ادامه نزدیکی قاهره به واشنگتن

مرسی جای مبارک را پر می کند؟

۳۰ تیر ۱۳۹۱ | ۱۶:۱۶ کد : ۱۹۰۴۲۵۵ اخبار اصلی
یادداشتی از داوداحمدزاده کارشناس مسائل مصر در مورد رویکرد محمد مرسی، رئیس جمهور جدید این کشور در قبال امریکا برای دیپلماسی ایرانی.
مرسی جای مبارک را پر می کند؟

دیپلماسی ایرانی : در بین روسای جمهور پیشین سرزمین نیل ، جمال عبد الناصر برای مصری ها محبوب بود ، بطوریکه وی به رغم شکست در جنگ شش روزه 1967 از اسراییل، با پافشاری مردم همچنان رییس جمهور باقی ماند. مصر زمان ناصر با تلفیق ملی گرای و پان عربیسم داعیه دار رهبری جهان عرب و خط مقدم مبارزه با غرب و اسراییل به شمار می رفت ، ملی کردن کانال سوئز و رویارویی تمام عیار با انگلیس و فرانسه در این موضوع از جمال عبدالناصر چهره ای ملی در سطح مصر و منطقه ساخته بود ، مرگ ناصر در اثر حمله قلبی مردم مصر را غرق ماتم نمود ، ولی اسلاف ناصر کج راه رفته اند سادات در چرخشی آشکار ضمن دوری از سیاست ستیز با غرب و اسراییل ، راه نزدیکی و ارتباط را پیش گرفت ، بطوریکه سادات اولین رییس جمهور مصر بود که با سفر به سرزمین های اشغالی و با وساطت جیمی کارتر (رییس جمهور وقت امریکا) پیمان کمپ دیوید را با بگین نخست وزیر (پیشین اسراییل) امضا و راه برای تقویت این رژیم در منطقه هموارتر ساخت. روی کار آمدن انور سادات روابط قاهره – واشنگتن بر اساس ملاحظات سیاسی و اقتصادی رو به گسترش نهاد.

همچنین سادات اولین رهبری دنیای عرب بود که با سفر به سرزمین های اشغالی با مشروعیت بخشیدن به حضور اسراییل در موطن فلسطینیان ، قرارداد کمپ دیوید را امضا و قبح نداشتن روابط با این رژیم را نیز شکست ، البته مصر زمان سادات ، پاداش عقد قرارداد صلح با اسراییل را در قالب کمک های سالیانه بالغ بر یک میلیارد دلار دریافت نمود و پایگاه نظامی نیز در اختیار امریکا قرار داد ولی ترور سادات توسط انقلابیون مصری بار دیگر برای امریکا و اسراییل به کابوسی وحشت آور تعبیر شد که می رفت رویاهای شیرین آنها را بر باد بدهد. ولی سلف سادات حسنی مبارک میراث دار وی بود و در این مسیر وی نه تنها راه سادات در تداوم ارتباط مستحکم با غرب و اسراییل ادامه داد بلکه سعی کرد به عنوان پل ارتباطی اعراب با امریکا و اسراییل نقش میانجی را در صلح خاورمیانه بر عهده گیرد. از نظر دولتمردان امریکایی سیاست های منطقه ای امریکا با حضور مبارک به نحو مطلوبی انجام می شد در نزد امریکایی ها مبارک محبوبیتی حتی بیشتر از سادات کسب کرده بود ، مبارک در دوره زمامداری سی ساله خویش در جبهه کشورهای محافظه کار عرب به همراهی عربستان تلاش می کرد از تقویت موضع جبهه مقاومت به محوریت ایران و سوریه و حزب الله لبنان و حماس جلوگیری کند ، لذا هم در جنگ 33 روز 2006 و نیز جنگ نوار غزه هم پیمانی خود را به اسراییل و امریکا ثابت نمود ، از این منظر فروپاشی رژیم مبارک نگرانی های امنیتی غرب و اسراییل را در منطقه آشکار نمود.

