 2001 و در سایه توجه جامعه جهانی به حوادث 11 سپتامبر حکومت میانمار یکی از وحشیانهترین سرکوبهای خونین خود را علیه شهروندان مسلمان میانمار انجام داد.
بدین ترتیب میتوان گفت که اگر دموکراسی در میانمار شروع به نزج و گشودن دروازههای بسته این کشور کرده، این نعمت شامل حال بوداییها نمیشود. اگر آن گشایشی که در بهار گذشته در میانمار رخ داد و جهان را متحیر کرد و توجهها را به تغییر در این کشور معطوف داشت، جدی هم باشد یک استثنای بزرگ دارد، آن هم اقلیت مسلمان میانمار است که در بدترین وضعیت معیشتی خود به سر میبرد.
نظر شما :