چرا این دور از مذاکرات هستهای متفاوت است؟
در آستانه برگزاری گفتوگوهای حساس هستهای میان ایران و گروه 1+5 در بغداد، گمانهزنیهای گوناگونی درباره محور و نتایج این مذاکرات مطرح میشود. در این میان، احتمال توافق میان ایران و غرب و استلزامات چنین توافقی، بخشی از بحثها درباره این موضوع را تشکیل میدهد.
به گزارش «تابناک»، یکی از خطوط تحلیلی که در روزهای اخیر مورد استفاده برخی مطبوعات غربی و همچنین تحلیلگران داخلی قرار گرفته، این است که رسیدن به توافق با غرب در موضوع هستهای، به منزله از دست رفتن همه دستاوردهای ایران در این حوزه و عقبنشینی آشکار از مواضع همیشگی کشورمان است.
با این حال، توجهی دقیقتر به این موضوع و سیر وقایع مرتبط با پرونده هستهای ایران از آغاز شکلگیری تقابل با غرب درباره این مسأله تاکنون، خلاف این ادعا را ثابت میکند.
اواخر مرداد ماه 1381، با مطرح شدن ادعای سازمان مجاهدین خلق (گروهک منافقین) مبنی بر وجود یک برنامه ساخت سلاح هستهای در ایران، برنامه هستهای ایران به یک معضل در روابط ایران و غرب تبدیل شد و کشورهای غربی بر پایه همین بهانه واهی ـ که به زعم بسیاری اصولاً توسط «موساد» مطرح شده ـ فشار بر ایران برای متوقف کردن برنامه هستهای کشورمان را آغاز کردند.
از همان وقت و طی مذاکرات پس از آن میان ایران و غرب، خواسته اولیه طرف غربی، تعلیق کامل فعالیتهای غنی سازی اورانیوم در ایران و تعطیلی همه مراکز غنیسازی در ایران بود؛ خواستهای که هرچند در مقطعی کوتاه و جهت اعتمادسازی برای ادامه مذاکرات، مورد موافقت قرار گرفت، ولی سرانجام از سوی ایران پذیرفته نشد و برنامه هستهای کشور با وجود مخالفت غرب همچنان ادامه یافت.
اکنون با گذشت یک دهه از آغاز بحران هستهای در روابط ایران و غرب، تفاوت چشمگیری در جهتگیری طرف مقابل پدید آمده و آن، پذیرش حق غنی سازی ایران از سوی همه اعضای جامعه جهانی است. در حقیقت، هماکنون غرب با فهم خطوط قرمز ایران، توان خود را به جای توقف غنی سازی، تنها متوجه توقف غنی سازی با درصد بالا کرده که آن هم با ادعای اعتمادسازی برای نزدیک نشدن ایران به غنای مورد نیاز در ساخت سلاح هستهای انجام میگیرد.
این نکتهای است که تحلیلگران خارجی نیز به روشنی به آن اذعان دارند؛ برای نمونه، تحلیلگر روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» در این باره مینویسد:
«با وجود تقاضاهای بی پایان بینالمللی برای توقف غنی سازی اورانیوم، ایران در یک دهه گذشته به این کار ادامه داده است. در سال 2002 ایران نمیتوانست اورانیوم غنی کند؛ اما اکنون میتواند این کار را تا سطح 20 درصد انجام دهد... کار سختی انجام گرفته است. همان گونه که یک دیپلمات ایرانی در وین میگفت: «ایران اکنون استاد غنی سازی است. غرب تنها مجبور است این موضوع را بپذیرد».
این نقل قول به روشنی نشان دهنده پیشرفت ایران در زمینه انرژی هستهای است؛ پیشرفتی که شعار و رویا نیست و موجب شده است که هماکنون جامعه جهانی ایران را به عنوان کشوری صاحب فناوری هستهای بشناسد.
به این ترتیب، هرچند میتوان گفت جمهوری اسلامی ایران در حال حاضر با سنجش مجموعه شرایط داخلی و بینالمللی، بنا را بر رسیدن با توافق با غرب گذاشته، باید توجه داشت چیزی که ایران از قبل چنین توافقی از دست خواهد داد، کمتر از آن میزانی است که برخی میپندارند یا بر آن پای میفشارند.
ده سال پیش، ایران در مقابل غرب، برگ برنده ای برای مانور و امتیازگیری نداشت؛ اما اکنون توانسته خود را به نقطه ای برساند که به قول معروف، «با تهدید به مرگ، طرف مقابل را به تب راضی کند». این نکته بسیار مهمی است که نباید در تحلیل مذاکرات جاری میان ایران و غرب نادیده گرفته شود.
نظر شما :