رضایی: ترور فرزندم توسط موساد صورت گرفت
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی، متن گفتگوی متفاوت روزنامه جوان با محسن رضایی درباره دفاع مقدس، اقتصاد و سیاست در ادامه آمده است:
محسن رضایی میرقائد. مردی که مدتها است پس از شانزده سال از فضای نظامی خارج و دوباره وارد دنیای سیاست شده است و دوست دارد که در عرصه سیاست فعالیت کند تا در عرصه نظامی، اما چه کسی است که نداند وی خاطرات ناگفته زیادی از جنگ دارد و همین دانستن کافی است که هرکسی با وی گفت و گو می کند ناخواسته به سمت خاطرات این دوران می رود.
گرچه رضایی نیز سعی می کند با مصاحبه کننده همراه شود و با احتیاط از دورانی بگوید که معتقد است برخی در حال تحریف آن هستند. اما صحبت با محسن رضایی تنها محدود به جنگ و ناگفته های آن نمی شود بلکه سابقه سیاسی سال های اول انقلاب و قبل از پیروزی و دو دوره حضور وی در انتخابات ریاست جمهوری و همچنین یک دوره حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی، بعد سیاسی وی را برجسته کرده است. گرچه برخی معتقدند که محسن رضایی در دوره سیاست نتوانسته به درخشش سالهای جنگش برسد ولی فعالیت های ایشان طی چهارده سال در مجمع تشخیص و تدوین چشم انداز ایران و سیاست های کلی نظام از او یک چهره کارشناس برجسته ای بوجود آورده است. آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفتگوی خبرنگار ما با فرمانده پیشین سپاه پاسداران و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، محسن رضایی میرقائد است.
• برای شروع، ما به سراغ سالی میرویم که شما از فرماندهی کل سپاه کناره گیری کردید. در آن زمان شما با این نگاه از سپاه خارج شدید که بتوانید جریان سومی را در درون جامعه شکل دهید اما به نظر میرسد که شما در این زمینه موفق نبودید. شما دلیل این عدم توفیق را چه میدانید؟
من برای تحول فرهنگی و اقتصادی در جامعه از سپاه خارج شدم معتقد بودم که نباید از ابزار نظامی برای این ایده استفاده کرد و اولین مساله ای که طرح کردم نهضت فرهنگی بود و چندین هدف داشتم. اول از همه باید بگویم که خروج من از سپاه، پس از موافقت و تائید مقام معظم رهبری صورت گرفت. من سه سال قبل از زمان خروجم از سپاه این موضوع را با معظم له طرح کردم و ایشان فرمودند که شما صبر داشته باشید تا خودم زمان این موضوع را به شما اطلاع دهم. درست پس از خرداد 76، ایشان بنده را صدا کردند و فرمودند، «حالا میتوانیم در خصوص خروج شما از سپاه صحبت کنیم و اگر استدلالهای شما در این زمینه درست بود، من با کناره گیری شما از فرماندهی سپاه موافقت میکنم.» بنده سپس گفتم اگر شما قانع نشدید، تکلیف چیست که ایشان در پاسخ فرمودند، «باید بمانید». درست پس از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه صحبت، حضرت آقا فرمودند: « من قانع شدم». بنابراین اینکه گفته میشود، محسن رضایی بدون نظر رهبری از سپاه خارج شد، کاملا اشتباه و فضا سازی علیه من است که البته بنده در موقع خاص به این موضوع پاسخ خواهم داد. قطعا با انتشار خاطرات من، همه به تفصیل خواهند فهمید که چه سخنانی میان بنده و ایشان رد و بدل شده است.
زمانی که بنده از سپاه خارج شدم، وارد یک فضای سیاسی آرایش گرفته شدم. چراکه زمان آقای هاشمی فضای سیاسی آرایش خاصی نداشت و نوعی انسداد سیاسی و فضای سیاسی بسته ای در جامعه وجود داشت اما در زمان دوم خرداد فضای سیاسی باز شده بود ولی آرایش جدید را بخود گرفته بود و این فضا قابل تغییر نبود، اما امروز شاهد هستیم که این فضای سیاسی در پایان عمر خود است و اصلاح طلبان از خط خارج شدهاند. البته اصولگرایان نیز به عنوان یک جناح، (نه به عنوان یک اندیشه) تعادل خوبی ندارند و هرچه دست و پا میزنند تا این تعادل حفظ شود و سرپا بمانند، موفق نمیشوند. این موضوع مربوط به امسال نیست بلکه از سال 84 با حضور چند کاندیدای اصولگرا در کنار هم و سپس تکرار این موضوع در سال 88 و امروز، بیانگر این حقیقت است که جناح اصولگرایی نمیتواند در فضای سیاسی پویایی خود را داشته باشد. در عین حال اندیشه اصولگرایی یک جریان بسیار قوی است که بی شک ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین ما وارد یک آرایش سیاسی جدیدی در کشور شدهایم که در این فضا اندیشههای نو میتواند بسیار مطرح شود. گرچه بر این موضوع نیز معتقدم که اصولگرایی و اصلاح طلبی ادامه پیدا خواهد کرد اما نه به شکل فعلی و با افراد کنونی... در مجموع در پاسخ به سوال شما که من تا چه حد در زمینه ایجاد یک جریان جدید موفق بودم، باید گفت که با توجه به امکاناتی که در اختیار من بود، موفقیتهای بسیار خوبی را کسب کردم. ما در سیاست گذاری، چشم انداز آینده ایران را طراحی و در اختیار مقام معظم رهبری قرار دادیم و ایشان این چشم انداز را امضا فرمودند. امروز نیز شاهد هستیم که هر موضوعی در کشور مطرح میشود، همه میگویند باید در راستای سند چشم انداز 1404 باشد.
• یعنی شما معتقدید که سند چشم انداز 20 ساله کشور، متاثر از گفتمان شما بوده است؟
خیلی ها در تدوین این سند دست داشتند ولی من برای اولین بار این موضوع را خدمت حضرت آقا طرح کردم و آقا هم فرمودند که این یکی از گمشدههای است که باید در کشور دنبال شود و جای این گمشده در مجمع تشخیص است. سپس ایشان موضوع را به مجمع ابلاغ فرمودند. البته بنده نمیخواهم بگویم که همه سند چشم انداز را من طراحی کردهام اما واقعیت این است که نقش زیادی در تدوین سیاستها و چشم اندازها داشتهام.
• در خصوص جریان سوم صحبت میکردیم.
در صحنههای دیگر من امکاناتی نداشتم و البته اختیاراتی هم نداشتم. من هیچ وقت خارج از اختیارات حرکت نمیکنم چراکه معتقدم باید در چارچوب قانون حرکت کرد و هیچگاه زیر بار بی قانونی نرفتم.
• منظور شما از امکانات چیست؟ مگر گفتمان سازی هم نیازمند امکانات است؟
قطعا نیاز دارد. شما نگاه کنید تمامی جریانهایی که در داخل ایران شکل گرفته است یا متاثر از انقلابها و حرکتهای مردمی بوده و یا از طریق تسلط بر قدرت صورت گرفته است. برای نمونه گفتمان دوم خرداد، سوم تیر و یا سازندگی، به طور کامل پس از به قدرت رسیدن افراد شکل گرفته و پس از به قدرت رسیدن است که تمام امکانات رسانهای اعم از صدا و سیما و مطبوعات در اختیار شما قرار میگیرد. شما هر موقع که نیاز داشته باشید روی آنتن هستید و میتوانید گفتمان بسازید. راه دیگر این است که از طریق یک جنبش اجتماعی گفتمان سازی بکنید. بنابراین گفتمان سازی بدون جنبش مردمی یا تسلط بر قدرت امکان پذیر نیست. البته بنده چندان اعتقادی به جنبش سیاسی ندارم و قائل به تاثیر گذاری از طریق قدرت هستم. به همین خاطر با توجه به حضور نسل اولیهای انقلاب در راس قدرت و لزوم احترام به این نسل تا قبل از سال 88 من تلاش جدی برای حضور در قدرت از طریق انتخابات انجام ندادم و حتی یکبار هم که در سال 84 کاندیدای ریاست جمهوری شدم از انتخابات کنار کشیدم چراکه معتقد بودم بزرگان نظام در عرصه انتخابات حضور فعال دارند و باید به آنها احترام گذاشت و منتظر بمانیم تا ایده های خود را عملی کنند و دقیقا بهمین دلیل که دوران آنها تمام شده بود و مشکلات زیادی را نتوانستند حل کنند از سال 88 بطور جدی و وارد صحنه شدم و ادامه دادم.
