کاهش وابستگی اقتصاد به طلای سیاه

تحریم نفت می تواند به سود اقتصاد ایران تمام شود

۰۹ بهمن ۱۳۹۰ | ۲۱:۲۱ کد : ۱۸۹۷۳۸۰ اقتصاد و انرژی
یک کارشناس مسائل اقتصادی با اشاره به تحریم نفت ایران و بحران های اقتصاد ایران معتقد است دلیل بحران های کنونی اقتصاد ایران تحریم ها نیست و چنانچه مدیریت اقتصادی درست باشد، این تحریم های می توانند به سود اقتصاد ایران تمام شوند.
تحریم نفت می تواند به سود اقتصاد ایران تمام شود
دیپلماسی ایرانی: اقتصاد ایران این روزها دوران سختی را پشت‌سر می‌گذارد. این را از قیمت های متغیر دلار و ارز به خوبی می توان دریافت. اقتصاد ایران تک‌محصولی است و فروش نفت گلوگاه اقتصاد ایران محسوب می شود. از این رو است که غرب با تحریم نفت ایران به دنبال این است که پای خود را بر گلوی اقتصاد ایران بگذارد تا تغییر رفتار ایران را در عرصه سیاسی و دیپلماتیک ببینند. اما آیا واقعا تمام مشکلات اقتصاد ایران ناشی از تحریم هاست؟ سهم بحران روابط خارجی ایران در بحران اقتصاد ایران چه اندازه است؟ این سوالی است که این روزها بسیار مطرح می شود و در محفلی این بحث مطرح است که تاثیر سیاست خارجی ایران بر اقتصاد داخلی چقدر است. سوال اصلی این است که آیا بحران در سیاست خارجی ایران نقش تعیین کننده‌ای بر بحران اقتصادی داخلی داشته و یا مسایل داخلی دیگری زمینه‌ساز این بحران از جمله بالا رفتن قیمت طلا و ارز در داخل بوده است.

 

تاثیر متقابل سیاست خارجی و اقتصاد داخلی

بدون شک سیاست خارجی بر همه ابعاد داخلی از جمله اقتصاد داخلی موثر است. تاثیر سیاست خارجی بر اقتصاد تنها مختص ایران نیست، بلکه در کشورهای دیگر دنیا نیز چنین فرایندی طی می‌شود. در حقیقت به دلیل وابستگی اقتصاد ایران به فروش نفت، نقطه ثقل تحولات ایران در داخل، وضعیت فروش نفت بوده است. از این زاویه تفاوتی بین حکومت های مختلف در ایران دیده نمی شود. به عبارت دیگر وضعیت فروش نفت توان دولت را مشخص کرده و متعاقب آن نحوه رفتار دولت ها در مسائل داخلی متفاوت بوده است.

با این وجود نباید فراموش کرد که اقتصاد داخلی هم بر سیاست خارجی و دیپلماسی کشورها تاثیرگذار است. اتفاقا اصالت با اقتصاد داخلی و تاثیر آن بر دیپلماسی است و نه بالعکس. به عبارت دیگر وضعیت سیاست داخلی و اقتصاد داخلی است که دیپلماسی کشورها را شکل می‌دهد. اگر اقتصاد کشوری از قدرت برخوردار باشد این کشور می تواند در عرصه دیپلماتیک پرتوان تر ظاهر شود. ژاپن نمونه ای از این کشوری است که توان اقتصادی داخلی آن این کشور را در عرصه سیاست بین الملل و دیپلماسی یاری داده است. بنابراین اگرچه اصالت بر تاثیر اقتصاد داخلی بر سیاست خارجی است با این وجود همانند هر روبنای دیگری، این روبنا نیز بر زیربنای خود اثر متقابل خواهد داشت. اما این اثر در اقتصاد ایران هیچگاه تعیین‌کننده نبوده است و در سال‌های اخیر نیز هرچه  ایران منزوی‌تر شده است، این اثر نیز در حال کاهش بوده است.

به این دلیل هرگونه اغراق در آثار بحران سیاست خارجی  ایران که مغز آن تحریم‌هاست، بر اقتصاد داخلی خواسته دولت و گروه‌های ضدانقلاب است. به عبارت دیگر هم دولت کنونی و هم گروههای ضد انقلاب در پررنگ کردن این تاثیر، هم‌مسیر هستند. بدین معنا که دولت تلاش می کند که ناکفایتی‌های خود را در پشت تحریم‌ها و یا گرفتن سفارت انگلیس مخفی می‌کند و ادعا می‌کند که قیمت یورو و دیگر ارزها به همین دلیل بالا رفته است. در حالیکه اقتصاد ایران سه سال منتظر چنین وضعیتی بوده است. هنگامی که بین 200 تا 230 میلیارد تومان نقدینگی به اقتصاد ایران تزریق می‌شود، چگونه ممکن است که این فرایند تورم نیافریند.