در انقلاب ژانویه 2011 ، تا زمان سرنگونی مبارک امریکا از اتخاذ سیاست قاطع در مورد تحولات مصر خودداری نمود ولی با آشکار شدن ضعف رژیم در کنترل بحران و قطعیت یافتن سقوط وی تلاش کرد که چهره ای دموکراتیک از امریکا نزد انقلابیون ترسیم نماید و از این رو به نوعی انقلاب و مطالبات مردم را تایید نمود البته در چالش قدرت میان نظامیون و جریان اسلامگرای مصر به رهبری اخوان المسلمین سیاست های امریکایی ها همچنان بر تناقض گویی و پنهان کاری استوار گشته بود ، بطوریکه امریکایی ها تلاش کردند برای کنترل و مدیریت اوضاع ضمن ارتباط با طرفین منازعه نسبت به حفظ نفوذ سنتی خود در مصر امیدوار باشند از دیگر سو با پیروزی محمد مرسی نامزد جریان اسلام گرا ، نگرانی های در مورد آینده روابط مصر جدید با امریکا و سرنوشت پیمان کمپ دیوید بروز کرد ، در این میان محمد مرسی رییس جمهور مصر بدلیل مقدورات داخلی و محذورات بین المللی با واقع بینی تلاش نمود که در سخنرانی های خود تعهد و پایبندی خود را نسبت به قراردادهای بین المللی و تداوم روابط با غرب ثابت نماید.

از این رو مرسی در اولین گام دیپلماسی خود به ریاض سفر نمود و به رغم بروز تنش های مقطعی در روابط فیمابین از الزام به حفظ و گسترش همکاری های دو جانبه گفت و در راستای ارتقای دستگاه دیپلماسی مصر مرسی از سفر هیلاری کلینتون به قاهره استقبال کرد و بر گسترش همه جانبه روابط تاکید کرد ولی چی شده است که مصر به رهبری اخوانی ها توان تغییر در سیاست خارجی و رها شدن از الگوهای رفتاری منطقه ای قبلی را در خود نمی بینند. گرچه اخوانی ها در طول رقابت با جریان سکولار و ملی بر تکیه بر شعار اصلی خود یعنی اسلام تنها راه حل است بر این نگرانی ها دامن می زنند و حتی در آن دوره امکان رادیکالیز شدن فضای داخلی مصر و نیز برخورد نظامی با اسراییل قابل تصور بود. ولی آنچه مسلم است مصر جدید بدلیل وضعیت بد اقتصادی که گریبانگیر مردم شده است ناچار است از هر گونه آرمانگرایی در سیاست خارجی خودداری کند از سوی دیگر امریکا به واسطه حفظ قرارداد کمپ دیوید توسط مصر سالانه تقریباً 2 میلیارد دلار کمک بلاعوض در اختیار این کشور قرار می دهد ، امریکا در راستای فشار به دولتمردان جدید مصر زمزمه های قطع یا کاهش این کمک ها را مطرح می کند. در هر صورت مرسی میراث دار اسلاف گذشته خود در حکومت داری است و وابستگی مصر به کمک های ایالات متحده از نقاط آسیب پذیر است واشنگتن با آگاهی از این موضوع تلاش می کند از این کمک ها به عنوان اهرم فشار برای وادار کردن مصر به اجرای سیاست های منطقه ای خود استفاده کند ، همچنین در تصویب و تایید این کمک ها نیز کنگره امریکا نقش اول را دارد کنگره ای که لابی صهیونیستی در سوق دهی تصمیمات و لحاظ منافع تل آویو تاثیر بسزایی دارد ، لذا مصر با رهبری اسلامگرایان هم بی نیاز این کمک ها و ارتباط با غرب نیست ، به نظر می رسد که نزدیکی مورد انتظار مرسی و امریکا ، بیانگر تمایل اسلامگرایان برای تثبیت پایه قدرت مشروع در داخل و کسب منافع اقتصادی در برون رفت از وضعیت موجود باشد.

بی شک جماعت اخوان المسلمین از قدرت ساختاری و سازمانی بزرگی در مقایسه با دیگر نیروهای سیاسی مصر برخوردار است. پیروزی در انتخابات پارلمانی و کسب کرسی ریاست جمهوری نشانگر ظهور این توانمندی هاست. ارتباط مصر جدید و امریکا بر اساس تز منفعت محوری و به دور از مسائل ایدئولوژیکی است ، کسب قدرت و اقتدار در ابعاد مختلف برای حداکثر رساندن منافع ملی از اصول اساسی سیاست بوده و است بر این اساس مصر تلاش می کند که در وضعیت فعلی از دشمن سازی و بحران سازی علیه خود جلوگیری کند./12


نظر شما :