• آقای رضایی بسیاری شما را جعبه سیاه جنگ میدانند. جعبه سیاهی که با گذشت 22 سال از پایان یافتن جنگ تحمیلی هنوز رمز گشایی نشده است. خودتان هم در این مصاحبه گفتید که « اگر خاطراتم را بگویم». به راستی چرا تاکنون این خاطرات منتشر نشده است؟ آیا نکته خاصی در درون این خاطرات وجود دارد که امکان انتشار را از شما سلب میکند؟
من دو دلیل برای عدم انتشار خاطراتم دارم. اول از همه معتقد بودم که خاطرات من باید جزو آخرین خاطراتی باشد که منتشر شود و اگر پس از مرگ من باشد، بهتر است. در عین حال من به اندازه کافی یادداشت و صحبت از دوران جنگ دارم و نوارهای ضبط شده بسیاری هم اکنون در مرکز اسناد سپاه و اسناد شخصی من وجود دارد که پس از مرگم هم میتواند تبدیل به خاطرات شود. البته پس از اینکه دیدم سال ها گذشت و هنوز خداوند متعال شهادت را نصیب من نمیکند و البته شاهد تحریفهایی در دفاع مقدس هم بودم که بسیار ناراحت کننده است. به همین خاطر تصمیم گرفتم تا خاطرات خود را تدوین و به صورت کتاب منتشر کنم.
• فکر میکنید که انتشار این خاطرات بتواند جریان سازی جدید در درون جامعه ایجاد کند؟
من خیلی از حقایق جنگ را در این خاطرات به صورت شفاف و صریح عنوان کردهام و این موضوع میتواند هم مورد استفاده دولتمردان قرار بگیرد و هم میتواند عاملی برای بازخوانی ارزشهای جنگ باشد. به اعتقاد من یکی از آسیبهای جدی که جریانهای سیاسی به کشور وارد کردند، به حاشیه راندن جریانهای خالص انقلابی بود و این جریان خالص انقلابی عملا در دل تاریخ باقی ماند. این جریان انقلابی ناچار بود، مجبور بود و ضرورت داشت که از سیاست دوری کند و تمام وقت خود را در دفاع از کشور بگذارد. به اعتقاد من اگر این جریان مورد بازخوانی قرار بگیرد جذابیت بسیار زیادی دارد.
• در این زمینه، خاطرم هست که روزی آقای هاشمی با استناد به نامه شما به حضرت امام(ره)، مدعی شدند که امام تحت فشار قطعنامه 598 را پذیرفت. واقعیت این قضیه چه بود؟
این حرفها اهانت به امام است. هیچ کسی قدرت فشار به امام را نداشتند. همه مردم با امام بودند. به اعتقاد من پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام خمینی(ره)یک شاهکار سیاسی بود و ایران را به یک برتری سیاسی و دفاعی در جنگ تبدیل کرد. در آن زمان جنگ در یک سراشیبی قرار گرفته بود و عراق مرتب پیشروی میکرد اما امام با پذیرش 598 صحنه را کاملا برگرداند و از فردای پذیرش قطعنامه ما حمله میکردیم و عراق عقب نشینی میکرد. عراق در آن شرایط نمیخواست که قطعنامه را بپذیرد اما ناچار شد. چراکه در خرمشهر و مهران و عملیات مرصاد شکستهای سنگینی خورد و به مرزهای بین المللی بازگشت. ما عراقیها را دنبال کردیم و قصد ورود به خاک عراق را داشتیم که امام جلوی ما را گرفت و اجازه پیشروی نداد. دلیل این کار امام هم پیام حضرت آیت الله خامنهای به امام بود که از طریق حاج احمد آقا به ایشان رسید و در این پیام به امام اعلام شده بود که فرماندهان آماده حمله به بصره هستند و حاج احمد آقا از قول امام به مقام معظم رهبری پیام دادند که در مرزهای بین المللی بمانید. بنابراین وقتی که آتش بس داده شد ما در اوج قدرت بودیم.
• اما بسیاری معتقد هستند که نامه معروف شما به حضرت امام و درخواستهای شما از ایشان در زمینه تجهیزات باعث شد که امام قطعنامه را بپذیرند. در حقیقت برخی میگویند که نامه شما باعث نوشیده شدن جام زهر توسط امام شد. در این نامه فضای کشور بسیار سیاه ترسیم شده است. واکنش شما به این موضوع چیست؟
کسانی که این حرف را میزنند، یا جهل دارند و جنگ را نمیفهمند. مثلا به خودشان اجازه نمیدهند که یک کار پژوهشی درباره جنگ انجام دهند و هیچ کدام از آنها نامه مرا نخوانده اند نامه های قبلی را هم نمی دانند البته برخی هم به خاطر قدرت طلبی این ادعاها را مطرح میکنند. کاسبان سیاسی هستند که از طریق تخریب انقلاب و امام به کسب قدرت سیاسی می پردازند. اگر این حرف را ضد انقلاب بزند ما آن را طبیعی میدانیم چراکه ضد انقلاب همیشه به دنبال تضعیف ارکان نظام از جمله امام بوده است. واقعیت این است که امام تصمیم گرفت و چیزی به ایشان تحمیل نشد.
• چرا یک بار برای همیشه شما جوابی صریح به این افراد نمیدهید؟
من همیشه به اینها پاسخ دادهام. امام زمانی که قطعنامه را پذیرفت، جنگ به اتمام نرسید. قطعنامه 598 در تیر ماه پذیرفته شد و آتش بس در اواخر مرداد ماه اجرایی شد. در این میان چندین عملیات صورت گرفته و امام در اوج قدرت ما، مانع از ورودمان به عراق شد. پس چه طور میتوانیم این موضوع را به جام زهر تعبیر کنیم؟ جالب است که امام در شهریور ماه همان سال فرمودند که من لحظهای در این جنگ پشیمان و نادم نیستم. بنابراین مشخص است که عدهای فقط یک سویه به سخنان امام نگاه میکنند و توجهی به دیگر سخنان ایشان ندارند یعنی به ناسخ و منسوخ بودن توجهی ندارند. منسوخ ها را قبول می کنند ولی ناسخ ها را نفی می کنند.
• به عقیده شما، در آن نامه معروف که شما به حضرت امام نوشته بودید و درخواست برخی تجهیزات جنگی کرده بودید، آیا این تجهیزات قابل تامین بود؟
من سه سال قبل از آن نامه، نامهای مشابه به حضرت امام نوشته بودم بنابراین اگر حضرت امام قصد داشتند که با این نامهها صلح کنند باید سه سال قبل از سال 67 صلح میکردند. من در کتاب «آنکه گفت پایان» که در خصوص خاطراتم است نیز به این نامه اشاره کرده ام و انشاالله همگان خواهند دید که من سه سال قبل از نامه سال 67، تجهیزاتی درخواست کرده بودم که اگر بیشتر از سال 67 نباشد، کمتر نیست. جالب است که نامه سال 64 خطاب مستقیمش به حضرت امام بود اما نامه سال 67 خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشته شده بود.
• چرا خطاب به آقای هاشمی؟
خوب ایشان چند ماهی بود که به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا معرفی شده و هماهنگ کننده میان ارتش و سپاه شده بودند و البته قبل از آن مسئول ادامه والفجرها نیز بودند.
• من میخواهم سوالی از شما بپرسم که شاید نیاز به استفاده از تخیل شما داشته باشد. به نظر شما اگر جنگ پس از فوت حضرت امام ادامه پیدا میکرد، شرایط کشور چه طور میشد؟
به نظر من یک مشکل عظیم در کشور به وجود میآمد. به اعتقاد من تنها کسی که میتوانست، جنگ را به سرانجام خوبی برساند، تنها خود شخص امام(ره)بودند. قطعا اختلافات فراوانی در موضوع جنگ پس از فوت حضرت امام در کشور پیش میآمد.