اگر در چنین شرایطی دلیل این تورم را تحریم‌ها بدانیم، به نوعی منحرف شدن از عامل اصلی است. غربی‌ها مطابق با منافع خود به چنین تحلیلی دامن زده و  تلاش می کنند نشان دهند که تحریم های آنها بر اقتصاد ایران موثر بوده است و به دنبال تشدید آن هستند. گروههای ضدانقلاب‌های خارج از ایران نیز بر اساس توهم‌های خود به این تحلیل دامن می‌زنند. در نهایت دولت هم در داخل کشور مطابق الزامات و مقتضیات خود و برای پنهان کردن حقیقت به این تحلیل دامن می‌زند. در حالی که ریشه اصلی مشکلات ایران، مسایل داخلی است و می‌توان به صراحت گفت اگر اقتصاد ایران به درستی مدیریت شود، حتی با شرایط تحریمی بدتر از این هم ایران می‌تواند بدون هیچ بحرانی این دوران را پشت‌سر بگذارد. به عنوان مثال می توان وضعیت کشور کوبا را مورد نظر قرار داد. با توجه به اینکه کوبا ایدئولوژی سوسیالیستی دارد و بر اساس این ایدئولوژی احتمال اشتباه آن هم زیاد است، اما به دلیل آنکه عمدی در دستکاری های اقتصادی بر اثر رقابت های سیاسی وجود ندارد اقتصاد بسیار بهتری از ایران دارد. در نتیجه اغراق درمورد آثار تحریم بر اقتصاد ایران، کاملا اشتباه است.

 

آثار تحریم نفت ایران

در وهله اول به نظر می رسد تحریم نفت ایران غیرممکن است. حتی اگر اتحادیه اروپا و هند هم نفت ایران را نخرند، کشورهای دیگری هستند که همچنان نفت ایران را خریداری کنند. اگر ایران 5 دلار نفت خود را ارزان‌تر بفروشد، همه خریدار آن هستند. با تحریم نفت ایران قیمت نفت نیز افزایش خواهد یافت و این افزایش قیمت نفت عملا به جبران کاهش درآمد ناشی از فروش ارزان تر نفت منجر خواهد شد. یعنی به ازای این 5 دلار ارزان تر و به دلیل تحریم نفت ایران، قیمت نفت افزایش پیدا می‌کند. تا به امروز هم چنین روندی طی شده، چنانکه ایران امسال 90 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است.

اما حتی اگر تحریم نفت ایران ممکن هم باشد، آنقدر سریع اتفاق نمی افتد که قابل مدیریت نباشد. در واقع ما به اندازه‌ای فرصت خواهیم داشت تا بتوانیم اقتصاد خود را بر آن اساس تنظیم کنیم. باید اشاره کرد در طول شش سال گذشته آثار زیان بار نفت در اقتصاد ایران بر سود آن بیشتر بوده است. بدین معنا بالا رفتن قیمت نفت و به تبع درآمد نفتی ایران سبب شده تا واردات کالاهای مصرفی در ایران به اندازه‌ای افزایش پیدا کند که تولید داخلی ضربه بخورد. بنابراین بدیهی است که اگر بر اثر کاهش درآمد نفتی ایران، سهم نفت در اقتصاد ایران کاهش پیدا کند، در نهایت به نفع اقتصاد ایران خواهد بود.

بنابراین به نظر می رسد استراتژی تحریم غرب، استراتژی ناموفقی بوده است. این استراتژی نه تنها برای ایران، بلکه در مورد هیچ‌ کشوری موفق نبوده است. تحریم‌ها تنها می‌توانند بر پشت سوء مدیریت‌ها و بی‌کفایتی‌های داخلی قرار گرفته و آثار این بی‌کفایتی‌ها را تشدید کنند، اما اثر آنها اولا بالذات نبوده و ثانیا تعیین‌کننده نیست.

بنابراین به نظر می رسد بحران های اقتصاد ایران ناشی از تحریم ها نیست. نقش سوء مدیریت ها در بحران های کنونی پررنگ تر از نقش تحریم هاست. به نظر می رسد بحران کنونی مربوط به افزایش قمیت ارز و دلار بحرانی دست زا، عمدی و مربوط به انتخابات آینده مجلس بوده است. با این وجود چنانچه فکر اساسی به حال بحران های اقتصاد ایران نشود و تصمیمات فوری و مهمی گرفته شود بعید است که این بحران ها گریبان همگان را خواهد گرفت و روز به روز آثار آن بیشتر دیده خواهد شد.


نظر شما :