معمای بحران سیاسی در اسلام آباد
دود بحران پاکستان به چشم چه کسی می رود؟
دیپلماسی ایرانی: بحران سیاسی اخیر که از دو ماه پیش با رای دیوان عالی پاکستان مبنی بر عدم شایستگی یوسف رضا گیلانی برای ادامه نخست وزیری در این کشور آغاز شد، و با صدور حکم بازداشت برای مخدوم شهاب الدین نامزد نخستوزیری تداوم یافت، مسئله ای نیست که در حال حاضریکباره شروع شده باشد.
در نگاهی کلان تر می توان گفت اختلافاتی که در حال حاضر بین مراکز قدرت در پاکستان وجود دارد مربوط به چند سال اخیر نیست و بسیار ریشه دارتر است. این اختلافات به رقابت های احزاب، خانواده های پرقدرت و نهادهایی مربوط می شود که برای انحصار یاافزایش قدرت تلاش می کنند. اما یک تفاوت قابل تامل در بحران کنونی این است که برخلاف روال چند دهه اخیر، این بار قوه قضاییه نیز وارد چنین جنگ قدرتی شده است. این به این معنی نیست که قوه قضاییه به دنبال یافتن افزایش قدرت غیر مشروع است بلکه این سخن به این معنی است که سهم و نقش قوه قضاییه در چند دهه گذشته هیچگاه به این اندازه نبوده است. همچنین باید توجه داشت که این افزایش نقش بیشتر مبتنی بر شخص است. افتخار محمد چودری رئیس دیوان عالی پاکستان ظرف چند سال گذشته نشان داده که شخصیت متفاوتی نسبت به اسلاف خود دارد .رفتار او در راس قوه قضاییه درزمان حکومت ژنرال مشرف و در حال حاضر رفتاری که با دولت و حزب مردم و دولت دارد بیش از گذشته نشانه هایی ازاستقلال این قوه را نشان می دهد.این امر نه تنها در منطقه بلکه در میان کشورهای در حال توسعه بی نظیر وصد البته قابل تحسین است.معمولا در حکومتهای استبدادی قوه قضایی ابزار دست صاحبان قدرت است ونه دستگاه عدالت گستری.
تحولات اخیر پاکستان تا اندازه ای چهره بی ثبات حاکمیت این کشور را نشان می دهد.هر چند اینکه گیلانی توانست بیش از چهار سال در کشوری که تمام عوامل بی ثباتی وجود دارد به کار خود ادامه بدهد نشان از توانایی شخصی وی است. آنچه که این روزها شاهد هستیم یعنی کنار رفتن نخست وزیر بعد از بیش از چهارسال تحولی مهم در صحنه پاکستان محسوب می شود. به نظر می رسد نخست وزیری «راجه پرویز اشرف» نخست وزیر کنونی نیز موقت باشد چرا که یکی از موضوعات اصلی پاکستان انتخابات آینده این کشور و رقابت های پیش رو و رقبایی است که در صحنه فعالیت های انتخاباتی خود را نشان می دهند. لذا این دولت هم ماندگار نخواهد بود.
در حال حاضر مراکز قدرت در حال قدرتنمایی هستند . ارتش ،شخصیت های صاحب نفوذو سپس احزاب و در نهایت نهادهای حکومتی در حال زورآزمایی هستند .اما در سطح جامعه موضوعاتی که مردم دارند متفاوت است.همین امروز گزارشی خبری منتشر شد که نشان می داد که مردم شهر لاهور 16 ساعت در روز از برق محروم هستند. این نشان می دهد که در حالی که تحولات سطوح بالای سیاسی پاکستان در حال وقوع است و سیاستمداران به این نزاع قدرت مشغول هستند، در سطح جامعه مردم وضعیت سختی را تحمل می کنند. اگر بخواهیم در یک جمله صحنه موجود پاکستان را توصیف کنیم برخورد قدرت های داخلی پاکستان با هزینه از جیب مردم است .هر چند که مردم خوب پاکستان لیاقت حکومتهای بهتری دارند.