امام(ره) دو مشکل مهم را قبل از رحلتشان از جلوی پای جانشیانان خود برداشت. اول موضوع جنگ بود و دیگری ماجرای آقای منتظری. قطعا با وجود این دو مشکل اداره کشور بسیار سخت میشد و اختلافات شدیدی در کشور شکل میگرفت.
• اجازه بدهید که به شرایط حال کشور باز گردیم. کشور ما هم اکنون مجموعه تهدیداتی را به ویژه در حوزه جنگ،از غربیها دریافت میکند. شما در مناظره خودتان با آقای احمدی نژاد در انتخابات 88، سخن از احتمال وقوع جنگ به میان آوردید. آیا این مجموعه تهدیدات را میتوانیم به پیش بینی شما وصل کنیم؟
رویارویی کشور ما با غرب در حوزه اقتصاد است بنابراین احتمال وقوع درگیری نظامی بسیار پائین است. در دوره جورج بوش، وی فضا سازی در جهان انجام داد تا بتواند به ایران نیز حمله کند اما پس از بوش، جمع بندی سیاست مداران غرب عمدتا به سمت رویارویی و فشار اقتصادی علیه ایران رفته است. با این حال نمیتوان در کل منکر احتمال درگیری های محدود شد گرچه احتمالش ضعیف شده است. بنابراین باید بسیار مراقب بود و تمام احتمالات را در کشور مورد توجه قرار داد.
• با این حال شرایط منطقه به گونهای است که اگر جنگی در بگیرد، بی شک ایران نیز باید در این جنگ مشارکت کند. تمرکز بیشتر سوال من بر روی احتمال بروز جنگ در سوریه است. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
به عقیده من ایران ابزار فراوانی برای دفاع از سوریه دارد. ایران بدون شک از سوریه حمایت خواهد کرد و خط قرمز ما در منطقه سوریه و حزب الله است و قطعا کوتاه نمیآئیم. البته لزومی هم ندارد که به جنگ کشیده شویم.
• کمی هم به موضوعات اقتصادی بپردازیم. به اعتقاد شما در خصوص سیاستهای اصل 44 قانون اساسی، تا چه حد موفق بودهایم؟
به نظر من، سیاستهای اصل 44 به تعبیر مقام معظم رهبری، یک انقلاب اقتصادی است و حرف اصلی آن هم این است که مردم به عرصه اقتصاد بیایند. چگونه ما توانستیم که دفاع از کشور را مردمی کنیم ولی در مردمی کردن اقتصاد موفق عمل نکردهایم؟ دولت آقای احمدی نژاد در تدوین آئین نامه ها و تشکیل ستاد اصل 44 فعالیت زیادی کردند اخیرا گزارش خوبی از خصوصی سازی هم ارائه کردند ولی هنوز یک برنامه جامع در این زمینه از سوی مجلس و دولت وجود ندارد، ما نیازمند تحرک بیشتری در این حوزه هستیم. به عقیده من تمامی قوا باید در این زمینه فعالیت بیشتری کنند و مقابله با فسادهای اقتصادی نیز باید به موقع صورت گیرد.
• نظر شما در خصوص عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام چیست؟
اگر حاشیههای سیاسی مجمع تشخیص را کنار بگذاریم، مجمع یک نهاد موفق در تمام این مدت بوده و توانسته بسیاری از بن بستهای مقابل نظام را با مشورت مجمع و با دست رهبر انقلاب حل و فصل کند. علاوه بر این حل اختلافات میان مجلس و شورای نگهبان یکی دیگر از عملکردهای مثبت مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده و باعث شده که شرایط مساعدی در قانون گذاری کشور به وجود بیاید. به هرحال تجربه مجمع تشخیص یک تجربه بسیار موفق در جمهوری اسلامی است.
• این حواشی سیاسی که عنوان کردید، توسط چه کسانی به وجود آمده است؟
نمیتوان به درستی گفت چه کسانی اما معمولا این حواشی از سوی مجلسهای گذشته و برخی دولتها شکل گرفته است و البته در خود مجمع هم توسط افرادی که در مجمع حضور دارند، حاشیه سازی هایی شکل گرفته است. به طور مثال در زمان دوم خرداد یک حاشیه بزرگ برای مجمع این بود که عنوان میکردند مجمع حق قانون گذاری ندارد، در حالی که ما قانون گذاری نمیکردیم بلکه برای حل اختلاف، برخی مواد مصوب مجلس را اصلاح میکردیم. در غیر این صورت اختلاف حل نمی شد. آنهم با مشارکت مجلس و شورای نگهبان این کار را می کردیم.
• اختلاف میان آقای هاشمی و آقای احمدی نژاد و عدم حضور رئیس جمهور در جلسات مجمع تشخیص را هم جزو این حاشیههای سیاسی میدانید یا خیر؟
این هم یکی از حاشیههای سیاسی مجمع بود. ریشه این موضوع به انتخابات سال 84 مربوط میشود و این موضوع ادامه پیدا کرد. من نمیخواهم یک طرفه قضاوت کنم و بگویم که تمامی این مسائل مربوط به دولت بوده بلکه افرادی هم در مجمع تشخیص در این ارتباط نقش داشتند.
• از سال 84 به این طرف، آقای احمدی نژاد چند بار در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور پیدا کردند؟
آقای احمدی نژاد بیش از 2 سال و نیم است که در جلسات مجمع حضور پیدا نمیکنند. در سالهای اول کامل در جلسات مجمع شرکت میکردند اما در سالهای سوم و چهارم جلسات را یکی در میان حاضر میشدند و در دو سال و شش ماه اخیر هم در جلسات حضور پیدا نکردند.
• برخی از افراد معتقدند که با شکل گیری نظام پارلمانی در کشور که در سخنان مقام معظم رهبری، طی سفر به کرمانشاه عنوان شد، مجمع تشخیص مصلحت نظام عملا حذف خواهد شد. نظر شما در این خصوص چیست؟
مجمع تشخیص یک نهاد مشورتی برای رهبر انقلاب است و مجلس نمی تواند برای رهبری تعیین تکلیف کند. تمام اعضای مجمع تشخیص توسط رهبر انقلاب تعیین می شود و اگر هم قرار به ایجاد تغییری در این ساختار باشد باید با نظر شخص رهبری و در زمان بازنگری قانون اساسی این مساله صورت پذیرد.
• در مجموع از دیدگاه شما نظام پارلمانی می تواند یک مدل موفق حکومت در داخل ایران باشد؟
بحثی که مقام معظم رهبری در کرمانشاه مطرح کردند بسیار فراتر از نظام پارلمانی بود. ایشان موضوع نوسازی در نظام را مطرح کردند. ایشان سوال کردند که چه کار کنیم که از پوسیدگی نظام جلوگیری شود و سپس فرمودند به طور مثال اینکه نظام حکومتی کشورپارلمانی باشد و یا ریاست، قابل تجدید نظر است. بنابراین موضوع نظام پارلمانی طرح یک موضوع برای بحث از سوی مقام معظم رهبری بود. اما اینکه نظام پارلمانی تا چه حد می تواند یک مدل موفق در داخل جمهوری اسلامی ایران باشد باید گفت که اگر احزاب سیاسی در داخل ایران شکل نگیرند، پارلمان می تواند یک جایگزین مناسب برای پر کردن خلاء احزاب باشد. در بحث احزاب، در حقیقت مردم به واسطه نخبگان دولت را تشکیل می دهند و زمانی که احزاب نباشد، مردم باید خودشان دولت را انتخاب کنند و ریسک این موضوع بسیار بالا است. در عین حال نظام پارلمانی، دولت از طریق پارلمان انتخاب می شود و مردم اعضای پارلمان را انتخاب می کنند که این موضوع می تواند مقدار زیادی خلاء احزاب درداخل ایران را جبران کند. حال اگر احزاب در داخل ایران باشند، ما باید به سمت فدرال اقتصادی حرکت کنیم. فدرال اقتصادی به این ترتیب است که بخش سیاسی، امنیتی و دفاعی را از اقتصاد جدا کنیم و اقتصاد را به دست فدرالها بدهیم و مسائل سیاسی، امنیتی و دفاعی را به صورت متمرکز در پایتخت از طرق یک دولت متمرکز اداره می شود. حال دولت مرکزی می تواند ریاستی باشد اما فدرال ها را باید مجلس مشخص کند. در این سیستم ما عملا 7 تا 8 رئیس محلی خواهیم داشت و از طرف دیگر اقتدار سیاسی، امنیتی و دفاعی در دولت مرکزی می ماند.
• شما ایده فدرال اقتصادی را در انتخابات هم مطرح کردید اما اقبالی به سوی این ایده شما صورت نگرفت. آیا همچنان به این ایده پایبند هستید؟
بله من همچنان پایبند به فدرال اقتصادی هستم. اداره کشور تا قبل از رضا خان در ایران بر اساس ایالتی بوده اما رضا شاه زمانی که به قدرت رسید، یک بورکراسی متمرکز و سراسری و گسترده ایجاد کرد و همه مسائل را به دولت مرکزی واگذار کرد. زمانی که نفت هم پیدا شد، این موضوع تشدید شد و عملا سیستم اداری و مدیریتی کشور در این 70 سال اخیر تغییری نکرده است. البته آقای احمدی نژاد صحبت از تحول در نظام اداری کردند اما نتوانست یک مدل ارائه کند. به طور مثال با انحلال سازمان برنامه و بودجه، مشکل حل نمی شود و یا اینکه هیات دولت هر روز به استان ها سفر کند، مشکلی حل نمی شود. ما در این زمینه نیاز به یک الگو و مدل داریم که فدرال اقتصادی می تواند خلا این مدل را جبران کند.
• در کنار موضوع فدرال اقتصادی، شما دولت ائتلافی را هم مطرح کردید. آیا همچنان به دولت ائتلافی هم پایبند هستید؟
بله. دولت ائتلافی یعنی اینکه ما از همه نیروهای متعهد و کار آمد، یک دولت قوی تشکیل دهیم که بتواند مسائل داخلی و خارجی ایران را حل و فصل کند. ما نمی توانیم کل نظام و جامعه را 8 سال تمام پشت یک نفر و یک جریان متوقف کنیم. این موضوع را نه اسلام به ما اجازه داده است و نه جامعه. حتی اگر این فرد را خود جامعه انتخاب کرده باشند، نمی توان کل جامعه را با آرزوهایشان و یک نظام را با آرمان هایش، پشت سر یک نفر محدود کنیم.
• اما اگر اجازه بدهید، من چند سوال شخصی کوتاه هم بپرسم. روابط شما با آقای احمدی نژاد چه طور است؟
من هر کمکی از دستم بر بیاید به آقای احمدی نژاد و دولت انجام خواهم داد با دولت های دیگر هم همینطور بوده است، کمک به دولت کمک به مردم است البته من با جریانات انحرافی از سال 1350 تا کنون مبارزه کرده ام.
• شما بارها این موضوع را گفتید اما تا به حال از شما کمک خواسته شده است؟
بله. ایشان از من نظر خواسته و من هم نظر و پیشنهاد خود را به آقای احمدی نژاد می دهم. ایشان هم به بعضی عمل کرده اند و به بعضی های دیگر هم عمل نکرده اند.
• شما دوبار در انتخابات، ریاست جمهوری و یک بار هم در انتخابات مجلس کاندیدا شده اید اما موفق به جذب آرای عمومی نشدید. آیا باز هم برنامه ای برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دارید؟ چرا شانس خودتان را در مجلس دوباره امتحان نکردید؟
البته باید توضیح بدهم که من در انتخابات ریاست جمهوری فقط یک بار شرکت کردم. من در سال 84 کنار کشیدم. شرکت در انتخابات یعنی وارد صحنه بشوی و تا آخر بمانی...
• اما شما در سال 84 فعالیت انتخاباتی کردید.
فعالیت انتخاباتی فرق دارد با شرکت در انتخابات از 30 انتخابات کشور من تنها در 2 تای آن شرکت کردم. در حقیقت سال 84 بیشتر یک تست برای انتخابات سال 88 بود.
• لطفا پاسخ سوال قبلی من را بدهید. آیا در انتخابات دور بعد ریاست جمهوری شرکت می کنید؟ چرا در مجلس شرکت نمی کنید؟
(پس از کمی مکث) بنده هنوز برنامه ای برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ندارم در خصوص مجلس هم، دوستانی هستند که بتوانند در مجلس حضور پیدا کنند و این موضوع کفایت می کند. من بیشتر ترجیح دادم که دوستانم را تشویق کنم که بروند و در انتخابات مجلس شرکت کنند از جبهه ایستادگی حمایت می کنم.
• شما در سال 90 دو پیش بینی مهم در حوزه اقتصاد و دفاعی داشتید. پیش بینی اقتصادی اول شما، در خصوص نوسانات بازار ارز و سکه بود که در تیرماه صورت گرفت. پیش بینی دوم، در خصوص احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای کشور بود که البته پیش بینی اول شما درست بود و خوشبختانه پیش بینی دوم شما تاکنون نادرست. شما چه شواهدی برای این پیش بینی ها داشتید؟
اسرائیل مدتها است که به دنبال شناسایی محیط ایران برای حمله نظامی است اما عوامل بازدارنده ای که در کشور وجود دارد تا امروز اسرائیل را ناکام کرده است اما چنین خواسته ای در میان سران رژیم صهیونیستی وجود دارد. در خصوص بازار ارز و دلار هم با تیمی از دوستان به این نتیجه رسیده ایم که در آن جلسه آقای دانش جعفری، آقای مجید قاسمی و تعداد دیگری از دوستان حضور داشتند که ما وضعیت تحریم ها و وضعیت ارزی کشور را تحلیل کردیم و به این نتیجه رسیدیم که به سوی یک تنگنای تجاری در حال حرکت هستیم. احتمالات ما هم برای دوره دی و بهمن بود که درست بود. متاسفانه مجریان پیش بینی خوبی نداشت و شاهد بودیم که مجلس و هم دولت غافلگیر شدند.
• پیش بینی جدیدی در این خصوص دارید؟
درست نیست که در سطح جامعه از وقوع حوادث در آینده صحبت کنیم پیش بینی ها را برای دولت می فرستیم و امیدواریم که دولت به موقع واکنش نشان دهد.
• سالی که گذشت، دوره تلخی برای شما بود. سالی که فرزند شما به طرز مشکوکی فوت کرد. پیگیری پرونده فرزند مروحمتان به کجا رسید؟ آیا سرنخ های جدیدی در این باره به دست شما رسیده است؟
در خصوص موضوع احمد، 4 احتمال وجود داشت. اول از اینکه وی خود کشی کرده باشد. موضوع دوم ترور توسط منافقین بوده، احتمال سوم ترور توسط سازمان سیا و احتمال چهارم ترور توسط سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی، موساد بوده است. هم اکنون سه فرضیه اول رد شده و علائم و اسنادی وجود دارد که این ترور توسط موساد صورت گرفته و آمریکایی ها هم اطلاع داشتند. ما منتظر تکمیل تحقیقات هستیم و تا زمانی که این تحقیقات کامل نشود، بهتر است، صحبتی دراین خصوص نشود.
• چرا موساد؟
این کار را موساد برای انتقام گیری از من به خاطر دوران فرماندهیم در سپاه و اقداماتی که من در تشکیل حزب الله و حماس انجام داده ام، انجام داده است. در این خصوص اسنادی به دست ما رسیده اما هنوز به یقین کامل نرسیده ایم اما فرضیه انتقام گیری توسط موساد، فرضیه بسیار قویی است.
• اما کمی دیر به فکر انتقام گیری نیافتاده اند؟
موساد در این زمینه سابقه دارد. تروریست های موساد، پس از 30 سال تعدادی از عوامل جریان «عنتبه» را در لبنان شناسایی و سپس برای انتقام گیری آنها را کشتند.
آقای دکتر محسن رضایی، ممنون از اینکه در گفتگو با ویژه نامه نوروزی روزنامه جوان شرکت کردید.