تاثیر قدرت های خارجی بر تنش های کنونی
مشکلات پاکستان در سیاست خارجی در یک سال گذشته به ویژه در روابط با آمریکا تا حدودی در تنش های کنونی این کشور تاثیرگذار است. چرا که قدرتهای خارجی میل دخالت در مسائل پاکستان را داشته و دارند.از طرف دیگر باید به این نکته توجه داشت که برخی از مراکز قدرت در پاکستان میل به پذیرش این دخالت ها دارند و این مسئله در پاکستان بی سابقه نیست.در این کشورارتباط با قدرتهای خارجی چندان ناپسند محسوب نمی شود. به طور نمونه پیوندهایی که پاکستان با امریکا ،عربستان یا چین دارد و از طریق این پیوندها، کمک های مالی و غیر مالی دریافت می کند .هرچند که به نظر برخی صاحب نظران رقابت های ریشه دار و تاریخی منطقه ای توجیه کننده اتکای نسبی پاکستان به قدرت های خارجی است. این رویکرد آثاری دارد و از جمله این است که قدرت های خارجی تبدیل به بازیگران داخلی می شوند و تلاش می کنند از طریق عوامل وابزارهای خود اعمال نفوذ کنند. در طول یکی دوسال اخیرهمین موضوع حضور قدرتهای خارجی در منطقه تنش هایی را به دنبال داشته و اختلاف نظرهایی را در پاکستان ایجاد کرده است. مسئله حمله به محل اقامت بن لادن، درگیری نیروهای ناتو و کشته شدن تعدادی از نیروهای پاکستانی توسط نیروهای ناتو و آمریکایی، مسئله گذر تدارکاتی ناتو به افغانستان و حضور آمریکاییها به شکل گسترده در افغانستان و پاکستان و منطقه از جمله موضوعاتی است که تنش هایی را در فضای سیاسی پاکستان ایجاد کرده است. از ان سوی قضیه دولت ها و حکومت های غربی نیز تلاش می کنند در روابط خود با دولت ها، احزاب و چهره های سیاسی در جهت منافع خود اعمال نفوذ کنند. طبیعتا در اینجا منافع کشور پاکستان اولویت نخواهد داشت و آنچه که محوریت پیدا می کند منافع خودشان است. باید توجه داشت که متاسفانه در هر کشوری افرادی پیدا می شوند که برای حفظ قدرت خود پیوندهایی بین خود و قدرت های خارجی برقرار می کنند. بنابراین قدرت ها و بازیگران خارجی در بحران کنونی پاکستان بی نقش نبوده اند. این به این معنا نیست که آنها سهم اصلی را داشته اند چرا که عوامل داخلی بسیار تاثیرگذار تر و مهم تر است ولی سهم قدرت های خارجی در وضعیت نابسامان پاکستان حتما دیده می شود.
رویکرد نظامیان
در پاکستان با توجه به سابقه مکررکودتا از سوی نظامیان، رویکرد نظامیان به بحران کنونی نیزاهمیت دارد.شرایط بحرانی سیاسی واقتصادی پاکستان امکان دخالت ارتش را محتمل میسازد.هرچند که به نظر می رسد نظامیان در حال حاضر میلی به این که به روش سنتی قدرت را در دست بگیرند و دست به کودتا بزنند ندارند. به علاوه این که در شرایط کنونی جهان نیز کودتای نظامی و دخالت نیروهای مسلح در امر حکومت قباحتی بسیار بیش از گذشته دارد .تردیدی نیست که ارتش پاکستان در پشت صحنه نفوذ و قدرت خود را دارد.در ساختار موجود حکومت پاکستان نظرات خود را اعمال میکند.به ویژه انکه برای خود امتیازات مالی را با مهندسی مناسب تعریف کرده و بهره مند است.
آینده را نمی توان دقیق پیش بینی کرد و نمی توان گفت به طور قطعی کودتایی رخ نمی دهد اما هر چه زمان که به جلو می رود مقبولیت و پذیرش یک حرکت سیاسی از جانب نظامیان در بین مردم پاکستان و منطقه و در سطح جهانی کاهش می یابد. این مسئله فقط مختص به پاکستان نیست و در دیگر کشورهای جهان نیز شاهد یک چنین تحول مبارکی هستیم
آینده بحران
نظر شما :