محسن رضایی میرقائد. مردی که مدتها است پس از شانزده سال از فضای نظامی خارج و دوباره وارد دنیای سیاست شده است و دوست دارد که در عرصه سیاست فعالیت کند تا در عرصه نظامی، اما چه کسی است که نداند وی خاطرات ناگفته زیادی از جنگ دارد و همین دانستن کافی است که هرکسی با وی گفت و گو می کند ناخواسته به سمت خاطرات این دوران می رود.
گرچه رضایی نیز سعی می کند با مصاحبه کننده همراه شود و با احتیاط از دورانی بگوید که معتقد است برخی در حال تحریف آن هستند. اما صحبت با محسن رضایی تنها محدود به جنگ و ناگفته های آن نمی شود بلکه سابقه سیاسی سال های اول انقلاب و قبل از پیروزی و دو دوره حضور وی در انتخابات ریاست جمهوری و همچنین یک دوره حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی، بعد سیاسی وی را برجسته کرده است. گرچه برخی معتقدند که محسن رضایی در دوره سیاست نتوانسته به درخشش سالهای جنگش برسد ولی فعالیت های ایشان طی چهارده سال در مجمع تشخیص و تدوین چشم انداز ایران و سیاست های کلی نظام از او یک چهره کارشناس برجسته ای بوجود آورده است. آنچه در ادامه می خوانید حاصل گفتگوی خبرنگار ما با فرمانده پیشین سپاه پاسداران و دبیر فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام، محسن رضایی میرقائد است.
• برای شروع، ما به سراغ سالی میرویم که شما از فرماندهی کل سپاه کناره گیری کردید. در آن زمان شما با این نگاه از سپاه خارج شدید که بتوانید جریان سومی را در درون جامعه شکل دهید اما به نظر میرسد که شما در این زمینه موفق نبودید. شما دلیل این عدم توفیق را چه میدانید؟
من برای تحول فرهنگی و اقتصادی در جامعه از سپاه خارج شدم معتقد بودم که نباید از ابزار نظامی برای این ایده استفاده کرد و اولین مساله ای که طرح کردم نهضت فرهنگی بود و چندین هدف داشتم. اول از همه باید بگویم که خروج من از سپاه، پس از موافقت و تائید مقام معظم رهبری صورت گرفت. من سه سال قبل از زمان خروجم از سپاه این موضوع را با معظم له طرح کردم و ایشان فرمودند که شما صبر داشته باشید تا خودم زمان این موضوع را به شما اطلاع دهم. درست پس از خرداد 76، ایشان بنده را صدا کردند و فرمودند، «حالا میتوانیم در خصوص خروج شما از سپاه صحبت کنیم و اگر استدلالهای شما در این زمینه درست بود، من با کناره گیری شما از فرماندهی سپاه موافقت میکنم.» بنده سپس گفتم اگر شما قانع نشدید، تکلیف چیست که ایشان در پاسخ فرمودند، «باید بمانید». درست پس از یک ساعت و چهل و پنج دقیقه صحبت، حضرت آقا فرمودند: « من قانع شدم». بنابراین اینکه گفته میشود، محسن رضایی بدون نظر رهبری از سپاه خارج شد، کاملا اشتباه و فضا سازی علیه من است که البته بنده در موقع خاص به این موضوع پاسخ خواهم داد. قطعا با انتشار خاطرات من، همه به تفصیل خواهند فهمید که چه سخنانی میان بنده و ایشان رد و بدل شده است.
زمانی که بنده از سپاه خارج شدم، وارد یک فضای سیاسی آرایش گرفته شدم. چراکه زمان آقای هاشمی فضای سیاسی آرایش خاصی نداشت و نوعی انسداد سیاسی و فضای سیاسی بسته ای در جامعه وجود داشت اما در زمان دوم خرداد فضای سیاسی باز شده بود ولی آرایش جدید را بخود گرفته بود و این فضا قابل تغییر نبود، اما امروز شاهد هستیم که این فضای سیاسی در پایان عمر خود است و اصلاح طلبان از خط خارج شدهاند. البته اصولگرایان نیز به عنوان یک جناح، (نه به عنوان یک اندیشه) تعادل خوبی ندارند و هرچه دست و پا میزنند تا این تعادل حفظ شود و سرپا بمانند، موفق نمیشوند. این موضوع مربوط به امسال نیست بلکه از سال 84 با حضور چند کاندیدای اصولگرا در کنار هم و سپس تکرار این موضوع در سال 88 و امروز، بیانگر این حقیقت است که جناح اصولگرایی نمیتواند در فضای سیاسی پویایی خود را داشته باشد. در عین حال اندیشه اصولگرایی یک جریان بسیار قوی است که بی شک ادامه پیدا خواهد کرد. بنابراین ما وارد یک آرایش سیاسی جدیدی در کشور شدهایم که در این فضا اندیشههای نو میتواند بسیار مطرح شود. گرچه بر این موضوع نیز معتقدم که اصولگرایی و اصلاح طلبی ادامه پیدا خواهد کرد اما نه به شکل فعلی و با افراد کنونی... در مجموع در پاسخ به سوال شما که من تا چه حد در زمینه ایجاد یک جریان جدید موفق بودم، باید گفت که با توجه به امکاناتی که در اختیار من بود، موفقیتهای بسیار خوبی را کسب کردم. ما در سیاست گذاری، چشم انداز آینده ایران را طراحی و در اختیار مقام معظم رهبری قرار دادیم و ایشان این چشم انداز را امضا فرمودند. امروز نیز شاهد هستیم که هر موضوعی در کشور مطرح میشود، همه میگویند باید در راستای سند چشم انداز 1404 باشد.
• یعنی شما معتقدید که سند چشم انداز 20 ساله کشور، متاثر از گفتمان شما بوده است؟
خیلی ها در تدوین این سند دست داشتند ولی من برای اولین بار این موضوع را خدمت حضرت آقا طرح کردم و آقا هم فرمودند که این یکی از گمشدههای است که باید در کشور دنبال شود و جای این گمشده در مجمع تشخیص است. سپس ایشان موضوع را به مجمع ابلاغ فرمودند. البته بنده نمیخواهم بگویم که همه سند چشم انداز را من طراحی کردهام اما واقعیت این است که نقش زیادی در تدوین سیاستها و چشم اندازها داشتهام.
• در خصوص جریان سوم صحبت میکردیم.
در صحنههای دیگر من امکاناتی نداشتم و البته اختیاراتی هم نداشتم. من هیچ وقت خارج از اختیارات حرکت نمیکنم چراکه معتقدم باید در چارچوب قانون حرکت کرد و هیچگاه زیر بار بی قانونی نرفتم.
• منظور شما از امکانات چیست؟ مگر گفتمان سازی هم نیازمند امکانات است؟
قطعا نیاز دارد. شما نگاه کنید تمامی جریانهایی که در داخل ایران شکل گرفته است یا متاثر از انقلابها و حرکتهای مردمی بوده و یا از طریق تسلط بر قدرت صورت گرفته است. برای نمونه گفتمان دوم خرداد، سوم تیر و یا سازندگی، به طور کامل پس از به قدرت رسیدن افراد شکل گرفته و پس از به قدرت رسیدن است که تمام امکانات رسانهای اعم از صدا و سیما و مطبوعات در اختیار شما قرار میگیرد. شما هر موقع که نیاز داشته باشید روی آنتن هستید و میتوانید گفتمان بسازید. راه دیگر این است که از طریق یک جنبش اجتماعی گفتمان سازی بکنید. بنابراین گفتمان سازی بدون جنبش مردمی یا تسلط بر قدرت امکان پذیر نیست. البته بنده چندان اعتقادی به جنبش سیاسی ندارم و قائل به تاثیر گذاری از طریق قدرت هستم. به همین خاطر با توجه به حضور نسل اولیهای انقلاب در راس قدرت و لزوم احترام به این نسل تا قبل از سال 88 من تلاش جدی برای حضور در قدرت از طریق انتخابات انجام ندادم و حتی یکبار هم که در سال 84 کاندیدای ریاست جمهوری شدم از انتخابات کنار کشیدم چراکه معتقد بودم بزرگان نظام در عرصه انتخابات حضور فعال دارند و باید به آنها احترام گذاشت و منتظر بمانیم تا ایده های خود را عملی کنند و دقیقا بهمین دلیل که دوران آنها تمام شده بود و مشکلات زیادی را نتوانستند حل کنند از سال 88 بطور جدی و وارد صحنه شدم و ادامه دادم.
• آقای رضایی بسیاری شما را جعبه سیاه جنگ میدانند. جعبه سیاهی که با گذشت 22 سال از پایان یافتن جنگ تحمیلی هنوز رمز گشایی نشده است. خودتان هم در این مصاحبه گفتید که « اگر خاطراتم را بگویم». به راستی چرا تاکنون این خاطرات منتشر نشده است؟ آیا نکته خاصی در درون این خاطرات وجود دارد که امکان انتشار را از شما سلب میکند؟
من دو دلیل برای عدم انتشار خاطراتم دارم. اول از همه معتقد بودم که خاطرات من باید جزو آخرین خاطراتی باشد که منتشر شود و اگر پس از مرگ من باشد، بهتر است. در عین حال من به اندازه کافی یادداشت و صحبت از دوران جنگ دارم و نوارهای ضبط شده بسیاری هم اکنون در مرکز اسناد سپاه و اسناد شخصی من وجود دارد که پس از مرگم هم میتواند تبدیل به خاطرات شود. البته پس از اینکه دیدم سال ها گذشت و هنوز خداوند متعال شهادت را نصیب من نمیکند و البته شاهد تحریفهایی در دفاع مقدس هم بودم که بسیار ناراحت کننده است. به همین خاطر تصمیم گرفتم تا خاطرات خود را تدوین و به صورت کتاب منتشر کنم.
• فکر میکنید که انتشار این خاطرات بتواند جریان سازی جدید در درون جامعه ایجاد کند؟
من خیلی از حقایق جنگ را در این خاطرات به صورت شفاف و صریح عنوان کردهام و این موضوع میتواند هم مورد استفاده دولتمردان قرار بگیرد و هم میتواند عاملی برای بازخوانی ارزشهای جنگ باشد. به اعتقاد من یکی از آسیبهای جدی که جریانهای سیاسی به کشور وارد کردند، به حاشیه راندن جریانهای خالص انقلابی بود و این جریان خالص انقلابی عملا در دل تاریخ باقی ماند. این جریان انقلابی ناچار بود، مجبور بود و ضرورت داشت که از سیاست دوری کند و تمام وقت خود را در دفاع از کشور بگذارد. به اعتقاد من اگر این جریان مورد بازخوانی قرار بگیرد جذابیت بسیار زیادی دارد.
• در این زمینه، خاطرم هست که روزی آقای هاشمی با استناد به نامه شما به حضرت امام(ره)، مدعی شدند که امام تحت فشار قطعنامه 598 را پذیرفت. واقعیت این قضیه چه بود؟
این حرفها اهانت به امام است. هیچ کسی قدرت فشار به امام را نداشتند. همه مردم با امام بودند. به اعتقاد من پذیرش قطعنامه 598 از سوی امام خمینی(ره)یک شاهکار سیاسی بود و ایران را به یک برتری سیاسی و دفاعی در جنگ تبدیل کرد. در آن زمان جنگ در یک سراشیبی قرار گرفته بود و عراق مرتب پیشروی میکرد اما امام با پذیرش 598 صحنه را کاملا برگرداند و از فردای پذیرش قطعنامه ما حمله میکردیم و عراق عقب نشینی میکرد. عراق در آن شرایط نمیخواست که قطعنامه را بپذیرد اما ناچار شد. چراکه در خرمشهر و مهران و عملیات مرصاد شکستهای سنگینی خورد و به مرزهای بین المللی بازگشت. ما عراقیها را دنبال کردیم و قصد ورود به خاک عراق را داشتیم که امام جلوی ما را گرفت و اجازه پیشروی نداد. دلیل این کار امام هم پیام حضرت آیت الله خامنهای به امام بود که از طریق حاج احمد آقا به ایشان رسید و در این پیام به امام اعلام شده بود که فرماندهان آماده حمله به بصره هستند و حاج احمد آقا از قول امام به مقام معظم رهبری پیام دادند که در مرزهای بین المللی بمانید. بنابراین وقتی که آتش بس داده شد ما در اوج قدرت بودیم.
• اما بسیاری معتقد هستند که نامه معروف شما به حضرت امام و درخواستهای شما از ایشان در زمینه تجهیزات باعث شد که امام قطعنامه را بپذیرند. در حقیقت برخی میگویند که نامه شما باعث نوشیده شدن جام زهر توسط امام شد. در این نامه فضای کشور بسیار سیاه ترسیم شده است. واکنش شما به این موضوع چیست؟
کسانی که این حرف را میزنند، یا جهل دارند و جنگ را نمیفهمند. مثلا به خودشان اجازه نمیدهند که یک کار پژوهشی درباره جنگ انجام دهند و هیچ کدام از آنها نامه مرا نخوانده اند نامه های قبلی را هم نمی دانند البته برخی هم به خاطر قدرت طلبی این ادعاها را مطرح میکنند. کاسبان سیاسی هستند که از طریق تخریب انقلاب و امام به کسب قدرت سیاسی می پردازند. اگر این حرف را ضد انقلاب بزند ما آن را طبیعی میدانیم چراکه ضد انقلاب همیشه به دنبال تضعیف ارکان نظام از جمله امام بوده است. واقعیت این است که امام تصمیم گرفت و چیزی به ایشان تحمیل نشد.
• چرا یک بار برای همیشه شما جوابی صریح به این افراد نمیدهید؟
من همیشه به اینها پاسخ دادهام. امام زمانی که قطعنامه را پذیرفت، جنگ به اتمام نرسید. قطعنامه 598 در تیر ماه پذیرفته شد و آتش بس در اواخر مرداد ماه اجرایی شد. در این میان چندین عملیات صورت گرفته و امام در اوج قدرت ما، مانع از ورودمان به عراق شد. پس چه طور میتوانیم این موضوع را به جام زهر تعبیر کنیم؟ جالب است که امام در شهریور ماه همان سال فرمودند که من لحظهای در این جنگ پشیمان و نادم نیستم. بنابراین مشخص است که عدهای فقط یک سویه به سخنان امام نگاه میکنند و توجهی به دیگر سخنان ایشان ندارند یعنی به ناسخ و منسوخ بودن توجهی ندارند. منسوخ ها را قبول می کنند ولی ناسخ ها را نفی می کنند.
• به عقیده شما، در آن نامه معروف که شما به حضرت امام نوشته بودید و درخواست برخی تجهیزات جنگی کرده بودید، آیا این تجهیزات قابل تامین بود؟
من سه سال قبل از آن نامه، نامهای مشابه به حضرت امام نوشته بودم بنابراین اگر حضرت امام قصد داشتند که با این نامهها صلح کنند باید سه سال قبل از سال 67 صلح میکردند. من در کتاب «آنکه گفت پایان» که در خصوص خاطراتم است نیز به این نامه اشاره کرده ام و انشاالله همگان خواهند دید که من سه سال قبل از نامه سال 67، تجهیزاتی درخواست کرده بودم که اگر بیشتر از سال 67 نباشد، کمتر نیست. جالب است که نامه سال 64 خطاب مستقیمش به حضرت امام بود اما نامه سال 67 خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی نوشته شده بود.
• چرا خطاب به آقای هاشمی؟
خوب ایشان چند ماهی بود که به عنوان جانشین فرماندهی کل قوا معرفی شده و هماهنگ کننده میان ارتش و سپاه شده بودند و البته قبل از آن مسئول ادامه والفجرها نیز بودند.
• من میخواهم سوالی از شما بپرسم که شاید نیاز به استفاده از تخیل شما داشته باشد. به نظر شما اگر جنگ پس از فوت حضرت امام ادامه پیدا میکرد، شرایط کشور چه طور میشد؟
به نظر من یک مشکل عظیم در کشور به وجود میآمد. به اعتقاد من تنها کسی که میتوانست، جنگ را به سرانجام خوبی برساند، تنها خود شخص امام(ره)بودند. قطعا اختلافات فراوانی در موضوع جنگ پس از فوت حضرت امام در کشور پیش میآمد.
امام(ره) دو مشکل مهم را قبل از رحلتشان از جلوی پای جانشیانان خود برداشت. اول موضوع جنگ بود و دیگری ماجرای آقای منتظری. قطعا با وجود این دو مشکل اداره کشور بسیار سخت میشد و اختلافات شدیدی در کشور شکل میگرفت.
• اجازه بدهید که به شرایط حال کشور باز گردیم. کشور ما هم اکنون مجموعه تهدیداتی را به ویژه در حوزه جنگ،از غربیها دریافت میکند. شما در مناظره خودتان با آقای احمدی نژاد در انتخابات 88، سخن از احتمال وقوع جنگ به میان آوردید. آیا این مجموعه تهدیدات را میتوانیم به پیش بینی شما وصل کنیم؟
رویارویی کشور ما با غرب در حوزه اقتصاد است بنابراین احتمال وقوع درگیری نظامی بسیار پائین است. در دوره جورج بوش، وی فضا سازی در جهان انجام داد تا بتواند به ایران نیز حمله کند اما پس از بوش، جمع بندی سیاست مداران غرب عمدتا به سمت رویارویی و فشار اقتصادی علیه ایران رفته است. با این حال نمیتوان در کل منکر احتمال درگیری های محدود شد گرچه احتمالش ضعیف شده است. بنابراین باید بسیار مراقب بود و تمام احتمالات را در کشور مورد توجه قرار داد.
• با این حال شرایط منطقه به گونهای است که اگر جنگی در بگیرد، بی شک ایران نیز باید در این جنگ مشارکت کند. تمرکز بیشتر سوال من بر روی احتمال بروز جنگ در سوریه است. تحلیل شما در این خصوص چیست؟
به عقیده من ایران ابزار فراوانی برای دفاع از سوریه دارد. ایران بدون شک از سوریه حمایت خواهد کرد و خط قرمز ما در منطقه سوریه و حزب الله است و قطعا کوتاه نمیآئیم. البته لزومی هم ندارد که به جنگ کشیده شویم.
• کمی هم به موضوعات اقتصادی بپردازیم. به اعتقاد شما در خصوص سیاستهای اصل 44 قانون اساسی، تا چه حد موفق بودهایم؟
به نظر من، سیاستهای اصل 44 به تعبیر مقام معظم رهبری، یک انقلاب اقتصادی است و حرف اصلی آن هم این است که مردم به عرصه اقتصاد بیایند. چگونه ما توانستیم که دفاع از کشور را مردمی کنیم ولی در مردمی کردن اقتصاد موفق عمل نکردهایم؟ دولت آقای احمدی نژاد در تدوین آئین نامه ها و تشکیل ستاد اصل 44 فعالیت زیادی کردند اخیرا گزارش خوبی از خصوصی سازی هم ارائه کردند ولی هنوز یک برنامه جامع در این زمینه از سوی مجلس و دولت وجود ندارد، ما نیازمند تحرک بیشتری در این حوزه هستیم. به عقیده من تمامی قوا باید در این زمینه فعالیت بیشتری کنند و مقابله با فسادهای اقتصادی نیز باید به موقع صورت گیرد.
• نظر شما در خصوص عملکرد مجمع تشخیص مصلحت نظام چیست؟
اگر حاشیههای سیاسی مجمع تشخیص را کنار بگذاریم، مجمع یک نهاد موفق در تمام این مدت بوده و توانسته بسیاری از بن بستهای مقابل نظام را با مشورت مجمع و با دست رهبر انقلاب حل و فصل کند. علاوه بر این حل اختلافات میان مجلس و شورای نگهبان یکی دیگر از عملکردهای مثبت مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده و باعث شده که شرایط مساعدی در قانون گذاری کشور به وجود بیاید. به هرحال تجربه مجمع تشخیص یک تجربه بسیار موفق در جمهوری اسلامی است.
• این حواشی سیاسی که عنوان کردید، توسط چه کسانی به وجود آمده است؟
نمیتوان به درستی گفت چه کسانی اما معمولا این حواشی از سوی مجلسهای گذشته و برخی دولتها شکل گرفته است و البته در خود مجمع هم توسط افرادی که در مجمع حضور دارند، حاشیه سازی هایی شکل گرفته است. به طور مثال در زمان دوم خرداد یک حاشیه بزرگ برای مجمع این بود که عنوان میکردند مجمع حق قانون گذاری ندارد، در حالی که ما قانون گذاری نمیکردیم بلکه برای حل اختلاف، برخی مواد مصوب مجلس را اصلاح میکردیم. در غیر این صورت اختلاف حل نمی شد. آنهم با مشارکت مجلس و شورای نگهبان این کار را می کردیم.
• اختلاف میان آقای هاشمی و آقای احمدی نژاد و عدم حضور رئیس جمهور در جلسات مجمع تشخیص را هم جزو این حاشیههای سیاسی میدانید یا خیر؟
این هم یکی از حاشیههای سیاسی مجمع بود. ریشه این موضوع به انتخابات سال 84 مربوط میشود و این موضوع ادامه پیدا کرد. من نمیخواهم یک طرفه قضاوت کنم و بگویم که تمامی این مسائل مربوط به دولت بوده بلکه افرادی هم در مجمع تشخیص در این ارتباط نقش داشتند.
• از سال 84 به این طرف، آقای احمدی نژاد چند بار در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام حضور پیدا کردند؟
آقای احمدی نژاد بیش از 2 سال و نیم است که در جلسات مجمع حضور پیدا نمیکنند. در سالهای اول کامل در جلسات مجمع شرکت میکردند اما در سالهای سوم و چهارم جلسات را یکی در میان حاضر میشدند و در دو سال و شش ماه اخیر هم در جلسات حضور پیدا نکردند.
• برخی از افراد معتقدند که با شکل گیری نظام پارلمانی در کشور که در سخنان مقام معظم رهبری، طی سفر به کرمانشاه عنوان شد، مجمع تشخیص مصلحت نظام عملا حذف خواهد شد. نظر شما در این خصوص چیست؟
مجمع تشخیص یک نهاد مشورتی برای رهبر انقلاب است و مجلس نمی تواند برای رهبری تعیین تکلیف کند. تمام اعضای مجمع تشخیص توسط رهبر انقلاب تعیین می شود و اگر هم قرار به ایجاد تغییری در این ساختار باشد باید با نظر شخص رهبری و در زمان بازنگری قانون اساسی این مساله صورت پذیرد.
• در مجموع از دیدگاه شما نظام پارلمانی می تواند یک مدل موفق حکومت در داخل ایران باشد؟
بحثی که مقام معظم رهبری در کرمانشاه مطرح کردند بسیار فراتر از نظام پارلمانی بود. ایشان موضوع نوسازی در نظام را مطرح کردند. ایشان سوال کردند که چه کار کنیم که از پوسیدگی نظام جلوگیری شود و سپس فرمودند به طور مثال اینکه نظام حکومتی کشورپارلمانی باشد و یا ریاست، قابل تجدید نظر است. بنابراین موضوع نظام پارلمانی طرح یک موضوع برای بحث از سوی مقام معظم رهبری بود. اما اینکه نظام پارلمانی تا چه حد می تواند یک مدل موفق در داخل جمهوری اسلامی ایران باشد باید گفت که اگر احزاب سیاسی در داخل ایران شکل نگیرند، پارلمان می تواند یک جایگزین مناسب برای پر کردن خلاء احزاب باشد. در بحث احزاب، در حقیقت مردم به واسطه نخبگان دولت را تشکیل می دهند و زمانی که احزاب نباشد، مردم باید خودشان دولت را انتخاب کنند و ریسک این موضوع بسیار بالا است. در عین حال نظام پارلمانی، دولت از طریق پارلمان انتخاب می شود و مردم اعضای پارلمان را انتخاب می کنند که این موضوع می تواند مقدار زیادی خلاء احزاب درداخل ایران را جبران کند. حال اگر احزاب در داخل ایران باشند، ما باید به سمت فدرال اقتصادی حرکت کنیم. فدرال اقتصادی به این ترتیب است که بخش سیاسی، امنیتی و دفاعی را از اقتصاد جدا کنیم و اقتصاد را به دست فدرالها بدهیم و مسائل سیاسی، امنیتی و دفاعی را به صورت متمرکز در پایتخت از طرق یک دولت متمرکز اداره می شود. حال دولت مرکزی می تواند ریاستی باشد اما فدرال ها را باید مجلس مشخص کند. در این سیستم ما عملا 7 تا 8 رئیس محلی خواهیم داشت و از طرف دیگر اقتدار سیاسی، امنیتی و دفاعی در دولت مرکزی می ماند.
• شما ایده فدرال اقتصادی را در انتخابات هم مطرح کردید اما اقبالی به سوی این ایده شما صورت نگرفت. آیا همچنان به این ایده پایبند هستید؟
بله من همچنان پایبند به فدرال اقتصادی هستم. اداره کشور تا قبل از رضا خان در ایران بر اساس ایالتی بوده اما رضا شاه زمانی که به قدرت رسید، یک بورکراسی متمرکز و سراسری و گسترده ایجاد کرد و همه مسائل را به دولت مرکزی واگذار کرد. زمانی که نفت هم پیدا شد، این موضوع تشدید شد و عملا سیستم اداری و مدیریتی کشور در این 70 سال اخیر تغییری نکرده است. البته آقای احمدی نژاد صحبت از تحول در نظام اداری کردند اما نتوانست یک مدل ارائه کند. به طور مثال با انحلال سازمان برنامه و بودجه، مشکل حل نمی شود و یا اینکه هیات دولت هر روز به استان ها سفر کند، مشکلی حل نمی شود. ما در این زمینه نیاز به یک الگو و مدل داریم که فدرال اقتصادی می تواند خلا این مدل را جبران کند.
• در کنار موضوع فدرال اقتصادی، شما دولت ائتلافی را هم مطرح کردید. آیا همچنان به دولت ائتلافی هم پایبند هستید؟
بله. دولت ائتلافی یعنی اینکه ما از همه نیروهای متعهد و کار آمد، یک دولت قوی تشکیل دهیم که بتواند مسائل داخلی و خارجی ایران را حل و فصل کند. ما نمی توانیم کل نظام و جامعه را 8 سال تمام پشت یک نفر و یک جریان متوقف کنیم. این موضوع را نه اسلام به ما اجازه داده است و نه جامعه. حتی اگر این فرد را خود جامعه انتخاب کرده باشند، نمی توان کل جامعه را با آرزوهایشان و یک نظام را با آرمان هایش، پشت سر یک نفر محدود کنیم.
• اما اگر اجازه بدهید، من چند سوال شخصی کوتاه هم بپرسم. روابط شما با آقای احمدی نژاد چه طور است؟
من هر کمکی از دستم بر بیاید به آقای احمدی نژاد و دولت انجام خواهم داد با دولت های دیگر هم همینطور بوده است، کمک به دولت کمک به مردم است البته من با جریانات انحرافی از سال 1350 تا کنون مبارزه کرده ام.
• شما بارها این موضوع را گفتید اما تا به حال از شما کمک خواسته شده است؟
بله. ایشان از من نظر خواسته و من هم نظر و پیشنهاد خود را به آقای احمدی نژاد می دهم. ایشان هم به بعضی عمل کرده اند و به بعضی های دیگر هم عمل نکرده اند.
• شما دوبار در انتخابات، ریاست جمهوری و یک بار هم در انتخابات مجلس کاندیدا شده اید اما موفق به جذب آرای عمومی نشدید. آیا باز هم برنامه ای برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری دارید؟ چرا شانس خودتان را در مجلس دوباره امتحان نکردید؟
البته باید توضیح بدهم که من در انتخابات ریاست جمهوری فقط یک بار شرکت کردم. من در سال 84 کنار کشیدم. شرکت در انتخابات یعنی وارد صحنه بشوی و تا آخر بمانی...
• اما شما در سال 84 فعالیت انتخاباتی کردید.
فعالیت انتخاباتی فرق دارد با شرکت در انتخابات از 30 انتخابات کشور من تنها در 2 تای آن شرکت کردم. در حقیقت سال 84 بیشتر یک تست برای انتخابات سال 88 بود.
• لطفا پاسخ سوال قبلی من را بدهید. آیا در انتخابات دور بعد ریاست جمهوری شرکت می کنید؟ چرا در مجلس شرکت نمی کنید؟
(پس از کمی مکث) بنده هنوز برنامه ای برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ندارم در خصوص مجلس هم، دوستانی هستند که بتوانند در مجلس حضور پیدا کنند و این موضوع کفایت می کند. من بیشتر ترجیح دادم که دوستانم را تشویق کنم که بروند و در انتخابات مجلس شرکت کنند از جبهه ایستادگی حمایت می کنم.
• شما در سال 90 دو پیش بینی مهم در حوزه اقتصاد و دفاعی داشتید. پیش بینی اقتصادی اول شما، در خصوص نوسانات بازار ارز و سکه بود که در تیرماه صورت گرفت. پیش بینی دوم، در خصوص احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هسته ای کشور بود که البته پیش بینی اول شما درست بود و خوشبختانه پیش بینی دوم شما تاکنون نادرست. شما چه شواهدی برای این پیش بینی ها داشتید؟
اسرائیل مدتها است که به دنبال شناسایی محیط ایران برای حمله نظامی است اما عوامل بازدارنده ای که در کشور وجود دارد تا امروز اسرائیل را ناکام کرده است اما چنین خواسته ای در میان سران رژیم صهیونیستی وجود دارد. در خصوص بازار ارز و دلار هم با تیمی از دوستان به این نتیجه رسیده ایم که در آن جلسه آقای دانش جعفری، آقای مجید قاسمی و تعداد دیگری از دوستان حضور داشتند که ما وضعیت تحریم ها و وضعیت ارزی کشور را تحلیل کردیم و به این نتیجه رسیدیم که به سوی یک تنگنای تجاری در حال حرکت هستیم. احتمالات ما هم برای دوره دی و بهمن بود که درست بود. متاسفانه مجریان پیش بینی خوبی نداشت و شاهد بودیم که مجلس و هم دولت غافلگیر شدند.
• پیش بینی جدیدی در این خصوص دارید؟
درست نیست که در سطح جامعه از وقوع حوادث در آینده صحبت کنیم پیش بینی ها را برای دولت می فرستیم و امیدواریم که دولت به موقع واکنش نشان دهد.
• سالی که گذشت، دوره تلخی برای شما بود. سالی که فرزند شما به طرز مشکوکی فوت کرد. پیگیری پرونده فرزند مروحمتان به کجا رسید؟ آیا سرنخ های جدیدی در این باره به دست شما رسیده است؟
در خصوص موضوع احمد، 4 احتمال وجود داشت. اول از اینکه وی خود کشی کرده باشد. موضوع دوم ترور توسط منافقین بوده، احتمال سوم ترور توسط سازمان سیا و احتمال چهارم ترور توسط سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی، موساد بوده است. هم اکنون سه فرضیه اول رد شده و علائم و اسنادی وجود دارد که این ترور توسط موساد صورت گرفته و آمریکایی ها هم اطلاع داشتند. ما منتظر تکمیل تحقیقات هستیم و تا زمانی که این تحقیقات کامل نشود، بهتر است، صحبتی دراین خصوص نشود.
• چرا موساد؟
این کار را موساد برای انتقام گیری از من به خاطر دوران فرماندهیم در سپاه و اقداماتی که من در تشکیل حزب الله و حماس انجام داده ام، انجام داده است. در این خصوص اسنادی به دست ما رسیده اما هنوز به یقین کامل نرسیده ایم اما فرضیه انتقام گیری توسط موساد، فرضیه بسیار قویی است.
• اما کمی دیر به فکر انتقام گیری نیافتاده اند؟
موساد در این زمینه سابقه دارد. تروریست های موساد، پس از 30 سال تعدادی از عوامل جریان «عنتبه» را در لبنان شناسایی و سپس برای انتقام گیری آنها را کشتند.
آقای دکتر محسن رضایی، ممنون از اینکه در گفتگو با ویژه نامه نوروزی روزنامه جوان شرکت کردید.
نظر شما :